فرزانه آیینی در مقدمه مصاحبه روزنامه همشهری با مصطفی تاجزاده، نوشت: تاجزاده بیتعارف و قاطعانه از شرایط طیف متبوعش در جامعه و حملاتی که به آنها میشود، سخن گفت
در نهایت وقتی از او پرسیدم اگر شروط اصلاحات پذیرفته نشد چه می کنید؟ قاطعانه جواب داد:« مسئولیت رای ندادن ما با کسانی است که مانع حضور ما شوند. البته چون مخالف خشونتیم به خانه تیمی نمیرویم.»
✅س- کمتر از ۹ ماه به برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقیمانده است و از همین حالا صدای فعالیت احزاب برای ورود به این کارزار شنیده می شود، شما به عنوان یکی از چهره های صاحبنظر جریان اصلاح طلب ، آیا امیدی به حمایت مردم از فهرست انتخاباتی جریان متبوعتان دارید ؟
🔹ج- انتخابات پدیدهای بیبدیل است. این نهاد مشخص میکند سرنوشت کشور را باید به دست چه کسانی بدهیم . اوباما در نطق اخیرش از مردم امریکا خواست جواب کسانی را که تلاش دارند مسیر ایالات متحده را تغییر دهند، در انتخابات آتی بدهند. او گفت: "من کف و سوت نمی خواهم. فقط رای بدهید." اوباما بر اهمیت حضور هموطنانش در انتخابات در حالی تاکید میکند که ما در امریکا شاهد آزادیهای سیاسی و مدنی مانند مطبوعات آزاد، احزاب منتقد، اتحادیههای کارگری و سنت اعتراضات دموکراتیک و حتی نافرمانی مدنی هستیم. دولت کمترین دخالت را در زندگی شخصی شهروندان دارد و بخش خصوصی در اقتصاد حرف اول را میزند. قوه قضائیه مستقل است و حاکمیت قانون برقرار. باوجود این در امریکا هم تنها با انتخابات میتوان امثال بولتون جنگافروز را در جای خود نشاند و صلح را پاس داشت.
من امریکا را مثال زدم به این دلیل که دولتش کوچک است و جامعه و نهادهای مدنی بسیار قدرتمند دارد. در ایران برعکس است. دولت –حکومت- بسیار بزرگ و درعین حال بسیار ثروتمند و مداخلهگر است. در سوی دیگر جامعه و نهادهای مدنی ضعیف هستند. البته جامعه بشدت سیاسی است اما سازمانیافته نیست. مناسبات دموکراتیک نیز هنوز نهادینه نشده است و سنت اعتراضات مردمی اما آرام نداریم. در چنین جامعهای انتخابات نقش بسیار مهمی در هدایت کشور دارد. این که به سوی صلح و دموکراسی و رفاه حرکت کنیم یا شبیه کره شمالی شویم م تن به فقر و استبداد و انزواطلبی بدهیم و فقط پس از مرگ همه با هم برابر شودیم.
این مقدمه را از این جهت گفتم که تاکید کنم هر جریان سیاسی چه در ایران و چه در هر کشور دیگر در دنیا یکی از مهمترین اقدامهایش حضور در انتخابات است. البته نباید همه فعالیتهای خود را منحصر به شرکت در انتخابات بکند چرا که وظایف مهم دیگری نیز دارد.
✅س – توضیحات شما برای من ابهامی ایجاد کرد ،شما اوباما را مثال زدید و جامعه سیاسی امریکا را ، می دانیم که دو جریان سیاسی امریکا ماحصل دوتفکری هستند که به جد اختلاف نظر و دیدگاه دارند و به طبع همین نگاه وقتی روی کار می ایند مسیری که دولت امریکا در پیش می گیرد متفاوت است ، تفاوتی که برای ما هم محسوس است ، اما در ایران اینطور نیست اصلاحطلبان و اصولگرایان شعارهای متفاوتی می دهند و به ویژه جریان اصلاحات با تابو شکنی و شعارهای مطلوب پشتوانه اجتماعی اش میدان دار انتخابات می شود اما حداقل ما از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم تا کنون شاهد تفاوت آشکاری میان یک دولت برخاسته از جریان اصلاح طلب با یک دولت اصولگرا نبوده ایم ،حالا به نظرتان به رغم این عدم تفاوت که انتظار حامیان جریان اصلاحات بوده آیا پشتوانه اجتماعی اصلاح طلبان در انتخابات اسفندماه این دلخوشی را دارند که در حمایت از جریان متبوعشان پای صندوق رای بیایند؟
🔹ج- انتخابات تنها راه چرخش مسالمتآمیز قدرت است. با هر مسیر غیرانتخاباتی به سمت خشونت میرویم یا کشیده میشویم. چرخش قدرت و سیاستورزی یا از طریق صندوق رای و مسالمتآمیز است یا از طریق خیابان و درگیری و خشونت. مشابه آنچه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه میبینیم و دو سه دهه طول میکشد که شاید به توسعه همهجانبه و پایدار برسند.
بنابر این باید همه تلاش خود را بکنیم تا صندوق رای اعتبارش را نزد مردم حفظ کند و تاثیرگذاریش محفوظ بماند. برای روشن شدن موضوع انتخابات ترکیه را مثال می زنم که معمولا مشارکت ۸۵ درصدی دارد. چرا که انتخابات مشخص میکند چه احزابی قدرت را باید در دستگیرند و کدام شعارها و برنامه ها باید دنبال شود. بگذریم از اینکه اخیرا آقای اردوغان و حزب او در صدد تداوم حاکمیت خود با روشهای غیراخلاقی و غیردموکراتیک هستند. اما در ایران جریانی سعی دارد انتخابات را از معنای خود تهی کند. گاه بهصراحت آن را اعلام میکنند مثلا وقتی رئیس جمهوری تغییر میکند، میگویند کسی انتظار نداشته باشد چیزی تغییر کند. سیاستها همان است که بود، درحالی که مردم به امید تغییر رای میدهند.
اگر بخواهیم صندوق رای اعتبارش حفظ شود، باید راه را برای حضور همه گرایشها باز کنیم. تا مثل کشورهای دمکراتیک هر حزب و یا ائتلافی پیروز شد بتواند کادرها و برنامههای خود را دنبال کند. تجربه مردم به ویژه بعد از انتخابات سال ۹۶ این فکر دامنزده که رای دادن مردم تاثیر چشمگیری در بهبود امور ندارد.
من
هم باشما موافقم. اگر امروز انتخابات برگزار شود به احتمال زیاد بسیاری از کسانی که در سال ۹۴ رای دادند حاضر به شرکت در انتخابات نیستند. البته این حکم در شهرهای بزرگ صدق میکند و در شهرهای کوچک ظاهرا اینطور نیست و مردم کم و بیش مثل گذشته رای میدهند. ولی میزان حضور مردم درانتخابات پایان سال به عوامل زیادی بستگی دارد و از الان نمیتوانیم بگوییم که چند درصد شرکت میکنند.
✅س- چه عواملی ؟
🔹ج- مثلا اگر مذاکره با امریکا سر بگیرد و تحریمها لغو شود، این امر بر نگاه و حضور مردم در انتخابات بسیار تاثیر خواهد گذاشت و می گویند رایشان تاثیرگذار بوده و باید همین مسیر را ادامه دهند. اما اگر مشکلات اقتصادی بیشتر شود، مردم دلسردتر می شوند و تمایلشان برای حضور در انتخابات کمتر خواهد بود .
✅س- ۶ سال از رای مردم به ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگراها می گذرد در این ۶ سال این ائتلاف چه ثمره ای داشته که مردم دلخوش باشند ،با خودشان بگویند مسیر انتخابات راهگشاست و بازهم پای صندوق رای بیایند؟
🔹ج – ما در دولت اول روحانی دستاوردهای بسیاری داشتیم اما در یکسال گذشته همه آنها زیر سوال رفته است .اقای روحانی در سال ۹۲ با ۱۸ میلیون رای رئیس جمهور شد اما در سال ۹۶ با ۲۴ میلیون رای مجددا انتخاب شد. چرا رای او بیشتر شد؟ چون مردم راضی بودند. برای اینکه میدیدند وقتی روحانی آمد اوضاع اقتصادی کشور آشفته بود اما او در مدت ۴ ساله دولت یازده توانست آرامش خوبی در داخل و خارج کشور ایجاد کند.
✅س- اما دوقطبی شدن فضای انتخابات ۹۶ تاثیر گذار بود؟
🔹ج- بله، اما وقتی مردم به روحانی رای دادند او را میشناختند، سال ۹۲ میتوان گفت دولت روحانی هندوانه سر بسته بود اما سال ۹۶ مردم او را شناخته بودند و عملکردش معلوم شده بود. مردم دیدند کشور به تنشزایی درعرصه بینالملل پرداخت و به برجام رسید. در زمینه تحول نظام سلامت گامهای بزرگی برداشته شد، تورم و گرانی مهار شده بود و امید می رفت که ما برجام منطقهای داشته باشیم و به حل دیگر مشکلات بپردازیم. اما هم کارشکنیهای داخلی و هم آمدن ترامپ و خروج او از برجام کشور را عملا به قبل از برجام بازگرداند. با این تفاوت که به لحاظ اقتصادی همان فشار دوره احمدینژاد را تحمل میکنیم اما به لحاظ سیاسی امریکا در انزواست و ما با جامعه جهانی همسو هستیم. به این معنا که کشورهای جهان نسبت به عهدشکنیهای متعدد امریکا در دوره ترامپ معترضند و معتقدند او نباید صلح جهانی را به خطر بیندازد و در خاورمیانه ناامنی یا جنگ جدیدی آغاز کند. به هر حال این مردم وقتی در سال ۹۶ به روحانی رای دادند دوره ۴ ساله او را دیده بودند. از ۹۶ به بعد اما اوضاع بد شده است. حالا اگر این وضعیت بد به هر دلیلی ادامه پیدا کند بسیاری رای نخواهند داد، اما اگر فرجی حاصل شود، مردم به اثر رای خود امیدوار میشوند.
در این سال موضوع مهم دیگری در ترغیب مردم به رای دادن دخیل خواهد بود و آن این است که آیا انتخابات آزاد برگزار میشود یا استصوابی؟ اگر انتخابات آزاد برگزار شود و هرجریانی نامزدهای خاص خود را داشته باشند، به این معنا که کارگران، معلمان، بازنشستگان و … و نیز اصلاحطلبان و اصولگراها و دیگر جریانهای سیاسی کاندیداهای اصلی خود را داشته باشند، آن وقت درصد قابل توجهی از شهروندان در انتخابات شرکت خواهند کرد.
✅س- تاکنون ۱۰ دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و دوازده دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد، چنین ایده ای در ظرف فعلی سیاسی کشور خیلی آرمان خواهانه وشعار گونه نیست ؟
🔹ج- چرا اما چارهای نداریم و باید به سمت آن حرکت کنیم.
✅س- پتانسیلی برای پذیرش این ایده وجود دارد ؟
🔹ج- اگر فشار افکار عمومی زیاد شود بلی. ما بارها دیدهایم وقتی جامعه بی تفاوت بوده، بسیاری ردصلاحیت شدهاند اما زمانی که فشار زیاد شده به همان نسبت موج ردصلاحیتها فروکش کرده است. اگر فشار زیاد باشد اینها – شورای نگهبان – مجبورند آقایان خاتمی و موسوی را هم تایید صلاحیت کنند.
✅س- این فشار چگونه باید منتقل شود؟
🔹ج- عمدتا از طریق انتقال دو پدیده خطرناک شرایط بد اقتصادی از یک طرف و نارضایتی گسترده مردم از طرف دیگر. یعنی درحالی که ترامپ به جد به دنبال آوردن مردم به خیابانها و عدم شرکت آنان در انتخابات است تا بتواند به نام دفاع از ملت ما بهانه دخالت در امور ایران را به دست آورد و ما را به سوریه یا لیبی و یا یمن و ونزوئلا تبدیل کند، جمهوری اسلامی استراتژی ترامپ را با نمایش وحدت ملی از طریق انتخابات آزاد خنثی کند.
تنها راهی که میشود به وحدت ملی رسید و نشان داد این مردم با همه نارضایتیهای خود با دخالت خارجی مخالفاند، برگزاری انتخابات آزاد است. مردم وقتی بینند نامزدهای واقعی همه قشرها و صنفها ، تشکلها و جریانهای معتمدشان در انتخابات حضور دارند، آنگاه حاضرند برغم همه انتقادات و اعتراضات خود درانتخابات شرکت کنند.
✅س- نگاهی که شما به حل مسائل دارید خیلی در حلقه مدیریتی ما جایی ندارد مثالش سخنان اخیر خطیب نماز جمعه تهران برای تحمل درد از سوی مردم است ، با این نگاه شما واقعا امیدی به دیده شدن ایده تان برای برگزاری انتخابات با ویژگی هایی که بر شمردید دارید؟
🔹ج- بله، من امیدوارم زیرا در ۴۰ سال گذشته به دلیل اینکه جامعه نیمهباز و نیمه بسته بوده، در بزنگاههای حساس توانستهایم در دقیقه ۹۰ نرمشهای قهرمانانه از خود نشان دهیم. در جنگ، در گروگانگیری دیپلماتها و در قضیه هستهای همین کار را کردیم. اگرچه این انتقاد به حاکمیت وارد است که خیلی زودتر میتوانست نرمش کند، اما به هر حال در دقیقه ۹۰ توافق کرد. فکر میکنم بسیاری از ایرانیان چنین تصوری از جمهوری اسلامی دارند و میگویند نظام در همین شرایط و در دقیقه نود خود را با شرایط تطبیق میدهد و نرمشهایی صورت میگیرد.
من براساس همین مشکلات و نیز نارضایتی عمومی امیدوارم رهبری و شورای نگهبان به سمت برگزاری انتخابات آزاد گام بردارند. از همین حالا هم نشانههایی قابل رویت است. اگر هم نشد و شورای نگهبان برغم همه فشارها تغییر رویه نداد و حتی برخی نمایندگان فعلی مجلس را هم ردصلاحیت کرد،
به مردم خواهیم گفت که امکان شرکت در انتخابات را از ما گرفتهاند. اصل برای اصلاحطلبان شرکت در انتخابات است، مگر آنکه مانع حضورشان شوند. پس اصلاحطلبان باید بیایند و کاندیداهای خود را معرفی کنند. چنانچه رد صلاحیت شدند به مردم بگویند ما نامزدی نداریم که به او رای دهیم و مسئولیت عدم شرکت ما در انتخابات با ردصلاحیت کنندگان است.
✅س- این همان انتخابات مشروطی است که دیگر چهرهای اصلاح طلب مثل سعید حجاریان از آن سخن گفته است ؟
🔹ج- هنوز شروط ایشان اعلام نشده است ولی به نظر من این راهبردی است که میتواند موثر واقع شود. ببینید ما ۴ گزینه در این موضوع داریم .
اول، شرکت در انتخابات به هر قیمت است که از نظر من منتفی است اما برخی اصلاحطلبان به آن معتقدند و می گویند ما باید به هر قیمتی در انتخابات شرکت کنیم. اگر لیست اول ما را زدند سراغ لیست دوم برویم و اگر دومی را هم زدند سراغ لیست سوم و چهارم برویم. به نظر من این روش تا سال ۹۶ جواب میداد. اکنون نمیدهد.
دوم، واگذاری انتخابات است به این معنا که شرکت در انتخابات دیگر فایده ندارد. اصلاحطلبان از همین حالا خود را کنار بکشند و بگویند در انتخابات آتی شرکت نمیکنند حتی اگر انتخابات صددرصد آزاد برگزار شود. من این راه را نیز نمیپسندم زیرا جایگزین تحریم در شرایط کنونی از نظر حامیان آن، انفعال است که زیانش بیش از سود آن است.
سوم، تحریم انتخابات است و این که ما بعد از این در انتخابات شرکت نمیکنیم بلکه به خیابانها میآییم و خواستههایمان را در خیابان دنبال کنیم. این شیوه در حال حاضر ، البته به نظر من پایان اصلاحات است و نتیجه آن ایجاد هرج و مرج در کشور.
چهارم، حضور مشروط در انتخابات است، به این معنا که اصل بر شرکت در انتخابات است مگر اینکه خلافش ثابت شود.
✅س- این شروط کدامند؟
🔹ج- هنوز شروط به طور کامل مورد توافق مدافعان این گزینه قرار نگرفته است. اصلاحطلبان باید حول آن شروط بحث کنند تا به توافق برسند، از نظر من مهمترین شرط ردصلاحیت نامزدهای اصلی در هر شهر و نه لزوما در سراسر کشور است، چون ممکن است در یک شهر نامزد اصلی ما را بزنند اما در شهر دیگری تاییدصلاحیت کنند. ما باید در هر شهری که کاندیدا داریم وارد رقابت شویم و در انتخابات شرکت کنیم. من موافق عدم شرکت در آن شهرها نیستم چون ما باید یک فراکسیون ولو بسیار حداقلی در مجلس داشته باشیم. اما اگر در تهران نامزدهای اصلی ما را ردصلاحیت کردند باید بگوییم در انتخابات شرکت نمیکنیم چون کاندیدایی نداریم و نگذاشتند ما شرکت کنیم.
✅س- در انتخابات اسفند ۹۴ – دهمین دوره مجلس شورای اسلامی – استراتژی اصلاح طلبان حضور به هر قیمتی بود؟
🔹ج- بله
✅س- چه شد از آن نگاه به این نگاه رسیدید؟
🔹ج- برای اینکه آن راهبرد الان جواب نمیدهد و اصلاحطلبان نه در حکومت منشا اثر جدی هستند و نه درصد عظیمی از رایدهندگان حضور آنها را موثر ارزیابی میکنند. بعد از انتخابات سال ۸۸ اقتدارگراها میگفتند اصلاحطلبان مردند.
ما در سال ۹۲ هم کشور را از بلبشوی آن سال نجات دادیم و هم میخواستیم نشان دهیم اصلاحات زنده است و اتفاقا جریانهای دیگر رو به موت هستند .
ما آن زمان برای بقا میجنگیدیم، که هم ثبات سیاسی و آرامش اقتصادی تامین شود و هم ثابت شود اوضاع آنطور که بازجوها میگفتند نیست که دوره اصلاحطلبان تمام شده است. میخواستیم ثابت کنیم اصلاحات قویترین جریان سیاسی کشور است .
ثبت دیدگاه