شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ Saturday, 23 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
به بهانه ی روز پدر
شناسه : 1566

گرد آورنده: نگین نقشی   شعری سروده ام همه از ماجرای تو ! زیباتر از سروده ی من چشم های تو ! پایین تر از مسیر تو چادر زدیم تا هنگام رفتنت ، بنشینم به پای تو   گفتی دلت گرفته ؟ کمی جابه جا شویم ! تا قلب من همیشه بگیرد به جای تو […]

ارسال توسط :
پ
پ

گرد آورنده: نگین نقشی

 

شعری سروده ام همه از ماجرای تو !

زیباتر از سروده ی من چشم های تو !

پایین تر از مسیر تو چادر زدیم تا

هنگام رفتنت ، بنشینم به پای تو

 

گفتی دلت گرفته ؟ کمی جابه جا شویم !

تا قلب من همیشه بگیرد به جای تو

خوب اند واژه های من اما نه مثل تو

عالی ست ، شعر من ، نه شبیه صدای تو

چشم تو مشق شاعری ام می دهد عزیز !

هر چه غزل مراست ، یکایک فدای تو !

حال و هوای شاعری ات را به من بده

تا گم شود هوای دلم در هوای تو

 

 

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره…

 

میفهمی پیر شده….

 

وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه …..

 

میفهمی پیر شده….

 

وقتی بعد از غذا یه مشت دارو میخوره….

 

میفهمی چقدر درد داره…..

 

وقتی میفهمی نصف موهای سفید سرش به خاطر غصه های توست دلت

 

میخواد…

 

 

دلت میخواد……

 

 

 

پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته‏ ترین مهربانی عالم،

در آینه چشمان مردانه‏ ات، کودکی‏هایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.

 

 

پدر هر وقت می گفتی «درست می شود» … تمام نگرانی هایم به یک باره

 

رنگ می باخت…!

 

پدرم «نمی توانم» را در چشمانت زیاد دیدم ولی از زبانت

 

«هرگز» نشنیدم

 

می‏خواهم بگویم، ببخش

 

می‏خواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصه ‏هایی را خوردی که مال تو نبودند.

 

ببخش اگر ناخن‏های ضرب‏ دیده ‏ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود

 

 و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛

 

اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمده‏ام تا به جای آویختن

 

 بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانی‏ ات بزنم.

 

سایه‏ات کم مباد ای پدرم

!

آن روزها، سایه‏ ات آن‏قدر بزرگ بود که وقتی می‏ایستادی، همه چیز را فرا می‏گرفت؛

اما امروز، ضلع شرقی نیمکت‏های غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی می‏ریزد.

 

دلم می‏خواهد به یک‏باره، تمام بغض تو را فریاد کنم.

 

ساعت جیبی‏ ات را که نگاه می‏کنی،  یادم می‏آید که وقت غنچه ‏ها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو

 

این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هم‏ معنی، کنار هم چیده شده ‏اند. 

 

 

عشق/پدر

مهربانم روزت مبارک

ثبت دیدگاه

4 دیدگاه برای “به بهانه ی روز پدر”
  1. بسیار زیبا بود ممنون روز پدر رو به همه ی پدران بزرگوار تبریک عرض میکنم

    پاسخ
  2. بسیار زیبا و دلنشین بود داده نگین.خیلی خیلی ممنونم

    پاسخ
  3. سلام علیکم

    ممنونم از لطف شما بزرگواران

    خواهش میکنم کاک اقبال

    پاسخ
  4. سلام. بسیار ممنون خیلی زیبا بود.

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.