شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ Saturday, 23 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
فهم هدایت و توحید از دیدگاه علم مغناطیس
شناسه : 514

نویسنده : مبین نادری حتما تاکنون راجع به مفهوم مغناطیس، مواد مغناطیسی و میدان مغناطیسی، مطالبی را مطالعه کرده اید و یا در کتب تدریسی، مختصری از آن را خوانده اید، یا حداقل مقداری راجع به آن شنیده اید و یا اینکه تجربه لمس نیروی مغناطیسی را داشته اید (وقتی که یک آهن ربا را […]

ارسال توسط :
پ
پ

نویسنده : مبین نادری
حتما تاکنون راجع به مفهوم مغناطیس، مواد مغناطیسی و میدان مغناطیسی، مطالبی را مطالعه کرده اید و یا در کتب تدریسی، مختصری از آن را خوانده اید، یا حداقل مقداری راجع به آن شنیده اید و یا اینکه تجربه لمس نیروی مغناطیسی را داشته اید

(وقتی که یک آهن ربا را به یک قطعه آهن نزدیک کرده اید)؛ حتما حس خاصی نسبت به این نیرو دارید و می توانید آن را درک کنید هر چند که قابل رویت نباشد و یا از اصول و مبانی آن کاملا مطلع نباشید.

نیروی مغناطیسیاز قرار گرفتن یک شیء با خاصیت مغناطیسی(وجود دوقطبی های مغناطیسی) درون یک میدان مغناطیسی به وجود می آید؛ این میدان مغناطیسی همان خاصیتی است که باید وجود داشته باشد تا یک دو قطبی مغناطیسی که دارای قطب های Nو Sاست(شکل۱-الف)، درون این میدان جهت گیری کند؛ در واقع اگر یک دوقطبی مغناطیسی را با یک جهت دلخواه از قطب های شمال و جنوبش درون میدان مغناطیسی قرار دهیم این دوقطبی مغناطیسی می چرخد تا قطب هایش در راستای قطب های میدان قرار گیرد؛ نهایتا دوقطبی در این وضعیت پایدار می ماند،مگر این که نیروی دیگری به آن وارد شود،یا اینکه میدان مغناطیسی خارجی حذف شود(شکل۱-ب).

http://penous.com/pic/aks1.jpg

خطوط بزرگ جهت دار نشان داده شده در شکل ۱-ب بیانگر میدان مغناطیسی و Nو Sقطب های آن هستند و پیکان کوچک نیز بیانگر دوقطبی و جهت گیری آن در حالت پایدار است.

از طرفی مواد موجود در طبیعت با توجه به میزان تاثیرپذیری آنها از میدان مغناطیسی خارجی که آن هم متاثر از خاصیت خود مواد است به چند دسته تقسیم می شوند:

دیامغناطیس: موادی که با میدان مغناطیسی خارجی مخالفت می کنند.

پارامغناطیس: در حالت عادی اصلا مغناطیسی نیستند. هرچه داخل میدان قوی تری قرار گیرند خاصیت مغناطیسی بیشتری پیدا می کنند ولی با دور شدن از میدان بلافاصله این خاصیت را از دست می دهند(تابع صد در صد میدان مغناطیسی خارجی هستند).

فرومغناطیس: در این مواد دوقطبی های مغناطیسی نزدیک به هم تشکیل یک حوزه می دهند که این باعث می شود با قرار گرفتن در یک میدان مغناطیسی به مغناطیس های قوی تبدیل شوند. به بیان دقیق تر هرچقدر حوزه های بیشتری در جهت میدان قرار بگیرند، خاصیت مغناطیسی ماده بیشتر می شود.

مواد فرو مغناطیس به دو گروه تقسیم می شوند. مواد فرومغناطیس نرم کهبه راحتی آهنربا می شوند ولی به راحتی هم این خاصیت را از دست می دهند. مواد فرومغناطیس سخت که به سختی آهنربا می شوند و این خاصیت را نیز بعد از خروج از میدان مغناطیسی به سختی از دست می دهند.

با توجه به آنچه که راجع به مواد مغناطیسی و میدان مغناطیسی مطرح شد، آیا هیچ شباهتی مابین این مباحث با بحث راجع به انواع مخلوقات خداوند یکتا (انسانها، جنیان، جانوران و …) و نحوه هدایت آنها وجود دارد؟

برای جواب دادن به این سوال باید به یک نکته توجه کرد و آن اینکه در مطالب علمی معمولا بین دو مجموعه از مفاهیم که در دو حوزه متفاوت قرار دارند هم ارزی هایی برقرار می شوند که یادگیری و فهم یک مجموعه را از روی مجموعه دیگر آسان می کند. به عنوان مثال برای تحلیل یک سیستم مکانیکی از مفاهیم هم ارز الکتریکی استفاده می کنند. مثلا به جای یک جرم در سیتم مکانیکی یک خازن( یک نوع ذخیره کننده انرژی) در سیستم الکتریکی به عنوان هم ارز قرار داده می شود. به همین صورت به جای یک فنر یک سلف( یک نوع ذخیره کننده انرژی)  هم ارز قرار داده می شود که البته این هم ارزی ها با توجه به خاصیت مشابه مواد هم ارز صورت می گیرد. در اینجا نیز اگر بخواهیم بین دو مجموعه «میدان و مواد مغناطیسی» و «مخلوقات خداوند و هدایت آنها» هم ارزی برقرار کنیم یک رابطه به شکل زیر را خواهیم داشت:

هدایت الهی ≡ میدان مغناطیسی خارجی بزرگ

موجودات بی اختیار (گیاهان و جانوران) ≡ مواد پارامغناطیس(با این فرض که همواره درون میدان مغناطیسی قرار داشته باشند، همواره تابع میدان مغناطیسی خارجی بوده و خاصیت مغناطیسی دارند که البته به اندازه مواد فرومغناطیس زیاد نمی باشد.)

ابلیس و همکارانش ≡ دیا مغناطیس (با هدایت الهی مخالفت می کنند.)

موجودات مختار (مثل انسان های هدایت یافته اما متزلزل) ≡ فرومغناطیس نرم

موجودات مختار (مثل انسان های هدایت یافته و هدایت گر) ≡ فرومغناطیس سخت

وضعیت «موجودات بی اختیار» و «ابلیس و همکارانش» مشخص بوده و انسان های مختلف هم بر اساس ویژگی و خصلت های ذاتیشان هر کدام به نسبتی هدایت الهی را درمی یابند در عین حال همه آنها همواره از چگونگی هدایت الهی( که هم ارز با میدان مغناطیسی خارجی بزرگ است) در مورد آنها تاثیر می پذیرند.

حال بیاییم و از دید دیگری نیز به قضیه نگاه کنیم تا بتوانیم مساله اله و توحید را نیز درک کنیم. وقتی کسی اله خود را الله انتخاب کند، با برداشتن هر قدم در مسیر هدایت به تدریج جهت گیری ها و تصمیم گیری هایش را در زندگی متناسب با الهی که انتخاب کرده(یعنی الله) و روشی که او(الله) برایش تعیین کرده است، تغییر داده، تصحیح کرده و یا تثبیت می کند. در واقع هر عملش را می پاید، راجع به آن می اندیشد و تصمیمش را به نحوی اتخاذ می کند که الهش از او راضی باشد. ولی اگر اله دیگری و یا اله های دیگری غیر از الله(مثل یک انسان دیگر، ثروت، مقام، شهرت، هوای نفس و …) در مسیر زندگی فرد وجود داشته باشند، آنگاه جهت گیری ها نامعلوم و به سوهای مختلف و قطعا در مواردی در تضاد مستقیم با هم خواهد بود.

«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِیهِ شُرَکَاء مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلاً سَلَماً لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»[زمر/۲۹]

‏خداوند مثالی زده است: «مردی را که برده شریکانی است که پیوسته درباره او به مشاجره و منازعه مشغولند(و هر کدام او را به کاری دستور می‌دهد و او در میان دستورهای ضدّ و نقیض ایشان سرگردان و ویلان است)، و مردی را که تنها تسلیم یک نفر است(و تحت سرپرستی او خطّ و برنامه‌اش مشخّص است و لذا سرگردان و حیران در میان این و آن نیست)؛ آیا این دو (برده که نمونه مشرک و موحّدند) برابر و یکسانند؟(هرگز!) حمد و سپاس تنها خدا را سزا است(نه بتها و انبازها و معبودهای دروغین را) و لیکن بیشتر آنان نمی‌دانند(و این حقیقت را فراموش کرده‌اند.

به مثال میدان مغناطیسی برگردیم و از آن به بحث اله و توحید بپردازیم. وقتی یک ماده فرومغناطیس در میدان مغناطیسی قرار گرفت به تدریج جهت دوقطبی هایش در راستای میدان مغناطیسی خارجی که میدان بزرگی هم هست قرار می گیرد.حتی اگر نیروی های آنی و به شکل ضربه به دوقطبی ها وارد شود، بعد از چند نوسان دوباره به راستای قبلی برمی گردند. در واقع جهت گیری خود را حفظ می کنند. ولی این حالت تا زمانی ادامه دارد که میدان مغناطیسی خارجی تنها میدان مغناطیسی موجود در آن فضا باشد. به محض اینکه یک میدان دیگر با جهت عمود بر میدان مغناطیسی اصلی یا با هر جهتی غیر از جهت میدان مغناطیسی اصلی پدیدار شد آنگاه تغییری بنیادین و دائمی در جهت دوقطبی های ماده مغناطیسی به وجود می آید که ناشی از هر دو میدان مغناطیسی خارجی و در واقع برآیند آنها است. نکته مهم این است که دوقطبی ها جهت قبلی خود را از دست داده اند و تا زمانی که میدان خارجی دوم وجود داشته باشد، به آن جهت قبلی برنمی گردند. انسان نیز وقتی بیش از یک اله را برگزید جهتش قطعا از جهت مطلوبی که مربوط به انتخاب تک الهِ الله است، متفاوت خواهد بود. در واقع قبله اش عوض شده البته نه صرفا قبله ظاهری، همان طور که ماده فرومغناطیس که در دو میدان مغناطیسی قرار می گیرد جهت دوقطبی هایش عوض می شود( از درون تغییر می کند) اما ظاهرش همان ظاهر قبلی است.این وضعیت برای وقتی است که فقط دو میدان مغناطیسی وجود دارند. اگر میدان های مغناطیسی خارجی بیشتر هم شوند، واضح است که بازگشت به حالت اول که وجود فقط یک میدان خارجی است، بسیار سخت تر خواهد شد. در واقع هرچقدر اله ها بیشتر شود، تصمیم گیری ها و جهت گیری ها سخت تر، تزلزل و تذبذب بیشتر و نهایتا یافتن مسیر مستقیم و حرکت در جهت آن غیر ممکن خواهد شد.

قطعا می توان سطرهای بیشتری را در این مورد رقم زد اما از حوصله خارج بوده و خواننده را خسته می کند.

واضح است که مثال میدان مغناطیسی و هر مثال دیگری به هیچ وجه مثال کاملی برای درک الوهیت و هدایت الهی نیست:

«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»؛ ترجمه: هیچ چیزی همانند خدا نیست(و نه او در ذات و صفات به چیزی از چیزهای آسمان و زمین می‌ماند، و نه چیزی از چیزهای آسمان و زمین در ذات و صفات بدو می‌ماند)[شوری/۱۱]

«وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»[روم/۲۷]
ترجمه: بالاترین وصف،  در آسمانها و زمین متعلّق به خدا است، و او بسیار باعزّت و اقتدار، و سنجیده و کار بجاست.

ولی سعی بر آن است تا با چنین مثال هایی مفاهیم قرآنی تفسیر شده و بهتر آنها را بفهمیم:

که یکی هست و هیچ نیست جز او                وحـــــده لا الـــــــه  الّا  هــــــــو

تذکر: تعاریفی که در این مقاله آمده ممکن است کاملا علمی و دقیق نباشند اما درست بوده و در سطح این مقاله می باشند. علمی تر کردن بحث ضروری نبوده و صرفا درک مطلب را دشوارتر می کند.

من الله التوفیق و علیه التکلان

—————————————————————————————

مراجع:

۱)      کتاب فیزیک سال سوم دبیرستان

۲)      Wikipedia.com / مغناطیس

۳)      تفسیر نور، دکتر مصطفی خرمدل

ثبت دیدگاه

2 دیدگاه برای “فهم هدایت و توحید از دیدگاه علم مغناطیس”
  1. هـــوالعلیـــم؛سلام علیکم؛ممنون برادر بزرگوار،چه زیباست علم به مخلوقات و موجودات زمینی و ارتباطشان با یگانگی و یکتایی خالقشان،حقا« کل فی فلک یسبحون».برای تان از یکتا خدا طلب تداوم و توفیق دارم.رضی الله عنکم

    پاسخ
  2. سلام و درود خداوند بر تو دوست و برادر گرانقدرم. به راستی زیبا بود. دەس و قەڵەمت وەش برای عەزیز. «سنریهم ءایاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم(فصلت/۵۳)» سربلندی و سعادت دو دنیا را برایت از درگاه ایزد عزیز و حکیم خواهانم. آن کس: که یکی هست و هیچ نیست جز او . . . وحده لا إله إلا هو.

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.