این روزها در فضای مجازی هشتگ تغییرات ملموس بسیار صدا کرده و بخش وسیعی از کاربران با این شیوه به دستاوردهای دولت در چهار سال گذشته اشاره میکنند.
تغییرات ملموس سیاست داخلی هم در کنار دیگر حوزهها مورد توجه کاربران این شبکهها قرار گرفته است و هر کدام بخشی از آن را مورد توجه قرار دادهاند. بیان تغییرات ملموسی که محصول تدبیر دولت یازدهم بوده و توجه دادن بخشی از جامعه که تغییرات سیاسی اجتماعی را در کنار اقتصاد مورد توجه دارند بخشی از مهمترین کارکردهای مورد انتظار از کارزار انتخاباتی حامیان دولت است. در ارتباط با اقدامات انجام شده در حوزههای سیاست داخلی و تغییرات ملموس در بازشدن فضای سیاسی اجتماعی کشور در طول چهار سال گذشته با عبدالله ناصری به گفتگو نشستیم. این عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات در این گفتگو در کنار برشمردن تغییرات ملموس در حوزههای مورد اشاره اما اشاره کوتاه و قابل توجهی نیز به موانع داشت و گفت: «باید توجه داشته باشیم که از سوی بخشهایی خارج از دولت هم برای اقدامات موثرتر در حوزههای سیاسی اجتماعی و توسعه این بخشها تنگناها و مضیقه هایی ایجاد شده که دولت را در پیشبرد بخشهای قابل توجهی از اهدافش با مشکل مواجه کرده است.»
در این دولت کمیسیون ماده ده احزاب مجوزهایی برای فعالیت بیشتر احزاب و گروههای سیاسی در کشور صادر کردند و سعی نکردند چون گذشته فضا را برای فعالیت در این عرصهها محدود کنند، همچنین تاکیدات ویژه دولت برای بازگشایی دوباره خانه احزاب هم قابل توجه بود، اینها از تغییرات ملموس و قابل توجه در سیاست داخلی است. حضور پررنگ نهادهای مدنی و سازمانهای مردم نهاد هم یکی دیگر از تغییرات ملموسی است که اقدامات دولت را در این بخش مورد توجه قرار میدهد. باید توجه داشته باشیم تغییرات در شرایطی رخ داده که میراث گذشته فضای بسته در این حوزهها بوده و امکان فعالیت ثمربخش سیاسی اجتماعی از شهروندان سلب میشد. در توسعه فضای اجتماعی فقط یکی از نمونههایی که میتوان از آن به عنوان تغییری ملموس یاد کرد برگزاری روز کارگر در سه سال متمادی است. تجمع و راهپیمایی مسالمتآمیز و قانونی کارگران در این سه سال در شرایطی برگزار شد که بدون هیچگونه برخوردی از سوی مجموعه دولت همراه بود، ولی شاهد بودیم که پیش از آن این امکان از کارگران سلب میشد. دیگر اقداماتی که میتوان از آن به عنوان تغییری ملموس یاد کرد منشور حقوق شهروندی و معاونتی است که به همین منظور رئیس دولت در نظر گرفته است.
در طول این چهار سال دیدیم که رئیس جمهور در این حوزهها بسیار حساس بوده و تاکیدات بسیاری هم به وزرا داشتهاند و اگرچه متولی اصلی توسعه فضای سیاست داخلی یک وزیر اصولگراست اما میبینیم با تلاشهایی که او و همکارانش داشتهاند در مجموع توفیقاتی در قیاس با آنچه در ۸سال پیش از این دولت با آن مواجه بودیم به دست آمده است. باید توجه داشته باشیم که از سوی بخشهایی خارج از دولت هم برای اقدامات موثرتر در حوزههای سیاسی اجتماعی و توسعه این بخشها تنگناها و مضیقههایی ایجاد شده که دولت را در پیشبرد بخشهای قابل توجهی از اهدافش با مشکل مواجه کرده است.
وقتی از تغییرات ملموس سخن به میان است قیاس با عملکرد کسانی است که ۸سال پیش از دولت یازدهم برنامهها و کارنامهشان در برابر ملت قرار دارد؛ اما با این همه میبینیم با نزدیکشدن به انتخابات در مواردی بخشی از این افراد در حوزه توسعه فضای سیاسی اجتماعی شعار هایی میدهند و مواضعی میگیرند که با رفتار و منش آنها فاصله معناداری دارد. آقای احمدی نژاد یکی از کسانی است که این روزها در این حوزهها مواضعی متفاوت میگیرد. آیا ممکن است در برابر اینگونه شعارها و رفتارها حافظه ملت را در فراموشی عملکرد آنها دست کم گرفت؟
اگرچه جامعه ما تا حدودی رفتارهای غیرقابل پیشبینی از خود بروز میدهد اما در عین حال از هوشمندی و ذکاوت برخوردار است. شاید بخش از جامعه تحت تاثیر شعارهای عوام فریبانه و پوپولیستی قرار گیرد؛ اما برآیند فهم عمومی جامعه این است که جریان و تفکری که ۸سال در کشور بر مسند کار بوده و مدیریت کشور را برعهده داشته و از حمایت همهجانبه جریان اصولگرایی نیز برخوردار بوده در زمینه سیاست داخلی و موضوعات فرهنگی اجتماعی رویکردی متفاوت از آنچه در آستانه انتخابات میگوید داشته و دارد.
جریان احمدی نژاد همانگونه که ادعا میکردند و میکنند به واقع دنبال تغییر الگوی مدیریت جهانی هستند یک نگاه آخر الزمانی دارند و براساس همین تفکرات انحرافی خود معتقدند این دوران و مدیریت آنها زمینهساز ظهور حضرت حجت است. بسیاری این هشدار را در ارتباط با این جریان چه سال ۸۴ و چه در تمام طول مدت روی کار بودن آنها داده بودند اما بهخصوص جریان اصولگرا نخواست آن را باور کند و و بسیاری از کسانی که در این جریان تعریف میشدند همه جانبه از آنها حمایت کردند. امروز چه برای جریان احمدی نژادی و چه جریان اصولگرایی بسیار دیر است تا چهره خود را بتوانند با چنین رفتارهایی دیگرگونه نشان دهند در حالی که میدانیم این رفتارشان نیز چیزی نیست جز سودای رسیدن به قدرت.
براساس الگویی که از مشارکت مردم در انتخاباتهای پیشین در دست هست میبینیم که هر دو جریان اصلی سیاسی در کشور سبد رای تقریبا ثابتی دارند و در این میان یک قشر خاکستری وجود دارد که سرنوشت انتخابات را هم تعیین میکند. این سبد رای خاکستری در کنار مطالبات اقتصادی، مطالبات سیاسی و اجتماعی را هم دارد ودر کوران رقابتهای انتخابات پیش رو هر کدام از نامزدها در تلاش هستند تا توجه آنها را در این حوزهها مورد توجه قرار دهند. برای جلب نظر و رای قشر خاکستری در این حوزهها به نظر شما وضعیت دولت و حامیانش در برابر رقبا در کوران رقابتها چگونه خواهد بود؟
تجربه تاریخی نشان داده که بخش عظیمی از این قشر را طبقه متوسط و نخبه جامعه تشکیل میدهد و از این جهت جایگاه رایهای خاکستری و خاموش مشخص است. باز هم بر مبنای تجربه تاریخی دیدهایم که اگر این بخش خیزش کند و در انتخابات مشارکت بالایی داشته باشد به سمت جریان یا گفتمانی حرکت خواهد کرد که به دنبال توسعه و بهینهسازی وضعیت سیاسی اجتماعی کشور باشد. به همین سبب اکثریت رای خاموش رای بخشی از جامعه است که توجه اش به رفتارها و اقدامات پوپولیستی کمتر است. بنا بر آنچه گفته شد یکی از تلاشهای جدی کارزار انتخاباتی آقای روحانی و حامیان دولت باید به میدان آوردن این قشر از جامعه باشد که اگر این موضوع محقق شود بی شک رای آنها به سبد روحانی خواهد ریخت. در نهایت رقابت بر سر به میدان کشیدن آرای خاکستری را کسانی خواهند برد که تفکر و کارنامه ملموس و روشنی دارند و دیدگاه هایی چون آشتی ملی، تعامل سازنده جهانی، نشاط اجتماعی و در نهایت مدیریت عالمانه کشور را در این مقطع نمایندگی میکنند. بخشی و رگه هایی از این به میدان آمدن آرای خاکستری را توسط اصلاح طلبان و حامیان دولت در انتخابات مجلس دهم شاهد بودیم و همین مسئله نشان میدهد برای مشارکت گستردهتر این قشر در انتخابات پیش رو میتوان به حضور آنها امیدوار بود اگرچه نیازمند تلاش بیشتری برای به میدان کشیدن آنها لازم است انجام شود.
ثبت دیدگاه