چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Wednesday, 24 April , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2339 تعداد نوشته های امروز : 1 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
شناسه : 153

۴ -رشد اجتماعی: رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد ، زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک می کند که انتظارات اجتماع از […]

ارسال توسط :
پ
پ
۴ -رشد اجتماعی: رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد ، زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک می کند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد .همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.

۵-تفاوت سنی:
از عوامل مهم موفقیت در زندگ زناشویی رعایت سن مناسب هنگام ازدواج است. اگر اختلاف سن خیلی زیاد باشد و جوانی با فردی میانسال ازدواج کند، اختلاف سن، موجب اختلاف در جهان بینی و نحوه نگرش به زندگی، خویشتن و دیگران می شودکه به نوبه خود، توقعات و انتظارات زوجین از یک دیگر را به شیوه ای شکل می دهد،که موجب اختلاف و ناسازگاری خانوادگی خواهد شد. پس هم کفو بودن در سن ، و تفاوت ۲ تا ۶ سال ( یعنی مرد بزرگتر باشد) ، یکی از عوامل مؤثر رسیدن به زندگی متعادل و منطقی خواهد بود.

تجربه نشان داده است که وقتی اختلاف سن بین دخترو پسر زیاد باشد پس ازگذشت سالیانی چند استحکام خانواده دچار تزلزل می شود.همچنین متخصصان سن مناسب ازدواج برای دختران را ۱۸ تا ۲۴ سال و برای پسران ۲۴ تا ۲۸ سال توصیه می کنند.

۶-تناسب تحصیلی :
هرچه زن و شوهر از نظر تحصیلات علمی به هم نزدیک تر باشند،درنتیجه تفاهم بیشتری با هم داشته و در زندگی امکان خوشبختی و سعادتمندیشان ‍،‌افزایش خواهد یافت. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگی شان به وجود آید.
 اگر یکی از زوجین فارغ التحصیل دانشگاه باشد، ولی طرف دیگر تحصیلات ابتدایی داشته باشد ، اختلاف و ناسازگاری خانوادگی رخ خواهد داد.زیرا فردی که تحصیلات دانشگاهی مثلاً در مقطع لیسانس را تجربه کرده است ، افکار و عقایدش به طرز خاصی شکل گرفته که منطبق با محیط و فضای خاص دانشگاهی است . بنابر این او آموخته است افکار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد،اما آن طرف دیگر که دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات در مقطع ابتدایی است ،چون با وی هم کفؤ نیست، ممکن است دچار آزردگی شده و احساس حقارت در او به وجود آید.
این موضوع به ویژه در مورد مردی که همسر او تحصیلات عالی تری دارد بیشترصدق می کند ، زیرا در این صورت شوهر ممکن است زن خود را برتر احساس نماید و زن نیز به دوستان خود که دارای شوهران تحصیلکرده اند رشگ ببرد. بنابر این مهم است که زن و شوهر سطح دانششان به هم نزدیک باشد، زیرا تحصیلات رفتارها، نحوه سخن گفتن، نشست و برخاست، معاشرت های اجتماعی، توانائی های متفاوت و مهارت های لازم برای یک زندگی مشترک موفق را تحت تأثیر قرار می دهد.به این دلیل تحصیلات مشابه مسبب همگونی است.

۷- توافق طرز فکر و علائق :
طرز تفکر ‍، موضوع بسیار مهمی است ، و شامل قضاوت درباره مسائل مهم زندگی است. زیرا بر اساس آن « فلسفه زندگی » هر فردی ریخته می شود. طرز فکر و اندیشه افراد از نوع فرهنگ، سطح تحصیلات و سن افراد تأثیر می پذیرد. مشابه بودن در نوع تفکر، به همسطح بودن و یکسانی در نوع جهان بینی و فهم و ادراک زن و مرد نسبت به مسائل مختلف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کمک می کند . شیوه تفکر یکسان و به یک جهت نگریستن کمک می کند تا طرفین بتوانند از دریچه چشم دیگری به دنیا بنگرند و مسائل گوناگون را تحلیل کنند.طبیعتاً دیدگاه مشترک و نسل مشترک، به همراه فرهنگ مشترک پایه های استواری برای کوچکترین و مستحکمترین نهاد اجتماعی بشر (خانواده) خواهد بود.
اما عدم توافق در طرز فکر می تواند کانون زندگی زناشوئی را، تلخ و سست نماید. مثال زیر تا حدی این موضوع را روشن میکند.اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و دائماً آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند.
همچنین طرز فکر علائق فرد را تحت تاثیر قرار می دهد، علائق شامل: فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌کنسرت، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن کتاب،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد،که توافق طرز فکر و اندیشه زوجین در ایجاد آن اهمیت بسزایی دارد، در این صورت است که امکان وجود یک کانون خوشبختی شکل می گیرد.

۸- تشابه مذهبی :
شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان ،‌ ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیر عاقلانه می دانند . دلایل این نظریه بسیار است.
در وهله اول ،‌اگر تنها یکی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پایبند باشد ، امکان اختلاف نظر در این مورد زیاد خواهد بود. به علاوه آنچه که در این زمینه اهمیت دارد ، تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است.
یکی دیگر از مشکلات ازدواج افرادی که دارای مذاهب مختلف اند ، مخالفت اولیاء آنهاست ، زیرا این مسئله اغلب باعث جدایی جوان از پدر و مادر خود می شود و بعدها ممکن است هر یک از طرفین تقصیر این جدایی را به گردن همسر خود بیندازد. ولی اگر یکی از طرفین مسئله مذهب را جدی نگیرد ،‌احتمالا مشکل حادی پیش نخواهد آمد.

ثبت دیدگاه

8 دیدگاه برای “قسمت دوم”
  1. مثل قبلی خوب بود تشکر از همگی…

    پاسخ
  2. خواهشا آرامش و سعادتِ زن و شوهر را در تعبیری که از تفاوتِ سنی نمودید خلاصه نکنید و شور و عشق را فقط با عرفِ منطقه ی خود تفسیر ننمایید و نتایجِ آزمایشهای بدونِ منبعتان را هم تعمیم ندهید.

    حداقل موردِ نقض این معیارتان، اسوه ی پاک صفتان و اسطوره ی مومنان است! محمدِ مصطفی ۱۵سال از خدیجه ی کبری کوچکتر بود و زندگیشان پر از عشق و نوازش بود!

    موفق باشید.

    پاسخ
  3. با سلام و تشکر از گردآورندگان این مطلب،فکر نکنم مقایسه زندگی پیامبر با این مطالب کار درستی باشدبه چند دلیل: ۱)اینکه پیامبرگرامی بر طبق آیات قرآن «لقد کان فی رسول الله اسوه حسنه» از بعد از بعثت برای ما الگو و نمونه اند و موظف به پیروی از ایشان هستیم.۲)حکمت و کاهای شخص پیامبر در زندگی خصوصیشان مجزای از دیگر اومور است.۳)زمان پیامبر میزان طلاق چگونه بود؟ اصلا معیار ها در ان زمان چه بود؟ تحصیلات؟زیبایی؟ماشین؟ خانه؟…حتی زمان پدر ها و مادر های ما هم تا به حال که فاصله ی به نسبت اندکی است معیارها بر طبق شرایط روز تغییر کرده پس نمی شود قیاس کرد.اصل بر این این است که انسان عاقلانه و آگاهانه بر طبق معیار های شرعی و دینی عمل کند.

    پاسخ
  4. ۱) الآن برای دلِ لطیفِ شما هم که شده از خدیجه ی کبری صرفِ نظر میکنیم! اما مگر رسول(ص) بعد از بعثتشان با زنانِ بزرگتر از خود ازدواج ننموده اند؟؟ ۲)زندگی خصوصی؟؟ به نظر من هیچ چیز پیامبر برای پیروانش خصوصی نیست!!! اگر قرار است موضوع زن و خانواده امری مختص پیامبر باشد دراینصورت باید پذیرفت که تمامی آیاتی که زنان پیامبر را مخاطب قرار داده دیگر به زنانِ خانواده های ما مربوط نمی شوند و این آیات جزوِ زندگی خصوصی پیامبرند و هیچ ربطی به ما ندارند! ۳) دلیل سومتان که توی ذوقِ دلیل اولتان زده است! مگر شما اسوه بودنِ رسول الله(ص) را نپذیرفته اید؟ دیگر این استدلالها چیست که برای توجیهِ عدم اطاعت از ایشان می آروید؟؟؟ در ضمن به نظر من معیارها اصلا تعویض نشده اند، بلکه ترقی یافته اند! مثلا شتر و اس جای خود را به ماشین داده، زمینهای زراعی و کشاورزی جای خود را به کارخانه ها و سرمایه ی موجود در بانک داده، تحصیلات نیز در همه ی ادوار معیار بوده اما اقتضای جامعه تعیین کننده ی اهمیت و اولویتِ آن بوده است! نمیدانم منظورتان از میزان طلاق چگونه بوده است چیست! اگر منظورتان کمیتِ طلاق است باید بگویم که اصلا ربطی به موضوع ندارد، اما اگر موضوع کیفیتِ طلاق است باید بگویم که بازهم به موضوع هیچ ربطی ندارد! علتهای طلاق در هر مکان و زمانی که باشد ثابت اند. عدم وجودِ عشق و محبت بین زوجین، وجودِ غرور و تکبر در میانِ آنها، فقدانِ گذشت و تواضع نسبت به همدیگر، عدم وفاداری و پایبندی به عهدهای خود، و یا وجود بیماریهای جسمی/روانی میتوانند علتهای ایجاب کننده ی طلاق باشند. میدانید که مشکلِ ما مسلمانان چیست؟ این است که هر کداممان خواسته یا ناخواسته و دانسته یا ندانسته به نوعی قربانی تفکرِ دین ستیز سکولاریسم شده ایم و میخواهیم دین را در مساجد محصور و منزوی کرده و رسول خدا(ص) را فقط در شیوه ی نماز خواندن و روزه گرفتن و… الگوی خویش قرار دهیم، واقتدا به سایر ابعادِ زندگی ایشان را با گفتنِ جمله ی: “ایشان با ما فرق دارند” از خود سلب نماییم!! دوستِ بزرگوار، بنده معتقدم عاقلانه ترین و آگاهانه ترین رویکرد این است که به موزاتِ مقاصد و قوالبِ شریعت حرکت بکنم و ترجیح میدهم تعیین سبکِ زندگیم را به اصول ثابتِ الهی واگذار نمایم تا به اصول متغیّر جامعه!! اگر هم در هر بازه ای زمانی و یا مقطعی مکانی، مرتکبِ خلاف شرعی شده ام، از خداوندِ بی نیاز و بندگانش طلبِ عفو و مغفرت مینمایم… با احترام فراوان!:}

    پاسخ
  5. ضمن عرض سلام وتشکر از مدیر سایت ؛متین می گوید:هر کداممان خواسته یا ناخواسته و دانسته یا ندانسته به نوعی قربانی تفکرِ دین ستیز سکولاریسم شده ایم و میخواهیم دین را در مساجد محصور و منزوی کرده و رسول خدا(ص) را فقط در شیوه ی نماز خواندن و روزه گرفتن و… الگوی خویش قرار دهیم، واقتدا به سایر ابعادِ زندگی ایشان را با گفتنِ جمله ی: “ایشان با ما فرق دارند” از خود سلب نماییم!

    پاسخ
  6. الان داری مسخره م میکنی یا اینکه واقعا تحسینم میکنی؟!!*)+))

    پاسخ
  7. معاون امور فرهنگی و تربیتی وزارت ورزش و جوانان با اعلام اینکه از این پس این وزارتخانه پروانه مراکز مشاوره و تخصصی ازدواج را صادر می‌کند گفت: آیین‌نامه ایجاد مراکز رسمی و تخصصی ازدواج را نهایی و برای تصویب به هئیت دولت ارسال کرده‌ایم.آقایان و خانم ها می توانند از طریق سایت اطلاعات داوطلبان متقابل، همسر همتا و همطراز خود را جستجو و برای ازدواج اقدام کنند.

    معاون امور فرهنگی و تربیتی وزارت ورزش و جوانان گفت: در این آیین نامه بسیاری از چارچوبها و روشها و حتی شرایط فیزیکی دفاتر تخصصی مشخص شده است و اگر این آیین نامه به تصویب رسد یکی از گامهای اساسی در زمینه ازدواج برداشته می شود.

    وی تاکید کرد: اگر بتوانیم از طریق این مراکز ازدواج را بیش از اینکه مبتنی بر احساسات باشد مبتنی بر عقل و دور اندیشی کنیم می توانیم بر کاهش آمار طلاق تاثیر بگذاریم.

    پاسخ
  8. فکر کنم اینم آدرسِ سایتش باشه:

    http://www.hafezoon.com

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.