حمزه فیضی پور / برابری فرصتها و توزیع عادلانه منابع ثروت و قدرت، مسیر رسیدن به «عدالت توزیعی» است، عدالتی که آرمان بشر امروزی است و شاخص پیش برنده جوامع در تحقق دیگر آمال میباشد.
این شاخص در صورتی از قوه به فعل در میآید که عامل انسانیِ مدیردر دستگاهها و ساختارهای رسمی از یک طرف و بسترفرهنگی – اجتماعیِ مطالبه گریِ عدالتخواهانه از طرف دیگر، نقش اصلی را در پذیرندگی، اعمال و اجرای لوازمات این شاخص بر خودِ خود قبولانده باشد. در جامعه ما یک عنصر فرهنگ از دیگر عناصر فرهنگ مانند باور، اندیشه، سازمان و…، درازیافتگی یا خودنماییِ بیشتری در عرض اندام پیدا کرده است، این عنصرِ فرهنگ؛ «زبان» هست!
به جای اینکه همخوان و همراه با عناصر دیگرفرهنگ درمسیر تکامل و اعتلای «متوازن» باشد با چیرگی خاص در شعار و واژه پردازی ویا گفتمانسازی اسراف گونه، نامتعادل بازیگرِ همه عرصهها شده و نفَس را از «باورهای درونی» ربوده و جا را بر «اندیشه و اندیشهورزی» تنگ نموده و احساسات مثبت را هم به باد استهزاء گرفته و سازمانها را هم به رنگ شعارهایِ وردِ زبانش! درآورده است. دراین صورت بستر فرهنگِ اجتماع ما مولدِ آن نوع مدیرِ انسانیِ دستگاه یا سازمان رسمی ما میباشد که خروجی کاریش فقط وردِ این «زبان» هست که با «عمل» بسیار بسیار بیگانه هست! آنچه که در مصائب و مشکلات جامعه ما علاوه بر نقش «بیگانگان» در تحریمها و ایجاد مشکلات، به عنوان «مسبِب» اصلی، ایفای نقش میکند تعارضات گفتاری و تناقضات شعاریِ به دور از پایبندی به ارزشها و هنجارهای نظام دینی و سیاسی توسط عاملِ انسانی فعال میباشد.
عاملی که با نقش آفرینی منفی (نداشتن سوادِ مدیریت و نداشت برنامه کاری) آسمان خرده نظامهای اقتصاد، سیاست و فرهنگ را در جامعه تیره و تار کرده است. خالی شدن سفره اقشار مختلف جامعه، افزایش افسارگسیخته قیمتها، ناتوانی در رفع نیازهای اساسی گوشزد کننده کاهش و افت شدیدِ قدرتِ خرید اقشار حقوق بگیر و نیز اقشار متوسط روبه پایین جامعه هست. کافیست که به هنگام دریافت حقوق ماهانه حقوق بگیران، لیست خرید (یک قلمش اگر جرات آوردنش به لیست باشد: خریدِ گوشتِ نودهزارتومانی! !) ، رفع مایحتاج، قسط و قرضشان را «جمع و منها» کنیم: آیا پساندازی وجود خواهد داشت؟! آیا جایی برای امنیت روانی در تامین سلامت فردیِ حقوق بگیر و دیگر اقشار آسیب پذیر باقی میماند؟! آیا در آستانه ورود به سال جدید به این روندِ آسیب زای توسعه فقر توجه میشود یا نه؟!
اگر این جمله قابل تحلیلِ حضرت علی (ع) را مورد عنایت خاص قرار دهیم که فرزندش را مورد خطاب قرار میدهد که: «ای پسرم از فقر بپرهیز که سه اثر منفی خواهد داشت. نخست دین را ناقص میکند؛ دوم عقل را خراب میکند و سوم جامعه را به شورش وادار میکند» . آیا در اثر افزایش این آسیب مهلِک (فقر)، جز تولد آسیبهای دیگرانتظاردیگری باید داشت؟! (دروغ، ریاکاری و تملق برای درآوردن لقمهای نان و سیر کردن شکمی ودیگر بزهکاریهای اجتماعی که کشنده ارزشها و هنجارهای جامعه به شمار میآیند) . در مقابل اقشار محدودی از هرطیف، لباس و منصب، آن ورتر «سیاست» را چون اقتصادِ آشفته بازارِ دلال محور ما، ابزاری منفعت دهنده فرض نمودهاند و با خوش ظاهری چه در آیین آن «زبان ذکر شده» و چه با قیافهای مظلومانه از محل درآمدِ اقتصادی_ سیاسیِ نامشروعشان با دغل، مکارانه به خریدِ قدرت میپردازند و بازار پررونقِ سیاستِ معامله گرانه را به عنصری خطرناک باورمندانه به دلِ فرهنگ اصیل ما میکشانند تا در هر کوی و برزن با ندای منافقانه اشان به قیمت نازلی «انسانیت» را پایمال گردانند و همچنان صندلی قدرت و سیاست دغل خویش را به رخ آیین قانونمندی و دین باوریِ مردان و زنانِ مومنِ خویشتنداری بکشانند که فقر فقراء را در مقابل «خرید قدرت» نامشروع آنان فریاد میزنند. خریدِ قدرت از قدرتِ خرید، خطرناکتر؛ «اقتصاد» را همراه با «سیاست» میبلعد و عرصه را هم بر فرهنگِ عزتِ نفس اقشاری تنگ مینماید و کاهش قدرت خرید ولی نعمتان را وقعی نمینهد تا به وقتش برای خرید آن قدرت سود ده، فقر اقشار را نشانه گیرد و با توزیعی! همچنان تکیه خود بر صندلیِ قدرت را در پست یا سمتی، وکالتی و یا وزارتی استمرار بخشد بی آنکه او را دردآید که این ملک و مملکت شهیدان و جانبازانی تقدیم نموده است.
اگر فرصتهای دست یابی به زندگی بهتربرای همه افراد جامعه فراهم نباشد و منابع قدرت و ثروت ناعادلانه توزیع گردد «گسلها» اجتماع را در بر خواهند گرفت و «گسستها» را به دنبال خواهد داشت ومیل به خرید قدرت برای عدهای با توان به «توانی چند» افزایش خواهد یافت و در کفه دیگر قدرتِ خرید اکثریتی به «سبک وزنی» بین خریداران قدرت و قدرت فروشان معلق خواهند ماند و هرچه زمان بر آنها میگذرد دل آزردگی آنها از ارزشها و هنجارهای جامعه افزونتر خواهد شد و به همان نسبتِ رفتارِ ملونِ «قدرت دوستان» تن به ضد ارزشها خواهند داد تا پدر همچنان که یاد گرفته است: به فرزندش نان دهد ولو به هر قیمتی! ولو اینکه مرز حلال و حرام مشخص نباشد! ولو اینکه دستان مردانه پینه بسته اش را سوی نامردمیِ نامردانِ روزگار دراز نماید و یا اینکه در اوج درد نظاره گر گسیختگی در خانواده، فقر و فحشاء، بی مقدارگی و بی ارزشی «ارزشها»باشد!
منبع : بهار نیوز
ثبت دیدگاه