پنجشنبه, ۱۵ خرداد , ۱۴۰۴ Thursday, 5 June , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2519 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
دلتنگی
  • ۱۳۹۷-۰۸-۲۷ ساعت: 13:03
  • شناسه : 3315

    مریم یوسفی   /// دلتنگی یک شب‌هایی را  هیچ کوچه و خیابانی هیچ دشت و صحرایی گردن نمیگرد! تاریکی یک شب‌هایی را  هیچ مهتابی روشن نمیکند!   چقدر امروز برایم دلگیر است… گرد و غبار یک شب‌هایی را  هیچ بارانی شست‌وشو نمی‌دهد… تمام این شب‌ها نبودن تو هستی‌ام را میگیرد دلم باران می‌خواهد و قدم […]

    ارسال توسط :
    پ
    پ
    مریم یوسفی
     

    ///
    دلتنگی یک شب‌هایی را 
    هیچ کوچه و خیابانی
    هیچ دشت و صحرایی گردن نمیگرد!
    تاریکی یک شب‌هایی را 
    هیچ مهتابی روشن نمیکند!
     
    چقدر امروز برایم دلگیر است…
    گرد و غبار یک شب‌هایی را
     هیچ بارانی شست‌وشو نمی‌دهد…
    تمام این شب‌ها نبودن تو هستی‌ام را میگیرد
    دلم باران می‌خواهد و قدم زدن در کوچه و پس کوچه‌های گِلی
    همان خانه مادر بزرگ و نقل و نبات‌های رنگی‌اش که اشتیاق زندگی را در وجودم می‌دمید.
    چشم‌هایم را بستم و به درختی که ریزش برگ‌هایش گویای بی‌وفایی‌اش بود تکیه دادم…
    بی‌رحم‌ترین فصل‌ها پاییز است؛
    اصلا نمی‌تواند وفادار بماند…
    دلم می‌سوزد برای معصومیت و سادگی برگ‌ها… 
    چه دردناک و خفقان آور است
    چه کشنده و سخت است وقتی ناتوان و بی روح با دست‌هایی که هیچ کاری از آن‌ها بر نمی‌آید در برابر آرزوهای از دست رفته‌ای که روزی شیرین‌ترین و دوست داشتنی‌ترین‌های زندگی‌ات بود می‌ایستی…
    بهانه نیست اما دلم می‌خواهد امشب از دست دلتنگی‌های بی امانم کمی آواز بخوانم و برای بغض‌هایم یک کوچه باران خورده بی‌انتها فراهم کنم. 
    اشک‌هایم گونه‌هایم را نوازش می‌کردند… 
    سرم را بالا گرفتم و به آسمان خیره شدم 
    آسمان در تاریکی مطلق به سر می‌برد 
    همه جا پر شده بود از ابرهای تیره
     ابرهای غلیظ و ترسناک…
    حس کردم گونه‌هایم در آتش فرو رفته‌اند و تمام عابرها در حال دویدن‌اند 
     هرکس به زیر سایه بانی پناه می‌برد
    آسمان هم دلش مانند من گرفته بود
    قطرات درشت باران صورتم را نوازش می کرد و با اشک‌هایم ترکیب شده بود.
    خوبی باران همین است 
    تا دلت بخواهد می‌توانی اشک بریزی و کسی متوجه نشود.
    شب که می‌شود تمام بیقراری‌ها به سراغت می‌آیند
     تمام کمبودها و دلتنگی‌ها حس می‌شوند مشت به مشت به سرت کوبیده می‌شوند و قلبت را به درد می‌آورند…
    ببار باران… 
    ببار…
    ماه‌هاست دلم هوایت را کرده است
     
    منبع : صفحه زنان اصلاح

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.