جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 1 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
شما هم دیجیتالی شده‌اید؟!
شناسه : 2843

طبق الگوی جدید روابط با واسطه ابزارهای رسانه‌ای و رایانه‌ای، فرد نه تنها با نزدیکان و آشنایان بلکه با هر کس در هر گوشهٔ جهان، امکان مبادله پیام و مراوده دارد. در زبان انگلیسی این E تعبیری رواج یافته است که می گویند «اِ (منظور الکترونیک) برای همه چیز» . این عبارت کنایه از فرآیندی […]

ارسال توسط :
پ
پ

طبق الگوی جدید روابط با واسطه ابزارهای رسانه‌ای و رایانه‌ای، فرد نه تنها با نزدیکان و آشنایان بلکه با هر کس در هر گوشهٔ جهان، امکان مبادله پیام و مراوده دارد.

در زبان انگلیسی این E تعبیری رواج یافته است که می گویند «اِ (منظور الکترونیک) برای همه چیز» . این عبارت کنایه از فرآیندی است که جامعه‌شناسان از آن به «دیجیتالی‌شدن» یا «الکترونیکی»شدن می‌نامند.

الکترونیکی یا دیجیتالی شدن فرآیندی است که انسان از طریق ابزارها، فنون و رسانه‌های دیجیتالی مانند شبکه اینترنت و رایانه به تولید، تکثیر، اشاعه و انتشار نمادها و معانی می‌پردازد و از طریق آنها زندگی خود را سامان و معنا می‌بخشد. در نتیجه رشد و گسترش رسانه‌های دیجیتالی و الکترونیکی و افزایش کاربرد آنها در تمام ابعاد زندگی روزمره ـ از فعالیتهای تجاری بزرگ بانکی، خرید و فروش رایانه‌ای و آموزش از راه دور رایانه‌ای گرفته تا آشپزی و کارهای جزئی درون‌خانه ـ فرآیند دیجیتالی‌شدن نیز گسترش یافته است و در حال تغییردادن عادات بنیادین ما در زمینه های مختلف فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. برای مثال، در آموزش، دانش‌آموزان و دانشجویان، متقاضی استفادهٔ هرچه بیشتر تکنولوژیهای آموزشی دیجیتالی هستند و کلاسهای بدون تصویر و صدا و بدون کاربرد پاور پوینت برای آنها ملال‌آور و بهتر است بگوییم غیر‌قابل تحمل شده است.

در آشپزخانه‌ها نیز سالهاست که «ماکرویو و ماشین لباسشویی و دیگر وسایل کاملاً مجهز به برنامه‌ها و دستورهای از پیش تعیین شده کامپیوتری برای انجام فعالیتهای خود شده اند و دیگر نیازی به تنظیم دستی آنها نیست.

درباره بانکها و سازمانهای دیگر نیز نیازی به توضیح نیست زیرا هر یک ما لاجرم هر روزه شاهد نقش رایانه ها در آنها هستیم. شاید تلفن های همراه بیش از هر ابزار دیگر رایانه و اینترنت را به زندگی روزمرهٔ ما وارد کرده است.

کافی است یک روز تلفن همراه ما قطع یا به هر دلیلی از دسترس ما خارج شود، دچار احساس غریبی می شویم. چون مادری که فرزندش را گم کرده یا فردی که در جزیره‌ای گم افتاده است، احساس تنهایی و غربت می‌کنیم. این احساسی است که در نتیجه خروجِ ما از مدار دنیای دیجیتال به ما دست می‌دهد.

شاید درک این نکته که تکنولوژیهای ارتباطی دیجیتال می‌توانند مولد نوع فرهنگ خاصی باشند، در ابتدا کمی دشوار به نظر آید زیرا می‌توان این‌گونه تلقی کرد که این تکنولوژیها صرفاً ابزارهای ایجاد ارتباط و انتقال پیام هستند و نقشی در تعیین محتوا یا تولید پیام ندارند. به تعبیر دیگر، اینترنت رسانه است و چگونگی کارکرد و تاثیر آن، تابع محیط و نحوهٔ استفاده از آن است و محتوای فرهنگی اینترنت همان بازتولید فرهنگ موجود است. اما مارشال مک لوهان (۱۹۶۴) با طرح این ایده که «رسانه همان پیام است» این نحوه تلقی را سالها پیش به چالش کشید و نشان داد که هر رسانه‌ای نوع خاصی از پیامها را گزینش می‌کند و در فرآیند انتقال پیام هم تأثیرات بسیاری بر شکل و محتوای پیام می گذارد.

در الگوی سنتی روابط چهره به چهره، حجم ارتباط بسیار محدود تر و از نظر کمی کم شمارتر بود زیرا هر کس تنها در محدودهٔ شبکه خویشاوندان، آشنایان و افرادی که اطراف او هستند امکان مراوده داشت.

به اعتقاد مک لوهان «رسانه همان پیام است زیرا این رسانه است که میزان و شکل کنش و تعامل انسانی را کنترل می‌کند و شکل می‌دهد» (۳۱ :۱۹۶۴ McLuhan). مک لوهان با تفکیک دو نو رسانهٔ سرد و گرم نشان می‌دهد که چگونه هر یک از رسانه‌های مذکور، پیام خاص خودشان را تولید و عرضه می‌کنند.

از این‌منظر، برای مثال نمی‌توان از تلویزیون برای انتقال هر پیامی استفاده کرد زیرا بصری و فراگیر‌شدن یک پیام از طریق رسانهٔ تلویزیون، می‌تواند معنای متفاوتی برای آن پیام به‌وجود آورد. امروز تحت‌‌تاثیر رسانه‌هایی مانند تلویزیون، دوگونهٔ متفاوت از اغلب پدیده‌های زندگی به‌وجود آمده است. یکی گونه رسانه‌ای شده، و دیگری گونه واقعی؛ برای مثال فوتبال رسانه‌ای و فوتبال واقعی.

تلویزیون از طریق بازنمایی فوتبال و تکثیر و انتشار بازنمایی مجازی به‌صورت گسترده و فراگیر، واقعیت بازی فوتبال را که در جمع محدودی و تحت شرایط خاصی صورت می‌گیرد، کاملا دگرگون می‌کند.

بخش مهمی از ارزشها و معانی سیاسی، ایدئولوژیک، اجتماعی و اقتصادی که امروز در فوتبال شکل گرفته است، حاصل رسانه‌ای شدن این بازی است. بنابراین، پخش بازی فوتبال از تلویزیون صرفاً نمایش دادن این بازی نیست، بلکه تغییر و تبدیل‌کردن آن به‌صورت پدیده‌ای دیگر است. این امر دربارهٔ تمام رسانه‌ها صدق می‌کند. از این‌رو، رسانه‌های دیجیتال صرفاً به انتقال پیام نمی‌پردازند بلکه در مسیر انتقال دادن، پیام تازه‌ای تولید می کنند و نظام معانی خاصی به‌وجود می‌آورند.

ریموند ویلیامز از بنیانگذاران رشته مطالعات فرهنگی در مقاله‌ای با عنوان «ابزارهای ارتباط به مثابهٔ ابزارهای تولید» (۱۹۸۰ Williams) استدلال می‌کند که «ابزارهای ارتباط خودشان ابزارهای تولید هستند. این یک واقعیت است که ابزارهای ارتباط از ساده‌ترین اشکال ارتباط جسمانی زبان تا پیشرفته‌ترین اشکال ارتباط تکنولوژیکی، همواره از نظر اجتماعی و مادی تولید و بازتولید شده‌اند. اما در عین‌حال، اینها نه تنها صورتها بلکه ابزارهای تولید نیز هستند.

از آنجا که ارتباط و ابزارهای مادی آن ذاتیِ تمام اشکال نیروی کار و سازمان اجتماعی است، بنابراین به نحو اجتناب‌ناپذیری سازنده عناصر نیروهای تولید و روابط اجتماعی تولید هستند» (۵۰ ibid). ویلیامز این ایده را که ابزارهای ارتباط صرفاً رسانه‌ای برای انتقال اطلاعات و پیام بین فرستنده و گیرنده‌اند به چالش می‌کشد.

به اعتقاد او این نحوه نگرش، بستر یا بافت فرهنگی و اجتماعی و تاریخی را که ابزارهای ارتباطی، گیرنده و فرستنده در آن قرار دارند نادیده می‌گیرد. همچنین این نحوه نگرش تفاوتهای اجتماعی، فرهنگی و تاریخی که بین گونه‌های مختلف ابزارهای ارتباط طبیعی، مکانیکی و الکترونیکی وجود دارد را نادیده گرفته و همه آنها را به‌صورت رسانه‌های ناقل پیام و اطلاعات در نظر می‌گیرد. در حالی‌که این ابزارها در دوره‌های تاریخی و شرایط اجتماعی متفاوت، به اشکال متفاوتی ایفای نقش می‌کنند و هر یک مجموعه گسترده و متفاوتی از روابط اجتماعی را تولید می‌کنند.

اکنون پرسش این است که در بستر شرایط اجتماعی امروز، رسانه های دیجیتال چه نوع روابط اجتماعی و فرهنگی را تولید می‌کنند؟ مسلماً بررسی همه جانبهٔ این موضوع، نیازمند بررسی زمینه‌ها و مسائل مختلفی است که در اینجا تنها به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

شاید مهمترین تاثیر رسانه‌های دیجیتال را بتوان در تولید و بازتعریف هویت یا هویتهای اجتماعی انسان امروزی بیان کرد. هویتهای جنسی، قومی، دینی، نژادی، طبقاتی و اجتماعی دیگر به‌شدت تحت‌تأثیر رسانه‌ها و ابزارهای دیجیتالی در حال شکل گیری، بازتعریف و دگرگونی هستند. از این‌رو می‌توان گفت مهمترین تولید اجتماعی ابزارهای دیجیتال تولید هویتهاست. این نکته نیازمند اندکی تأمل نظری است.

هویتِ انسان معاصر به روایت آنتونی گیدنز و بسیاری از نظریه‌پردازان اجتماعی دیگر خصلت «باز اندیشانه یا بازتابی » دارد. بازتابندگی هویت به معنای سیال بودن هویت و تغییر آن در نتیجه تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی و ظهور دانشها، دانستنیها و به‌خصوص تکنولوژیهای ارتباطی و رسانه‌ای جدید است. به تعبیری دیگر، آن تلقی یا تصور هویت به مثابهٔ امری ثابت و ازلی و ابدی، به پایان رسیده است.

از این‌رو دیگر مفهوم «هویت ایرانی» نیز اگرچه در مقایسه با هویت فرانسوی یا آمریکایی قابل تفکیک و تمایز است و تفاوتهایی بین آنها وجود دارد اما هویت ایرانی رنگهای مختلفی به‌خود گرفته و می‌گیرد و متناسب شرایط تازه اشکال تازه‌ای از آن ظهور و بروز می‌یابد. ما هر روز در معرض آگاهیها و شناختهای تازه‌ای در زمینه‌های مختلف تغذیه، بهداشت، درمان، مسکن، پرورش کودک، اشتغال، پوشش و لباس، آموزش‌و‌پرورش و دیگر موضوعات زندگی هستیم.

این فرآیند تدریجاً باعث تغییر «سبک زندگی» ما و تغییر عادات و روحیات ما می‌شود. نه تنها سبک زندگی به سبک دیجیتال در‌حال تغییر است بلکه لایه‌های عمیق‌تری از فرهنگ و هویت ایرانی در معرض دیجیتالی‌شدن است. در گذشته، ایرانیان مانند دیگر ملتها عمدتاً به‌صورت رو در رو و چهره به چهره با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کردند و از طریق فرآیندهای ارتباط مستقیم چهره به چهره نیازهای خود را تأمین و زندگی خود را سامان می‌دادند.

روابط بین دختران و پسران، سرگرمی های کودکان، ارائه و ارسال پیام و و انتقال دانش، مبادلهٔ احساسات، خرید و فروش، مسابقه و رقابت و تمام اشکال دیگر روابط و کنش های اجتماعی مستلزم گونه های مختلف روابط چهره به چهره دو یا تعداد بیشتر افراد بود.

فعالیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عمدتاً منوط و متکی به روابط چهره به چهره دو یا عده ای از افراد بود. برای مثال، روابط بین دختران و پسران، سرگرمی های کودکان، ارائه و ارسال پیام و و انتقال دانش، مبادلهٔ احساسات، خرید و فروش، مسابقه و رقابت و تمام اشکال دیگر روابط و کنش های اجتماعی مستلزم گونه های مختلف روابط چهره به چهره دو یا تعداد بیشتر افراد بود. اما ورود رسانه‌ها و تکنولوژی رایانه‌ای و دیجیتال باعث تغییر الگوی روابط سنتی چهره به چهره به روابط با واسطه و با میانجی رسانه‌ها و اینترنت شده است.

این تغییر دو الگوی روابط، بر نوع و چگونگی هویت و فرهنگ تمام جوامع از جمله جامعهٔ ایران تأثیر می‌گذارد. در الگوی سنتی روابط چهره به چهره، حجم ارتباط بسیار محدود تر و از نظر کمی کم شمارتر بود زیرا هر کس تنها در محدودهٔ شبکه خویشاوندان، آشنایان و افرادی که اطراف او هستند امکان مراوده داشت.

اما طبق الگوی جدید روابط با واسطه ابزارهای رسانه‌ای و رایانه‌ای، فرد نه تنها با نزدیکان و آشنایان بلکه با هر کس در هر گوشهٔ جهان، امکان مبادله پیام و مراوده دارد. در نتیجه حجم ارتباط افراد به‌شدت گسترش یافته و افراد می‌توانند در گستره‌ای جهانی دوستان مناسبِ حال خود را انتخاب کنند.

از طرف دیگر، فرد قادر است با استفاده از امتیازات فنی ارتباطات رایانه‌ای و اینترنتی، با آزادی بیشتر و به نحو سلیقه‌ای‌تری عمل کند و بسیاری از تابوهای اجتماعی و سیاسی را بشکند و روایت دلخواهانه‌تری از خویشتن خود را شکل دهد. همچنین قابلیتها و گستردگی میدان عمل اینترنت این امکان را برای فرد فراهم می‌سازد تا هر روز بتواند نیازهای بیشتری را از طریق اینترنت پاسخ دهد.

مجموعه این عوامل باعث می‌شود تا انسان ایرانی این بار نه از طریق روابط گرم چهره به چهره بلکه از طریق روابط با واسطه صنایع رسانه های فنی مانند اینترنت به شکل دادن و بازتعریف خویشتنِ خود بپردازد. من این فرآیند را «ایرانی شدن به سبک دیجیتال» می‌نامم.


منبع : مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.