سانحه سقوط هواپیمای باری در حوالی کرج که منجر به جان باختن پانزده نفر شد یک بار دیگر بحران موجود در الگوی اطلاعرسانی مسئولان و همچنین فضای رسانهای کشور در زمانهای بحرانی را نشان داد.
با نگاهی گذرا به حوادث بحرانآفرین در همین چند سال اخیر میتوان مشاهده کرد که این حوادث با وجود تمام تفاوتهایی که با هم داشتهاند در یک نقطه مشترک هستند و آن بحران "اطلاعرسانی در بحران" است. از اعتراضات سیاسی و اجتماعی در زمستان ۱۳۹۶ تا زلزله کرمانشاه، از سقوط هواپیما در سیسخت تا آتشسوزی ساختمان پلاسکو، از اعتراضات اقتصادی و کارگری تا همین حادثه روز گذشته با وجود تمامی نقاط متمایزی که با هم دارند در این موضوع که ضعف، نقصان و بحران موجود در الگوی اطلاعرسانی مسئولان و رسانهها در شرایط بحرانی را به وضوح نشان داده است با هم مشترک هستند.
علت اولیه و به عبارتی شکلی چنین وضعیتی به این موضوع بازمیگردد که شاهد تمرکز اطلاعرسانی در بحران نیستیم و به همین دلیل همواره در شرایط بحرانی، چه از جنس حادثههای طبیعی، چه سوانح حملونقلی و چه اعتراضات مردمی شاهد آن هستیم که هر مسئول و نهادی روایت و قرائت خود را از بخشی از واقعیت رخ داده به رسانهها منتقل میکند. بدیهی است که این الگوی آشفته اطلاعرسانی و موازیکاریهای رسانهای مسئولان تصمیمگیر شرایطی را ایجاد میکند که همواره اطلاعات لازم، به موقع اعلام نشده و مواردی که با عنوان "اطلاعرسانی" مطرح میشوند.
بیشتر از آن که به شفافیت فضای بحرانی کمک کند سبب بروز بحرانهای فزاینده خواهد شد.اما اگر بخواهیم به لایه زیرین چرایی این وضعیت بپردازیم با این نکته مواجه خواهیم شد که اساساً مسئولان کشور توجه و اهمیت لازم را برای مقوله اطلاعرسانی چه در شرایط عادی و چه در وضعیت بحرانی قائل نیستند و به همین دلیل شاهد هستیم که مسئله اطلاعرسانی در شرایط بحرانی همواره در درجه چندم اهمیت قرار میگیرد.
هنگامی که چنین نگاهی بر تصمیمات حاکم باشد نتیجهای جز همین بیاهمیت تلقی کردن این موضوع حیاتی در بحرانها را به همراه نخواهد داشت.اگر از نگاهی دورتر به بحران اطلاعرسانی در بحران بنگریم میتوان علت مبنایی دیگری را نیز برای چنین شرایطی که شایعات و اطلاعات ناقص حرف اول را در آن میزنند یافت.
آن علت اساسی به این مسئله بازمیگردد که هر گاه فضای رسانهای رسمی یک کشور به سمت محدودیت و سانسور حرکت کند به همان نسبت مجال کافی در اختیار رسانههای غیر رسمی قرار میگیرد و شایعه حکمفرمایی میکند. هنگامی که سقوط اعتماد اجتماعی را نیز در نظر بگیریم آن وقت میتوان به این نتیجه رسید که شایعات رسانههای غیر رسمی اتفاقا مقبول جامعه هم قرار گرفته و در شرایطی که با جای خالی اطلاعرسانی حرفهای مسئولان و عدم وجود آزادی کافی برای رسانههای مستقل همراه شود میتواند برای هر بحرانی نقش ضریب فزاینده را ایفا کند.
منبع : بهار نیوز
ثبت دیدگاه