محمّدآزاد جلالی زاده / آچمز در بحران ها خود آرام آرام در طول زمان شکل گرفته نشان از عدم برنامه طولانی مدت برای اداره اصولی و سازمان یافته کشور در حوزه های مختلف است و چه زمان این داستان های تکراری " نامدیریتی " در کشور ما تمام می شود و این ناتمامی آچمزی تمام می پذیرد را خدا داند.
الف) زندگی در این کره خاکی خواهی نخواهی با مقاربت و مداومت برخورد و کلنجار رفتن با بحران های گوناگون زیستی، طبیعی، اجتماعی، سیاسی و… درآمیخته و طبق گزاره متون مقدس انسان اساساً در رنج و مشقت آفریده شده است «و خلق الانسان فی کبد» یکی از ستون خیمه های تذکرات ادیان وحیانی و غیروحیانی به انسان هبوط کرده در زمین است.
اما پرسشی کُشنده که در این میان پیش می آید این است که با وجود اینکه دردها و آلام و «کَبَد» ها در سراسر این کره خاکی برپاست ' چرا دسته ای از مردمان توانسته اند در حوزه " مدیریت این «کَبَد» ها بسیار آزموده و توانمند عمل کنند اما در سرزمین ما تقریباً هر پدیده طبیعی و غیرطبیعی تبدیل به بحران و سپس تبدیل به پدیده " آچمز عملکردی در مبارزه با بحران " می شود؟
ب) دنیا و عصر کنونی ما زمان مدیریت توانمند و کم هزینه بحران فردی و اجتماعی ست و هر جماعتی در این حوزه دستاورد بیشتری داشته باشد ' راه تکامل و پیش روی اش، آماده تر است و این امر نیاز به مدیرانی دارد که علاوه بر سواد تئوریک گسترده، دیدی کلان، بلندمدت و هدفمند داشته باشند و تولید چنین افرادی فرایندی زمان بر و در عین حال امری مداوم و مستمر است.
ج) جان. اف. کندی جایی گفته ای بدین مضمون دارد که زمان تعمیر سقف خانه هنگامه طلوع خورشید در آسمان است و این خود زیربنای مدیریت در عصر کنونی ست. ایران کنونی دچار مشکلات عدیده و بسیاری است و از هر دولتمرد و کار به دستی که بپرسی، " تحریم " ها را علت العلل مشکلات کنونی این سرزمین می داند، اما این جواب بسیار دم دستی و مبتذلی ست چرا که زیرساخت های کشور در حوزه های گوناگون عمرانی و غیرعمرانی و نیز تربیت مدیران و منابع انسانی شایا و بایا ' بایستی در زمان طلوع خورشید و هنگامه آرامش کشور انجام می گرفت ' اما در مملکت ما هر دولتی که آمد با شعارهای پوپولیستی و عوام فریبانه تنها و تنها به مدتی در صدر ماندن خود و رفقایش و جیب پرکردن های فردی و گروهی در حوزه های قدرت و ثروت و معرفت اندیشید و دیگر به کلیت و تمامیت و پیشرفت این مُلک نیندیشید و آن شد که نباید و نشاید.
د) اینگونه است که هر پدیده ذهنی و عینی و بین الاذهانی ' کوچک یا بزرگ ' چه مبارک چونان نزولات آسمانی و چه نامبارک همچون تحریم های اخیر باعث بروز بحران می شود و نابلدی و نامدیریتی مزید بر علت ' سبب بروز بحران های گوناگون در هر زمینه ای می شود و همین است که در آستانه ی سال استاندار –ها– و یا کار به دست –ان– فلان و بهمان منطقه که به جای تربیت و پرورش قدم به قدم حزبی و مدیریتی ' قارچ وار به صدر امور رفته ' به جای آماده باش و رصد کلی امور در منطقه به تعطیلات عینی و ذهنی رفته! و در این سمت اتومبیل گردشگران _ همان رای دهندگان عزیز و بزرگوار زمان انتخابات!؟ _ را سیلاب با خود می برد.
ه) آچمز در بحران ها خود آرام آرام در طول زمان شکل گرفته و متاسفانه علاوه بر موارد یاد شده در بندهای پیشین، نشان از عدم برنامه ی طولانی مدت برای اداره اصولی و سازمان یافته کشور و یا عدم تدوین و اجرایی کردن سندهای توسعه ی متناسب با ظرفیت های گوناگون کشور در حوزه های مختلف است و چه زمان این داستان های تکراری " نامدیریتی " در کشور ما تمام می شود و این ناتمامی آچمزی تمام می پذیرد را خدا داند.
ثبت دیدگاه