گردآورنده : میثم رحیمی / امروزه به واسطه گسترش مدرنیته در تمام ابعاد وجودی بشر، فرزندان ما با وسایلی که محصول این فرایند جهانی است بزرگ میشوند.
آنان ماهواره دارند، کامپیوتری دارند که میتوانند در هر ساعت از شبانه روز به اینترنت متصل شوند، تلفن همراه دارند و احیانا هوس ماشین دار شدن نیز به سرشان میزند؛ اینان در عصر انفجار تکنولوژی، جوانی میکنند.
این گسترش تکنولوژی سبب شده تا آنان خیلی زود به جنس مخالف دل ببندند چرا که زودتر به سن بلوغ میرسند.
فرزند شما وقتی به دوران حساس بلوغ میرسد، به ادراک مسائلی دست مییابد که تا قبل، تنها آنها را احساس میکرد. او اکثریت این مسائل که حول محور جنسیتی است را از طریق گروه دوستان یا اینترنت و ماهواره به دست میآورد بنابراین با کنجکاوی در پی آگاهی از تمام حقیقت موجود است. ذهن جستجوگر او به همراه جسارتی که خاص دوران بلوغ است سبب میشود که در پرداختن به برخی قضایا، با رویکردی گستاخانه برخورد کند. او در این شرایط، دوست دارد دیده شود و محبوب باشد بنابراین به هر کاری که او را به این تصور نزدیک میکند دست میزند.
این وضعیت در پسران بیشتر به شکل دروغگویی در مورد دوستی با جنس مخالف، متلک گویی، بلند خندیدن، شیطنت در خیابان، تهیه کلیپهای جالب و قدرت نمایی ظاهر میشود و در دختران نیز به شکل تمایل بیشتر به سمت گروه همسالان، خواندن رمانها و اشعار عاشقانه و پوشیدن لباسهای متنوع با رنگ بندی خاص دیده میشود. این شرایط اگرچه زمینه ساز ابتدایی برقراری ارتباط با جنس مخالف است اما آنها به واسطه نصایح و شنیدههایی که از رسانهها و والدین خود در مورد عواقب این دوستیها دارند، کمی محتاط عمل میکنند. این روند در دختران بسیار بیشتر از پسران است.
عشق نوجوانی
عشق اول اگر عشقی ساده و پاک باشد بسیار ماندگار است. از آنجایی که در روزگار کنونی سن دوستیهای جنس مخالف بسیار پایین آمده اما درصد آسیب رسانی آن بسیار افزایش یافته است. فرزندان در این سنین به دور از تکاپوی جامعه و مشکلات بیشمار دیگر، تنها به وصال میاندیشند و این تفکر در پسران بدینگونه است که اگر زود اقدام نکنند، دختر مورد علاقهشان از دست میرود. دختران نیز سعی میکنند خود را مطابق با سلایق پسر مورد علاقه در آورده و به وی وفادار باشند. آن احساس دیده شدن که دو طرف تا قبل از دوستی از خود متبادر میساختند حال شکل تکامل یافتهتری بهخود میگیرد و طرفین سعی میکنند به مانند آدم بزرگها رفتار کنند. با یکدیگر قول و قرار میگذارند و بیمحابا خانوادههایشان را در جریان تصمیماتشان قرار میدهند.
اگر چه در اکثر مواقع، والدین با تصمیم ازدواج فرزندشان در سنین نوجوانی یا اوایل جوانی مخالفت میکنند اما خانوادههایی هستند که بر اثر فشار فرزند، با خواست آنان موافقت میکنند. عوارض این موافقت در سالیان دیگر میتواند به طلاق، خیانت، جنایت، شکست عاطفی، خودکشی و… بینجامد؛ مواردی که طی چند سال گذشته مرتبا از طریق رسانههای جمعی منعکس شده و بهعنوان زنگ خطری برای خانوادهها به صدا درآمده است.
والدین باید در برابر تقاضای ازدواج فرزندشان در سنین پایین، خویشتنداری نشان داده و با او به صورت نرم و ملایم سخن گفته و رفتار کنند چرا که استفاده از هر گونه اهرم خشونت میتواند به اثرات زیانباری چون فرار از خانه یا اقدامات انتحاری دیگر منجر شود. مطمئنا میتوان فرزندان را از طریق احساسات، از این تصمیم منصرف کرد. باید از یاد نبریم که پرداختن به منطق و اصولی حرف زدن به هیچ وجه در ذهن نوجوان و جوان نمیگنجد بنابراین باید ملغمهای از احساس و اصول را به خورد فرزند داد و وی را نسبت به داشتههایش حساس کرد. درس خواندن، دوست داشتن والدین، آزادی و حتی بستههای تشویقی برای رسیدن به اهداف والای مورد نظر، میتواند وی را از صرافت ازدواج در سن پایین دور کند.
فرزند شما وقتی به دوران حساس بلوغ میرسد، به ادراک مسائلی دست مییابد که تا قبل، تنها آنها را احساس میکرد. او اکثریت این مسائل که حول محور جنسیتی است را از طریق گروه دوستان یا اینترنت و ماهواره به دست میآورد بنابراین با کنجکاوی در پی آگاهی از تمام حقیقت موجود است
باید به وی یادآور شد که اگر چه طرف مقابل فرد خوبی است اما او میتواند تا چند سال آینده و تا رسیدن به شرایط موجود، به موارد بهتر از اکنون دست یابد. یادمان باشد که از توهین به طرف مقابل جدا خودداری کنیم چون فرزند به حمایت از وی در مقابل شما قرار گرفته، به همین ترتیب اگر توهینی به طرف مقابل صورت پذیرد حس ترحم و دلسوزی نسبت به جنس مخالف از سوی فرزند شما تقویت میشود و این یعنی رشته شدن تمام پنبهها.
ادامه دارد …
ثبت دیدگاه