یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳ Sunday, 24 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2442 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
عبادت و هدف از آن
شناسه : 2613

عبادت و هدف از آن ، مقصد اصلی و مقاصد تابع و فرعی عبادت به قول امام شاطبی، عبادت دارای دو مقصد است: مقصد اصلی و مقاصدی تابع و فرعی. مقصد اصلی این است که فرد با نهایت خضوع و طاعت و مهرورزی به معبود یگانه رو کند و در همه ی حالات هدف و توجه […]

ارسال توسط :
پ
پ

عبادت و هدف از آن ، مقصد اصلی و مقاصد تابع و فرعی عبادت به قول امام شاطبی، عبادت دارای دو مقصد است: مقصد اصلی و مقاصدی تابع و فرعی.

مقصد اصلی این است که فرد با نهایت خضوع و طاعت و مهرورزی به معبود یگانه رو کند و در همه ی حالات هدف و توجه خود را فقط و فقط مخصوص او نماید. آنگاه عبادت برای نیل به درجات آخرت یا به ولایت خدا رسیدن و موارد مشابه، به عنوان تا بع مقصد اصلی فوق می آیند. یکی از مقصدهای تابع عبادت، اصلاح نفس و کسب فضیلت و ارزش است.

شاطبی می گوید: «مثلاً نماز، اصل و علت مشروعیت آن اظهار فروتنی و خضوع برای خدا در پرتو رو کردن خالصانه به او وایستادن بر روی قدم و حقارت در مقابل وی و واداشتن نفس به یاد او می باشد. خداوند می فرماید: (وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی) (طه: ۱۴) «و نماز را بخوان تا ( همیشه ) به یاد من باشی.»

و فرموده: (إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ) (عنکبوت: ۴۵)

«مسلّماً نماز ( انسان را ) از گناهان بزرگ و از کارهای ناپسند ( در نظر شرع ) بازمی‌دارد.»

زیرا ذکر و یاد خدا همان مقصود اصلی است و در حدیث می خوانیم: «ان المصلی یناجی ربّه»[۳] «فرد نمازخوان با پروردگارش راز و نیاز می کند.»

گذشته از این می بینیم که نماز دارای مقاصد و اهدافی تابع و فرع است مانند نهی از فحشا و منکر و آرمیدن در پناه آن سختی ها و رنج های دنیایی، چنان که در حدیث آمده: «ارحنا بها یا بلال»[۴] «این بلال ما را (با بانگ برای خواندن نماز) راحت کن».

و در حدیث صحیح آمده: «و جعلت قره عینی فی الصلاه»[۵] «و خوشحالی و شادکامی من در نماز قرار داده شده است.»

بر آورده شدن نیازها مانند نماز استخاره و نماز حاجت و طلب نیل به بهشت و نجات یافتن از آتش دوزخ یک فایده ی عمومی محض است و تحت الحمایه بودن فرد نمازگزار در زیر سایه ی رحمت خدای سبحان یکی از اهداف فرعی نماز می باشد. چنانکه در حدیث آمده: «من صل الصبح فهو فی ذمه الله»[۶] «کسی که نماز صبح را به جای آورد، در ذمه (و حمایت) خدای تعالی قرار دارد.»

همچنین نیل با بالاترین منازل و رتبه ها، یکی دیگر از اهداف فرعی نماز است. خداوند فرموده است: (‏ وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحْمُوداً ‏) (اسراء: ۷۹)

«‏ در پاسی از شب از خواب برخیز و در آن نماز تهجّد بخوان ، این یک فریضه اضافی ( و افزون بر نمازهای پنجگانه ) برای تو است . باشد که ( در پرتو این عمل ) خداوند تو را به مقام ستوده‌ای ( و مکان برجسته‌ای در دنیا و آخرت که موجب ستایش همگان باشد ) برساند ( و مقام شفاعت کبری را به تو ارمغان دارد ).»

ملاحظه می کنیم که مقام محمود(=شفاعت عظمی) در پرتو قیام شب به پیامبر (ص) اعطا شده است.

«بدین سان همه ی عبادت ها دارای دو جنبه از فواید می باشند؛ یکی فواید اخروی که همگانی است و دیگری فواید دنیایی که همگی تابع فایده ی اصلی که همان انقیاد و فروتنی در مقابل خدای تعالی است، می باشد.»[۷]

اشکالی ندارد که فرد مؤمن با عبادتی که انجام می دهد، فواید اخروی مانند نیل به بهشت و نجات از دوزخ را مطالبه نماید. چه این درخواست، در زیر مجموعه ی معنای امید به پاداش خدا و ترس از عذاب وی قرار دارد و این نوع بندگی برای پروردگار جهانیان است و بیم و امید با این مفهوم آسیبی به اخلاص برای خدا وارد نمی سازد.

اما نباید به دست آوری فواید معنوی- چه معنوی و چه مادی – ملاک واحد انجام عبادت قرار بگیرند. این در حالی است که علمای راسخ، عبادتی را که به قصد پیراستن روان از متعلقات و مشاغل دنیایی در گستره ی تصوف و پیروان و مریدان آن انجام می گیرد، تا فرد در سایه ی این عبادت بتواند اهلیت اطلاع یافتن از دنیای ارواح و رؤیت ملائکه و کارهای خارق العاده و نیل به کرامات و دسترسی به علم “لدنی” که از ناحیه خدا ارزانی می شود و نظایر این ها را پیدا کند، شدیداً مورد انکار و انتقاد قرار داده و گفته اند: این کار نه تنها خروج از روش عبادت و حدس زنی در مورد علم غیب و استفاده ی ابزاری از عبادت برای نیل به اهداف فوق است، بلکه به دست کشیدن و انقطاع از عبادت ها نزدیکتر است، زیرا فردی که به این نیت عبادت می کند، به نوعی تحت الشعاع این فرموده ی خداوند قرار دارد: (‏ وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ ‏) (حج: ۱۱)

«‏ بعضی از مردم هم ، خدا را در حاشیه و کناره می‌پرستند ( و دارای عقیده سستی هستند . ایمانشان بر پایه مصالحشان استوار است ، و لذا ) اگر خیر و خوبی بدیشان برسد ، به سبب آن شاد و آسوده خاطر و ( بر دین ) استوار و ماندگار می‌شوند ، و اگر بلا و مصیبتی بدیشان برسد ، ( به سوی کفر برمی‌گردند و ) عقب‌گرد می‌کنند . بدین ترتیب هم ( آرامش ایمان به قضا و قدر و مدد و یاری خداوند را در ) دنیا و هم ( نعمت و سعادت ) آخرت را از دست می‌دهند ، و مسلّماً این زیان روشن و آشکاری است ( که انسان هم دنیا و هم آخرتش بر باد فنا رود ).»

آری، شخص فوق این گونه است که اگر به نیاز و مطلوب خود برسد، شادکام شده و هدف و قصدش از عبات صددرصد رسیدن به آن نیاز و مطلوب خواهد بود و مقصود و هدفی که در نظر دارد، در روانش قوی و عبادت ضعیف می گردد.

اگر به نیاز و مطلوب خود نرسد، با عبادت یکجا وداع نموده چه بسا نتایج اعمالی را که خداوند به بندگان مخلصش ارزانی می دارد، تکذیب کند.

می گویند که شخصی حدیث: «هر کس چهل بامداد خود را برای خدا خالص کند، چشمه های حکمت از قلبش فوران زده و بر زبانش جاری می شوند»[۸] را شنید. آنگاه به منظور دسترسی به حکمت مزبور به این کار پرداخت. ولی باب حکمت بر روی او باز نشد. خبر این داستان به گوش یکی از فضلا رسید، وی گفت: این شخص برای حکمت اخلاص ورزیده و برای خدا اخلاص نورزیده است.

خلاصه هر دعوتی که مقصود اصلی از عبادت ها را مورد غفلت قرار می دهد و خاک فراموشی بر روی آن می پاشد و صرفاً به مقاصدی اهتمام می کند که فرع و تابع مقصد اصلی دین هستند، دعوتی بی پایه و باطل است؛ زیرا این دعوت با هدف و مقصود اول از انجام عبادت و دین و آفرینش مردم، آسمان ها و زمین منافات دارد.

———————

منبع: پژوهشی در باب مقاصد شریعت / مؤلف: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: محمد آزاد شافعی – سید رضا اسعدی / انتشارات: نشر احسان ۱۳۹۲

 

 

[۳] – روایت از احمد (۵۳۹۴) و تخریج کنندگان مسند او گفته اند: حدیثی صحیح است.

[۴] – روایت از ابوداود در باب ادب (۴۹۸۵).

[۵] – در صحیح نیست اما احمد آن را از انس بن مالک روایت کرده(۱۲۲۹۳) و تخریج کنندگان مسند او گفته اند: سندش صحیح است.

[۶] – روایت از مسلم در باب مساجد (۶۵۷) از حدیث جندب بن عبدالله.

[۷] – موافقات امام شاطبی، ج ۲، ص ۱۹۹، و مابعد آن. با تحقیق شیخ عبدالله دراز.

[۸] – الزهد، اثر ابن مبارک، ج ۱، ص ۳۵۹/۱۰۱۴ و آلبانی این روایت را در شماره احادیث ضعیف ذکر کرده است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.