نویسنده: دکتر وصفی عاشور ترجمه: واحد ترجمهی اصلاحوب /// قرآن به زبان فصیح عربی نازل شد و رسول گرامی اسلام –صلّیالله علیه و سلّم– عرب زبان بود. او پیامبر همگان و معجزه بزرگ اسلام است. نشانهاش قرآن کریم بود که با معجزهی بیانی و ادبی خود دوستان و دشمنان را به حیرت آورد. کسانی که با وجود دشمنی حتی نتوانستند خود را از گوش دادن به آیات آن باز دارند و چنانکه که نقل است گاهی دزدیده گوش میکردند و تحت تأثیر قرار میگرفتند.
قرآن در چندین جا به این حقیقت اشاره و تأکید کرده است که این کتاب به زبان عربی و بدون کژی و کاستی نازل شد تا مردمان را مژدگانی و بیم دهد و فهم و اندیشه در آیات گهربار خدای متعال را تحقق بخشد.
از جملهی این آیات:
«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآَنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (یوسف:٢)
«ما آن را به صورت قرآنی عربی [و روشن] نازل کردیم، باشد که اندیشه کنید.»
«وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ» (النحل:١٠٣)
«و به خوبی میدانیم که ایشان میگویند همانا بشری او را آموزش میدهد [حاشا، چرا که] زبان کسی که اینان کژاندیشانه ادّعا میکنند، گنگ و بیگانه است و این زبان [زبان قرآن] عربی [شیوا و] روشن است.»
«وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ" (١٩٢) نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ (١٩٣) عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ (١٩۴) بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ» (الشعراء:١٩۵)
«و آن [قرآن] فرو فرستاده پروردگار جهانیان است. که روحالامین [جبرئیل] آن را بر دل تو فرود آورده است. بر قلب تو، تا از زمرهی بیم دهندگان باشی. به زبان عربى روشن»
«وَکَذَلِکَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآَنًا عَرَبِیًّا وَصَرَّفْنَا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْرًا» (طه:١١٣)
«و این گونه آن را [به صورت] قرآنى عربى نازل کردیم، و در آن از انواع هشدارها سخن آوردیم، شاید آنان راه تقوا در پیش گیرند، یا [این کتاب] پندى تازه براى آنان بیاورد.»
«وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآَنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (٢٧) قُرْآَنًا عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» (الزمر:٢٨)
«و در این قرآن از هر گونه مثَلى براى مردم آوردیم، باشد که آنان پندگیرند. قرآنى عربى، بىهیچ کژى؛ باشد که آنان راه تقوا پویند.»
«حم (١) تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ (٢) کِتَابٌ فُصِّلَتْ آَیَاتُهُ قُرْآَنًا عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» (فصلت:٣)
«حاء، میم. وحى [نامه]اى است از جانب [خداى] رحمتگر مهربان. کتابى است که آیات آن، به روشنى بیان شده. قرآنى است به زبان عربى براى مردمى که مىدانند.»
«وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ قُرْآَنًا عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَیْبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّهِ وَفَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ» (الشورى: ٧)
«و بدین گونه قرآن عربى به سوى تو وحى کردیم تا [مردم] مکّه و کسانى را که پیرامون آنند هشدار دهى، و از روز گردآمدن [خلق] -که تردیدى در آن نیست- بیم دهى؛ گروهى در بهشتند و گروهى در آتش.»
«حم (١) وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ (٢) إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآَنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (الزخرف:٣)
«حاء، میم. سوگند به کتاب روشنگر. ما آن را قرآنى عربى قرار دادیم، باشد که بیندیشید.»
بخاری از انس بن مالک روایت کرده است که عثمان به زید بن ثابت، سعید بن العاص، عبد الله بن زبیر و عبدالرحمن بن حارث -رضیالله عنهم- دستور داد تا قرآن را در صحیفهها بنویسند و تأکید کرد که اگر در آیهای با زید بن ثابت دچار اختلاف شدند آن را با زبان قریش بنویسند؛ زیرا قرآن با زبان آنان نازل شده است و آنان هم چنین کردند. [صحیح بخاری؛ باب نزل القرآن بلسان قریش والعرب]
ادبیات مطلوب دعوتگر
از آنجایی که قرآن منبع نخست یک دعوتگر است و همواره به آن تکیه و به آیاتش استشهاد میکند، باید در تعامل و استشهاد به قرآن با این کتاب هماهنگ باشد؛ اسلوب و بیان قرآن را تمرین کند تا بتواند در خدمت دعوت درآید.
یادگیری زبان عربی بر هر مسلمانی لازم است و امام شافعی –رحمهالله علیه– در این باره میفرماید: «هر مسلمانی باید بکوشد در حد توان زبان عربی را بیاموزد تا با این زبان به یگانی خدا و رسالت پیامبرش گواهی بدهد. کتاب خدا را تلاوت کند و اذکار، تسبیحات، تکبیر و تشهد و… را با این زبان ادا کند. ناگفته پیداست که علما و دعوتگران دینی در این زمینه باید پیشتاز باشند.»
بنابراین کسانی که با علوم اسلامی آشنایی دارند و به مسایل اجتهادی، فقهی اصولی و مسایل دعوی اشتغال دارند باید زبان و ادبیات عربی را فرا گیرند و بر لهجههایش مسلّط باشند. از تاریخ عرب بدانند. صرف و نحو عربی را بیاموزند و متون شعر و نثر را حفظ کنند تا بتوانند پیام اسلام را به طور صحیح دریافت کنند، از آموزهها و اصول و نصوص دینی آگاهی یابند و در سایهی فهم کامل زبان قرآن و اسلام به تبلغ رسالت الهی همت گمارند.
امام شافعی که در زبان عرب به فصاحت مشهور است میگوید: «کسی که از گسترهی زبان عربی و فراوانی وجوه و معانی آن آگاهی نداشته باشد نمیتواند مجمل کتاب خدا را توضیح دهد. کسی که این علوم را بداند از شبهههایی که برای ناآگاهان به زبان عربی مطرح است در امان است. عموم مردم باید بدانند که قرآن به زبان عربی نازل شده است و نصیحت برای مسلمانان است؛ نصیحت بر مسلمان فرض است و نباید آن را ترک کند. انجام یک عمل نفلی خیری است که جز نادان آن را ترک نمیکند. گاه همراه با نصیحت حقی را تشریح میکند و تشریح حق و نصیحت مسلمانان عبادت است و عبادت هر خیری را شامل میشود.»
پس فهم اسلام جز با تسلط بر زبان عربی ممکن نیست و دعوتگر نمیتواند پیام اسلام را جز در سایهی آگاهی کامل از زبان و ادبیات عرب انتقال دهد چه رسد به فهم آن.
گاهی تغییر الفاظ و حرکات کلام عرب معنا را دگرگون میکند و آن را در جهت خلاف شرع و عقل قرار میدهد. بدترین حالت آن در کتاب خداست. عرب زبانی پشت سر امامی نماز خواند و شنید که امام میخواند: «ولا تَنکحوا المشرکین حتى یؤمنوا» «[با مردان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان بیاورند]» آن مرد گفت: «اگر ایمان هم بیاورند با آنان ازدواج نمیکنیم!» گفتند: «امام آیه را غلط میخواند اصل آیه این گونه نیست.» گفت: «او را امام قرار ندهید خدا روسیاهش کند حرام خدا را حلال کرد.»
دعوتگری که قواعد زبان عربی را نمیداند و از ادبیات عرب آگاه نیست، نباید در فهم اسلام به او اعتماد شود چه رسد به این که به امر مهم تبلیغ بپردازد. زیرا قرآن معجزهی بیانی و ادبی است و سنت نبوی نیز عربی است. تا زمانی که دعوتگر با ظرفی که کلام وحی را در خود جای داده است همخوانی ندارد نباید به دعوت بپردازد؛ تا سلیقهها را مخدوش نکند، معانی را تغییر ندهد و حرام را حلال و حلال را حرام نکند.
مبنع: مجلهی المجتمع
ثبت دیدگاه