نویسنده : پرشنگ احمدی / به یاد داریم چندی پیش با دعای “اللهم بلغنا رمضان” به درگاهش تضرع کردیم و فرصتی دوباره خواستیم، خبر رسید که هلال رمضان در آسمان درخشید و خودی نشان داد و دعای ما اجابت شد…..
چه خوش اقبال بودیم ما ……
اما نمی دانم از شدت ذوق بود که یادمان رفت سجده ی شکر بجا آوریم یا؟؟؟؟
بماند……….
مرحباگویان به امید سیرابی از سرچشمه زلالش، در دل را به روی بندگی باز کردیم
تا رمضان که همچون باران پائیزی است در عمق شوره زار وجودمان نفود کند و بهاری با طراوت را نوید دهد…..
رمضان همراه روزها و شبهایمان شد تا هشدار الوداع………
دلهایمان را هشدار الوداع لرزاند یا نه، نمی دانم؟؟؟؟
اما از ندای الوداع تا شبی برتر از هزاران ماه ، فاصله، اندک بود و دلهای نلرزیده و از زلال رمضان سیراب نشده این بار با “اللهم انک عفو تحب العفو فاعف عنا”، سراغ صافی و زلالی را گرفتند……
و این شبهای زیبا ، مرهم و درمانی شد بر درد دل آنان که درد امانشان را بریده بود……..
آنان که به مقام احساس درد رسیده بودند…….
و چه سعادتی و چه مقامی بالاتر از این احساس ……..
و افسوس بر ما ، اگر این درد کشنده را در این لحظات طلایی درمان، حتی برای لحظه ای حس نکرده باشیم……….
هزاران افسوس بر این دلهای سخت و سنگ شده ی ما که گاه حتی درد خود را حس نمی کنند……
دریغ و افسوس اگر قدر “قدر” را ندانسته باشیم و از خرمنش توشه ی یک ساله را برنگرفته باشیم……
اکنون هلال و بدر رمضان، تراویح و مرحبا و الوداع و قدر و روزهای روشن و شبهای روشن تر از روز رمضان بار خود را بسته و شوال منتظر روئیت است………..
و ما مانده ایم و رمضانی که گذشت……..
و تنها خود و خدایمان می دانیم که چگونه گذشت…….
خدایا کاش همنشینی با آنان که در این روزها و شبها عروج کردند و دلهایشان به اوج زلالی رسید و در خلوت خود و خدایشان ما را نیز دعا کردند، اثر کرده باشد و ما نیز بی نصیب نباشیم……
شاید در این لحظات پایانی نیز دلی لریزد و نگاهی نصیبش شد خدایا دل ما را نیز بی نصیب نکن………
و حال ما مانده ایم و “اللهم بلغنا رمضان” دیگر……..
اما “والله اعلم” که دیگر بار اجابت شویم!!!!!!!
التماس دعای فراوان؛ پرشنگ احمدی
ثبت دیدگاه