نویسنده : سرور حاجی سعید
عوامل موثر در محبوبیت میان همسالان : همه ی کودکان و نوجوانان در روابط اجتماعی از محبوبیت یکسانی برخوردار نیستند . گاهی بعضی ازنوجوانان منزوی می گردند و از گروه همسالان مطرود می شوند ؛ در مقابل برخی از نوجوانان می توانند با همسالان خود رابطه ی مثبتی برقرار کنند و محبوبیت خوبی کسب نمایند .
ویژگی های متعددی در ایجاد محبوبیت یا عدم محبوبیت میان همسالان نقش دارند . در این مقاله قصد داریم این عوامل را مورد بررسی قرار دهیم :
** کودکانی که در خانواده های قاطع و اطمینان بخش رشد می کنند ، نه تنها با والدین و بزرگسالان رابطه ای مطلوب دارند، بلکه با همسالان خود نیز از رابطه ی به نسبت خوبی برخوردارند. برعکس، کودکانی که در خانواده های سهل گیر بزرگ می شوند، غالبا پرخاشجو و متخاصم اند و کودکانی که در خانواده های استبدادی رشد می کنند ، غالبا مضطرب و دمدمی مزاجند . طبیعی است که این قبیل کودکان نمی توانند میان همسالان از محبوبیت چندانی بهره مند شوند .
** از آنجا که کودکان و نوجوانان به ساختمان بدنی اهمیت می دهند در میان پسران ، نوجوانانی که از نظر اندام قویتر و به اصطلاح ورزشکارترند، از محبوبیت بیشتری برخوردارند.
** تحقیق نشان می دهد که فرزندان ارشد خانواده ، درقیاس با فرزندان بعدی ، از محبوبیت کمتری برخوردارند . فرزندان دوم معمولا اجتماعی ترند ، بدین خاطر در ایجاد رابطه با سایر همسالان موفقیت بیشتری دارند .
** بررسی های موجود حاکی از این است که کودکان با هوشتر در میان همسالان از محبوبیت بیشتری برخوردارند .
** حتی نام شخصی کودکان ممکن است عاملی در محبوبیت یا عدم محبوبیت آنان باشد . نام های غیر معمول و مضحک در بسیاری از موارد منجر به عدم محبوبیت و حتی تمسخر فرد می شود ؛ در مجموع کودکانی که نام های معمولی رایج دارند از روابط خوبی برخوردارند.
دوستی های دخترانه ، دوستی های پسرانه
روابط دوستی در میان دختران نوجوان ، زودتر و عمیق تر از پسران شکل می گیرد . معمولا دختران به صورت گروه های ۲ یا ۳ نفری ، و پسران در گروه های وسیعتری دوست می شوند. دوستی میان دختران نوجوان بین ۱۴تا۱۶ سالگی تحکیم می یابد و از لحاظ عاطفی ماهیتی بسیار عمیق دارد . دوستان نزدیک افکار ، احساسات و اسرار زندگی خود را با یکدیگر در میان گذاشته و گاهی شیفته ی یکدیگر می شوند . ناگفته نماند که اینگونه دوستی های شدید گاهی خالی از ضرر نیست ؛ غالبا میان دختران نوجوان وابستگی های شدید ، احساس مالکیت و حتی حس حسادت اوج گرفته و با کوچکترین علامتِ حاکی از عدم وفاداری نسبت به یکدیگر ، به خشم می آیند . بین سنین ۱۷ تا ۱۸ سالگی دختران نوجوان در دوستی های خود تنش کمتری تجربه می کنند ، و به تدریج از یکدیگر مستقل شده و نسبت به وجود تفاوت های میان یکدیگر درک بهتری پیدا می کنند .
می توان گفت که دوستی در این سنین فرآیندی ظریف و حساس است و بسیاری از نوجوانان ، در خلال کسب استقلال از والدین و هویت های خود ، شدیدا به دوستان نزدیک نیاز دارند
در دوستی های پسران ، شدت عواطف به اندازه ی دختران نوجوان نیست . مبنای دوستی برای پسران غالبا علاقه مندی به فعالیت های مشترک و تعاون گروهی است . پسران نوجوانی که با یکدیگر دوست می شوند ، به طور گروهی اوقات زیادی را در کنار هم می گذرانند . البته این بدان معنا نیست که در میان پسران ، دوستی ماهیت ضعیفتری داشته باشد . دختران با دوستان نزدیک خود اطلاعات بیشتری را رد و بدل می کنند ، در حالی که پسران نوجوان با دوستان خود بیشتر به فعالیت های اجتماعی – ورزشی می پردازند.
روی هم رفته ، می توان گفت که دوستی در این سنین فرآیندی ظریف و حساس است و بسیاری از نوجوانان ، در خلال کسب استقلال از والدین و هویت های خود ، شدیدا به دوستان نزدیک نیاز دارند.
نوجوان ، در کشمکش میان خانواده و هم سن و سالها با انتقال از کودکی به نوجوانی ، میزان روابط نوجوان با همسالان ، افزایش چشمگیری پیدا می کند . این موضوع ، تا اندازه ای برای والدین نگران کننده است ، زیرا ممکن است چنین تصور کنند که به خاطر گرایشی که نوجوانان نسبت به یکدیگر دارند، دیگر آن ها کنترلی بر روی فرزندان نوجوان خود نخواهند داشت و حتی ارزش های آن ها برای فرزندانشان اهمیت چندانی نخواهد داشت .
جاب است بدانیم که :
وابستگی زیاد به همسالان ، ممکن است یک مرحله ی لازم در رشدِ خودمختاری محسوب شود . نوجوانانی که کوشش می کنند تا از والدین خود مستقل شوند ، ممکن است شدیدا به امنیتی که همسالان برای آنان فراهم می کنند نیاز داشته باشند.
چنانچه نوجوانان بخواهند برابربا معیارهای والدین عمل نموده و با آنان همنوایی کنند ، احتمال پذیرش آنان در گروه همسالان سست خواهد شد . با این وصف ، بررسی های موجود نشان می دهد نوجوانانی که روابط مطلوبتری با والدین خود دارند ، تمایل کمتری به همرنگی با گروه همسالان نشان می دهند . به همین دلیل در چنین خانواده هایی تعارض میان والدین و نوجوانان شدت کمتری دارد .
در مواردی که والدین با فرزندان نوجوان خود رابطه صمیمی دارند ، میزان کنترل آنان در حد معقول و متعارف است و در عین حال در اعمال شیوه های تربیتی ثبات و تداوم نشان می دهند ، نوجوان ارزش های والدین را با سهولت بیشتری درونی می کند . غالبا نوجوانانی که با والدین خود رابطه ای حسنه دارند ، می کوشند تا ارزش های آنان را در خود درونی کنند .
نوجوانانی که روابط مطلوبتری با والدین خود دارند ، تمایل کمتری به همرنگی با گروه همسالان نشان می دهند . به همین دلیل در چنین خانواده هایی تعارض میان والدین و نوجوانان شدت کمتری دارد
در ضمن ، والدین در انتخاب دوستان فرزندان خود به نوعی دخالت غیر مستقیم دارند . به عنوان مثال ، وقتی منطقه ای خاص را برای زندگی انتخاب می کنند ، احتمالا با همسالان خود وجود تشابه فراوان خواهند داشت . در چنین فضایی ، نوجوانان با کسانی رفت و آمد می کنند که تا حدودی به اعضای خانواده ی خود آنان شباهت دارند . بدین ترتیب غالبا بین همسالان و دوستان آنان وجوه اشتراک طبقاتی نیز وجود دارد.
ناگفته نماند که اجتماعی شدن نوجوان ، به منزله ی تعارض یا جنگ میان والدین و همسالان نیست ، بلکه، تاثیر متقابل ارزش های والدین و گروه همسالان ، نحوه ی تحول شخصیت نوجوان را رقم می زند.
با سلام و تشکر خدمت نویسنده گرامی. مقاله دقیق و با نگاه ریزبینانه ای بود. به راستی که کوچکترین رفتار نامناسب والدین با فرزندان چه در باب افراطها و چه در باب تفریطها و چه در زمینه روابط فرزندان با دوستانشان و چه در زمینه های دیگر در سنین کودکی و نوجوانی، اثرات پایدار و با دوامی در سراسر زندگی فرد حتی بعد از دوران نوجوانی می گذارد. از این جهت والدین باید آموزش های لازم را در این باره کسب کنند تا شخصیت های متعادل بیشتری به جامعه تحویل داده شود. باز هم تشکر