نویسنده : فرمیسک فرهادی ///
من اول و من آخر
من ظاهر و من باطن
جمله منم و جز من
یک ذره تو بنما کو؟
همه ما مخلوق معبود و معشوق پاک ازلی هستیم و هرچه پیوند من با عزیزم نزدیکتر و محکم تر باشد به این معنی است که به همان اندازه به همه انسانها نزدیک شده ام و به همان اندازه به آنهایی که دوستشان دارم و آرزومند مصاحبتشان هستم .
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
آه خدای من!
چه آرمانی و چه رویایی!
حتی فکرش مرا شاد میکند! شعف می بخشد!!!
مشعوف،کیفور،لبریز،سرشار……
خوشبختی ،شادمانی،خوشحالی،لذت،آرامش ،آرامشی از جنس معنویت ،زلال،پاک،شفاف …عاری از هر رنگ و بو
خالص،ناب ناب
قلبم مطمئن شد ،طماءنینه یافت.
وعده خداوند مصداق پیدا کرد.
الا بذکرالله تطمئن القلوب
هیچ کس غریبه نیست،هیچ کس
همه آشنا هستند ،دوستند،رفیقند محبوبند ، معشوقند ،نزدیکند خیلی نزدیک …
همه یکی هستیم ،ما شدیم .
همه او هستیم ….
وعده ای دیگر تحقق یافت.
خلیفه الله
عشق،عشق ،عشق
تنها درس زندگی،تنها رمز،تنهاراز…..
عشق و عرفان…..
اکنون دلیل سرمستی عارفان را میفهمم،درک میکنم.
می عشق مرا مست خویش کرده.
گویند روی سرخ تو سعدی که زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
خاطر خیاط عقل گرچه بسی جامه دوخت
هیچ ردایی ندوخت در خور بالای عشق
عقل در شرحش چو خر در گل بخفت
شرح عشق و عاشقی را عشق گفت
تقابل عقل و عشق
قصه ای است که سر دراز دارد….
عقل مصلحت اندیش و منفعت طلب است و با غیر آن کار ندارد.
اما عشق بی دلیل دوست دارد و بی دلیل می بخشد .
عشق بی بدیل است!
اگرخلیفه خدایی و رنگ خدایی داری باید خدا گونه دوست بداری.
بی دلیل و بدون استثناء !
عشق خاصیتی دارد که حتی از قصه اش هم مست میشوم !
سرمست ،بی خود،شیفته،محظوظ!
به وجد می آیم،سرذوق،مشتاق تر و لبریز از خواستن ،شوقی وافر ….. !
چه حالی!!!
روحم به سماع می آید،حس میکنم طعم بهشت هم همین گونه است؛شیرین و کمی هم گس، صاف و سفید
شیر و عسل و زنجبیل
معجونی معجزه آسا!!!!!
بار دیگر در مدرسه " رحمه للعالمین " اسم نوشتم.
این بار سعی میکنم بیش از پیش تلاش کنم .باید ثابت کنم شاگرد خوبی هستم ،تعهداتم را فراموش نکرده ام.
"مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دانم "
اگر الگوی من "اسوه حسنه" است پس باید ردپایش را خوب بشناسم که پا آنجا گذارم
اگر نه به تعبیر قرآن" ….لانفضوا من حولک …"انتظارم را میکشد. ولی من میخواهم همچون محبوبم به دل ها نفوذ کنم.و نماینده خوبی برای پیام آور مهر و دوستی باشم.
آرزوی بزرگی نیست اگر اراده کنیم.
ثبت دیدگاه