نویسنده :عظیم عثمانیان / گاهی ما انسان ها چنان منطقی می شویم و عقلانی فکر می کنیم که تنها چیزی که در گفتار و رفتار ما نمود ندارد همان منطق و عقلانیت است.گاهی ما انسان ها چنان منطقی می شویم و عقلانی فکر می کنیم که تنها چیزی که در گفتار و رفتار ما نمود ندارد همان منطق و عقلانیت است.
نمونه ی این رفتار به ظاهر عاقلانه و متمدنانه در رابطه با فهم ارتباط انسان با خدا مشاهده می شود.
انسان که مخلوق و مامور الله است اکنون با پیشرفتی که درحوزه علوم و فکر کرده و به ناچیزی که بدست آورده و آن را چیزی پنداشته و طغیان کرده و پیرو آن سعی در انکار امر و آمریت الله،قانون و قانونگذاری خالق و اله را دارد.
ذهن و درک اندیشمند و بسیار خلاقی نمی خواهد ،فرمول خاصی ندارد یک قاعده بسیار ساده،همه گیر وهمه فهم است((…الا له الخلق و الامر…۵۴*الاعراف))که بر سر تیتر کتاب راهنمای خلق الانسان نقش بسته بدین مضمون که خلق و آفرینش ازعدم ازآن الله و دستور،قانون،فرمان و آمریت نیز در نتیجه خلق ازآن اوست.مثال دون آن خود انسان اگر وسیله ای بسازد چون هدفی از ساختنش داشته پس برنامه خاصی برای آن تدبیر می کند و اجزای خاصی را (منظم و در ارتباط و هماهنگی)که توانایی به انجام رسانیدن آن هدف را داشته باشند در وسیله می نهد و انتظار او هم اجرای صحیح امر و برنامه ایست که به وسیله داده است.
بشر پس چرا چنین حقی را برای خود قایل و آن را از خدا سلب می کند؟
چرا این حق را نمی دهد که چون مخلوق اله است و خود ذات تعالی بهتر هدف را می داند و آن را مشخص کرده است که خلقت همانا ((ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ۵۶ *ذاریات))است و تمام اجزا و وسایل لازم را در اختیار وجودی انسان و محیط اطراف او گذاشته است.
در حالیکه او ، انسان و مخاطب وجود لا ینتاهی الله است. یک سو ال ساده تر ،آیا انسان قبول خواهد داشت وسیله ای بسازدمثلا یک دستگاه جاروبرقی که صرفا جهت نظافت منزل می باشد ولی جارو برقی از امر و هدفی خاصی که برای آن ساخته شده و محدوده ای که کارش در آن تعریف شده طغیان کند کاری که برای آن ساخته نشده و امر ، دستور و برنامه ای را به جا بیاورد که هیچ ارتباط و سنخیتی با آن کار نداشته باشد. مثلا به جای نظافت دستور و برنامه ی یخچال و سرد کردن اجسام را برعهده گیرد.آیا این کار منطقی و عملی است؟ یا اصلا شدنی است؟ اگر اتفاق بیفتد چه می شود. حال وضع قوانین و اوامر از جانب بشر برای بشر که سعادت دو جهان او را تضمین کند یا حداقل این جهان را که بدان باور دارد و برنامه ای که در راستای برنامه الهی نباشد دقیقا به مانند مثال ذکر شده می باشد.
خداوند برای ما انسان ها هدف خاصی از خلقت را متذکر شده که آن عبودیت به تمام معنا و در تمامی جوانب و در حدود مشخص است.او برنامه داده زیرا خالق انسان است بهتر از هر کسی ظرفیت ها و محدودیت هایش را می شناسد بهتر از هرکسی به ضعف ها و قواتش آگاه و صاحب تمامی صفات کامل حکمت و علم است.
انسان را خلق کرده تمام استعداد ها و امکانات برای انجام هدف مهیا شده دفترچه های راهنما چون کتب آسمانی و کتاب راهنمایی چون قرآن کریم در طول تاریخ نازل شده اند تا راهنما و روشن کننده راه باشند و همزمان تکنسین هایی برای تبیین و اجرای همین برنامه ها از جانب الله آمده اند که حجت را تمام کنند که اینان همان پیامبرانند.
تا اینکه بهانه ای نماند همانطور که شرکت های ساخت لوازم خانگی و…با خدمات دفترچه راهنما و تکنسین های ماهر و متخصص کالای مورد نظر را تحویل مشتری داده و راه اندازی می کنند و ادامه درست استفاده کنندگان را به خود افراد واگذار می کنند.
پیامبران الهی و اوامر و دستورات که به مانند راهنما و متخصصین راه اندازی می باشند را میتوان الطاف الهی برای آنکه انسان بهترین راه و سعادت را درپیش گیرد ،نامید.
کارخانه سازنده هر وسیله در ابتدا متذکر می شود که از وسیله چگونه و در چه راستایی استفاده کنید و شرایط استفاده را توضیح داده و نباید هایی که در استفاده باید از آن پرهیز شود را نیز یادآور شده است تا وسیله در بهترین شرایط بیشترین و بهترین کارآیی خود را داشته باشد. در صورت استفاده غیر اصولی سازنده مسوولیتی را در قبال عواقب آن متقبل نمی شود همانگونه که الله متعال در کتاب مبارکش می فرماید:
((الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و اعبدونی هذا صراط مستقیم۶۰و۶۱ یس))
ای فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را نپرستید،زیرا وی دشمن آشکار شماست و مرا عبادت کنید که این راه راست و درست است.(منظور اجتباب از هر امر و قانونی جز امر الهی و گردن نهادن به عبودیت الهی)
((و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیءا …۳۶ النساء))
و خدا را بپرستید (از دستوراتش پیروی کنید) و به اوشریک نورزید چیزی را(برنامه ای و قانونی جز برنامه و قانون او را اطاعت نکنید)
طاغوت همان دستوراتی هست غیر از دستورات الهی که مد نطر الله نیست و شیطان همان راهکار هایی است که در نظام الله به نبایدها از آن نام برده میشود.
همانند همان وسیله های بشری در صورت پیگیری راه طاغوت و شیطان عواقبی هم برای انسان در پیش خواهد بود.حال باز هم خدمات پس از به پایان نرسیده و اگر ضربه واستفاده نادرست کم باشد کارخانه آن را در قبال دریافت مبلغی تعمیر و به مصرف کننده بازمی گرداند حال آنکه ضربه و یا اشکال وارده بسیار عمیق باشد دیگر مسوولیتی پذیرفته نیست.
در نظام الهی هم تا حدی با توبه و بازگشت به قانون الهی پذیرفته است به شرطی که انسان سختی بازگشت را بپردازد ولی از جایی به بعد که دلها قفل و گوشها کر و چشم ها کور شود دیگر راهی برای بازگشت نمی ماند.(همانا فرعون که دیگر ادعا خداییش بالا گرفته بود)
با این تعریف اصلا آیا منطقی است با توجه به اینکه ما متمتع از قوه عقل و درک هستیم از قانونی غیر قانون خدا و امری جز امر او تبعیت کنیم؟
مگر ممکن است خلقت ما و ویژگی های ما مناسب پذیرش قانونی غیر حکم الله باشد؟
در دوران مختلف با برنامه هایی که بشر طرح کرده به همگان اثبات شده است که در نهایت همه قوانین و اوامر غیر از امر و قانون خدا باشکستی زود هنگام در تمامی عرصه های اخلاقی ،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی مواجه خواهند شد تمامی مکاتب بشری شامل همین قوانین هستند به عنوان مثال قوانین آزادی جنسی منتج ازنظریه فروید که هدف آن رهایی انسان از آلام روحی با آزادی ابراز غریزه جنسی بود در نهایت موجب درد های بیشتر روحی و روانی و مشکلات عدیده اخلاقی و اجتماعی در کشورهایی که قانون را اجرا کردند، شد.
امروزه میلیون هاسقط جنین و دهها میلیون کودک بی سرپرست منتج از قانونی بشری فقط در یکی از حوزه های زندگی می باشد.
ماشین لباسشویی که توسط سازنده برای هدف خاص که آن هم شست و شو است،طراحی شده حال میشود از این ماشین انتظار داشت با ریختن مواد اولیه کوفته تبریزی این غذا را آماده کند و به ما تحویل دهد؟؟ هروقت این این امکان را به یک ماشین دادیم که خارج از طرح و برنامه مشخص شده و در حد توانش کار کند می توان به انسان نیز این حق را داد که از برنامه و قوانین و دستورات خدا سرپیچی کرده و برای خود ،جامعه،مکان و زمانش قانون باب میل و مطابق خواسته ها و نیاز هایش وضع کند.
در حالیکه قوانین الهی توانایی پاسخگویی و انطباق با هر عصری را داراست.موضوع دیگر این است که انسان به فکر وعقل خود غره شده و می خواهد پا فراتر از حدود خود گذاشته وبه نقد و تحلیل خالق و اله بپردازد و در توجیه عملش می گوید من انسان هستم و باید آزادی برای انجام هر کاری را داشته باشم.
((یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک ۶و۷* انفطار))
((قتل الانسان ما اکفره من ای شی خلقه من نطفه خلقه فقدره۱۷و۱۸و۱۹*عبس))
در این آیات خداوند علت غرور انسان را جویا شده وانسان بودن و مخلوق بودن او را یاد آور می شود که پا از حدود خود فراتر ننهد و کفران او که سبب نفرینش از جانب خدا میشود این است که امر و فرمان او را به جای نیاورده است((کلا لما یقض ما امره۲۳عبس))را گوشزد می کند.
مثلا رایانه ای را ساخته ایم و مطابق کارهایی که باید انجام دهد برایش برنامه نوشته ایم و انتظار داریم در همین حدود کارایی داشته باشد آیا این رایانه توانایی فکر کردن و تحلیل تمام جوانب احساسات ،افکار،علایق و سلایق و عواطف انسان را داراست؟که از دست انسان در رابطه با خدا عملی باشد؟
آیا می توان به تمام جنبه ها و حکمت ها وعلوم الهی به طور خداگونه دست پیدا کنیم؟و آنها را مورد تحلیل قرار دهیم.
آیا ابزار چنین کاری را داریم یا محدوده ادراکی فکر و سمع و بصر و..به ما چنین اجازه ای خواهد داد؟
البته آن حد از فهم و علم راکه لازم بوده خداوند به ما عطا کرده که بتوانیم به ایمان و یقین برسیم.
از خداوند قادر توفیق بندگی ،اطاعت و فرمانبری از قوانین و دستوراتش برای خویش و همگان خواهانم.
ثبت دیدگاه