نویسنده: مبین نادری
وقتی می خواهید مطلبی را خوب بفهمید و یا بخشی از آن را که لازم است، حفظ بکنید، از چه روشی استفاده می کنید؟ آیا فقط آن مطلب را می خوانید؟
فقط یک بار آن مطلب را می خوانید و هر چه را که یاد گرفته اید کافی می دانید؟ یا چند بار مرور می کنید تا همه مطلب را یاد بگیرید؟ برای حفظ کردن از چه روشی استفاده می کنید؟ تا حالا چیزی را که می خواهید یاد بگیرید یا حفظ کنید، نوشته اید؟
اگر تا حالا نوشتن آنچه را که می خواهید یاد بگیرید، تجربه نکرده اید، می توانید یک بار این کار را انجام دهید تا تفاوت خواندن و نوشتن را احساس کنید. برای این که تفاوت این دو را بهتر لمس بکنید باید حداقل یک بار تجربه پیاده روی از خیابانی را که همیشه با اتومبیل از آن عبور می کنید، داشته باشید. اگر بخواهید بعد از هر کدام از دو حالت اتومبیل سواری و پیاده روی، منظره آن خیابان و آنچه را که دیده اید توصیف کنید، در حالت اتومبیل سواری شاید یک یا دو صفحه بیشتر نتوانید بنویسید و شرح دهید اما در حالت پیاده روی می توانید چند برابر حالت قبل منظره را توصیف کنید و چندین صفحه را سیاه کنید، در حالی که هنوز از توصیفتان راضی نیستید. در واقع پیاده روی صحنه آهسته اتومبیل سواری و
نوشتن صحنه آهسته خواندن است.
وقتی صرفا می خوانید، میزان حواس پرتیتان بیشتر است چرا که فقط چشم ها هستند که مجبور به دیدن هستند ولی حین نوشتن دستتان نیز دخیل است و ذهنتان هم باید دقت بکند که درست بنویسید. این باعث می شود که تمرکزتان بر آنچه که می نویسید بیشتر باشد و تمرکز بیشتر هم شرایط را برای فهم بهتر و کامل تر مهیا می کند. خیلی وقت ها چیزی را که یاد نگرفته اید حین نوشتن، در ذهنتان جرقه می زند و فهمتان نسبت به آن چیز کامل می شود.
از طرفی برای حفظ یک عبارت، فرمول و یا هر چیز دیگری، حین نوشتن آن در واقع جزئیات آن را زیر ذره بین قرار می دهید و به ریز و درشت مفاهیم آن چیزی که قرار است حفظ شود، دقت می کنید. در نتیجه ماندگاری آن در ذهنتان بیشتر می شود.
در نهایت روش مطالعه، بهتر است به نسبت کم و زیاد بودن آنچه که مطالعه می کنید و یا سختی و آسانی آن و یا دیگر فاکتورها، تلفیقی از خواندن و نوشتن باشد. آنجا که ساده است و باید سریع رد شد بخوانید و آنجا که سخت است و باید کند و کاو بیشتری انجام داد، بنویسید و تحلیل بیشتری انجام دهید.
ثبت دیدگاه