نویسنده: متین لطفی
یکی دیگر از شبهاتی که منتقدین بر قرآن کریم وارد میکنند این است که قرآن برای مردان نازل شده است و هیچ رویی با زنان ندارد.
نخست لازم به ذکر است که مرد در عربی به معنای «رجل» و زن به معنای «نساء» است؛ و عباراتی همچون الذین، امنوا و امثال این ها که ظاهر مذکر دارند، لزوماً بر مردان اطلاق نمیشوند؛ چرا که در فرهنگ محاوره، کلمهی «مردم» اختصاص به مردان ندارد، گاه میگویند «مردان»، گاه میگویند «زنان»، گاه نیز میگویند «مردم»؛ «مردم» یعنی همهی «افراد جامعه»، که هم زنان را شامل میشود و هم مردان را؛ هر گاه گفته شد مردان، پس این در مقابل زنان است و هر گاه گفته شد زنان، این نیز در مقابل مردان خواهد بود. اما وقتی در فرهنگ محاوره (در غرب و شرق) میگویند: مردم این چنیناند، مردم مبارزه کردند، مردم بافرهنگاند، دیگر لفظ مردم اختصاصی به مردان ندارد.
قرآن کریم نیز سه گونه سخن میگوید: گاهی تعبیر به «رجال» دارد و وظیفه اختصاصی مردان را ذکر میکند؛ و گاهی تعبیر به «نساء» دارد و وظیفه اختصاصی زنها را بیان میکند؛ و نیز گاهی از طریق «الذین» و «المؤمنون»، خطابش به «عموم جامعه» است.
فرهنگ محاوره، فرهنگ مردم است نه مردان؛ و قرآن کریم نیز براساس همین فرهنگ محاوره سخن میگوید. آنجا که خداوند میفرماید:
آسیه نمونهی «مردم اهل ایمان» است: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ» (تحریم ۱۱)؛
در مورد زنان نوح و لوط نیز میفرماید این ها نمونهی «مردم اهل کفر» هستند: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ کَفَرُوا اِمْرَأَهَ نُوحٍ وَاِمْرَأَهَ لُوطٍ» (تحریم ۱۰)؛
یا در مورد مریم که وی را در زمرهی «مردم فرمانبردار» دسته بندی میکند: «مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَ کُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ» (تحریم ۱۲)
چنان که میبینیم در آیات فوق، درست است که «الذین، امنوا، کفروا و القانتین» همگی در ظاهر مذکر هستند، اما سخن آیات ناظر بر مریم و آسیه و همسران نوح و لوط است؛ این بدین معناست که قرآن کریم با جان انسانها سخن دارد و عهدهدار تربیت دل و روح انسانهاست و روشن است که روح و دل انسانها نه مذکر است و نه مؤنث؛ این برداشت ناصواب از ظواهر قرآن ناشی از ناآشنا بودن با مختصات زبان عربی است؛ اگر در قرآن کریم، پارهای الفاظ، به صورت مذکر آمده، از آن جهت است که موارد «مشترک»، در کلمات عربی به صورت مذکر ذکر می شود؛ لذا اگر در زبان عربی دربارهی گروهی سخن گفته شود که مرکب از زنان و مردان هستند از واژههای مذکر استفاده میشود؛ اگر بنا بود ما براساس ظاهر الفاظ قضاوت کنیم در آن صورت بسیاری از احکام تنها برای مردان اثبات میشد و زنان از همه چی معاف بودند! چون عباراتی مثل: «اقیموا الصلاه»، «یا ایها الذین آمنوا …» و امثال این ها همگی مذکرند. اما همانطور که اشاره شد، مخاطب این افعال و تعابیر، «عموم مسلمان» هستند نه فقط مردان یا فقط زنان؛ به بیان بهتر، این گونه خطاب های قرآنی، مردمی هستند نه مردانه!
ثبت دیدگاه