نویسنده: حسین احمد شهیدی /// هرچند اسلام توجه چندانی به روز تولد و وفات ندارد. اما بد نیست یادی کنیم از اول محرم که مصادف است با ترور، شهادت و از دست رفتن یکی از بزرگترین و شجاعترین مردهای تاریخ. فرمانروایی بس عادل، خردمند و منصف که دنیا نظیرش را تجربه نکرده است.
از برجستهترین شاگردان و مشاوران پیامبر اعظمﷺ بود، شاید بهترین شاگرد. کسی که پیامبر در موردش فرمود: "اگر بنا بود پیامبری بعد از من میآمد، او عمربن خطاب بود"
[ترمذی (۲ /۲۹۳)].
اول محرم، سالروز از دست دادن مردی که هرگز خلاء وجود بابرکتش پر نشد و با شهادتش تا به امروز مسلمانان درگیر اختلافات داخلی خویش هستند.
عمر فاروق قبل از اسلام به خیرخواهی و اجرای عدالت و حقطلبی شهره بود.
هرگز کورکورانه مسلمان نشد بلکه در ابتدا از مخالفان سرسخت پیامبرﷺ بود. با خواندن کتاب (قرآن) ایمان آورد، و از لحظهی ایمان آوردن تا شهادتش، تمام لحظات زندگیاش را وقف اسلام و مسلمانان کرد.
شخصیتی بسیار منعطف بود، طوری که روند تغییرات وی از ابتدای اسلام آوردن تا زمان خلافتش بسیار چشمگیر بود.
در زمان پیامبر شخصیتی اصولی بود اما با گذشت زمان نرمتر شد و در زمان خلافتش به عمربن خطابی تبدیل شد که باید میشد!
خدمات و دستاوردهای خلافت وی برای کسانی که تاریخ خواندهاند بینیاز از توضیح است. تأسیس نخستین وزارت مالی و اقتصادی، تعیین فرمانداران و مسئولان دولت و قضات، استقلال قضات از فرمانداران (استقلال قوه قضائیه از مجریه)، مقرر نمودن واحد پولی، احداث نظام پستی و تاریخ هجری، تأسیس شهرهای اسلامی (بصره، کوفه، فسطاط، سرت،…) و تصویب حقوق برای کارمندان نظامی و اداری کشور، تنها گوشه کوچکی از اقدامات امیرالمومنین است.
دکتر شریعتی دربارهاش میگوید:
"در تمام دوران نبوت پیغمبر همه جا با او بود و از نزدیکترین اصحاب وی به شمار میرفت.
پیغمبر دختر او را به زنی گرفت و شخص علی دختر خویش را به همسری او داد.
او اسلام را به یک قدرت بزرگ جهانی تبدیل کرد و کمر قویترین امپراطوریهای شرق و غرب را شکست. او وارث پرشکوهترین امپراطوریها و سلطنتهای زمین شد و همچون یک ژنده پوش فقیر میزیست. پیاده راه میرفت و بر خاک میخفت.
او فرزندش را که به شراب خوردن در مصر متهم شده بود به دست خود تازیانه زد، میگریست و میزد.
با شگفتی پرسیدند: چرا میگریی؟ پس چرا میزنی؟
گفت: عمر قاضی میزند و عمر پدر میگرید! وقتی هم در بستر مرگ افتاده بود، شرطی را که با شورای خلیفه گذاشت، این بود که فرزند او عبدالله که به زهد معروف بود کاندیدای جانشینی او نکنند" [مجموعه آثار ۲۶ صفحه ۳۰۴].
منبع : اصلاح وب
ثبت دیدگاه