ساسان آقایی در روزنامه اعتماد نوشت: تنها در چند ساعت خاموش شد؛ هم غرش تانکهایی که به نظر میرسید در سرنگون کردن دولت اردوغان راسخ هستند و هم هیاهوی بسیار زیاد افکار عمومی خارج از ترکیه، از جمله ایرانیهایی که اردوغان را نمیخواستند
ساسان آقایی در روزنامه اعتماد نوشت: تنها در چند ساعت خاموش شد؛ هم غرش تانکهایی که به نظر میرسید در سرنگون کردن دولت اردوغان راسخ هستند و هم هیاهوی بسیار زیاد افکار عمومی خارج از ترکیه، از جمله ایرانیهایی که اردوغان را نمیخواستند. آن قدر پرشتاب رخ داد که بعدها بنویسند در خلال انتشار دو توییت، یک دولت افتاد، برخاست و بازگشت. این سرعت روی دادها، فهم آن ها را مشکل میکند تا آنجا که خیلیها به این ترتیب مسیر سادهسازی را پی گرفتند؛ «کودتا شکست خورد چون کودتا را خود اردوغان ترتیب داده بود»! البته ممکن است «نتیجهی» این گزاره با این حقیقت سنجیده شود که اردوغان از امروز قدرتی به مراتب بیش از دیروز خواهد داشت و میتواند با «دوپینگ کودتای ناکام» تمام آمال و آرزوهای خود مانند پاک سازی کامل ارتش و نهاد قضایی و تغییر قانون اساسی را به انجام برساند؛ بنابراین اگر تنها به نتیجه کفایت کنیم گزاره «ساختگی بودن کودتا» میتواند تا مقدار زیادی قابل تایید باشد اما نتیجه به نسبت درست همیشه هم موید درستی قطعی نظریه نخواهد بود.
آن چه ما در بامداد ١۶ جولای به مدد تصویرهای تلویزیونی و انقلاب شبکههای اجتماعی به شکل زنده شاهد بودیم، نسبت چندانی با یک کودتای ساختگی نداشت. بخشی از ارتش، مجهز به جنگافزارهای سنگین و نیروی هوایی مسلط، با علم بر این که با توجه به وفاداری نیروی ویژه پلیس و گارد ریاستجمهوری آسیب رساندن به اردوغان میسر نیست، تلاش کردند در غیاب عالیترین مقام کشور در پایتخت، با محاصره ساختمانهای مهم دولتی و بازداشت مسوولان عالی رتبه نظامی و امنیتی، برقراری حکومت نظامی و در نهایت تسخیر تلویزیونها، دولت را سرنگون سازند و راه بازگشت اردوغان به قدرت را سد کنند. همهچیز براساس برنامه پیش رفت و در ساعت یک بامداد، مجری تلویزیون TRT به زور اسلحه نظامیان بیانیه ی کودتاگران را خواند که میگفت؛ «حکومت رجب طیب اردوغان در نیمه شب ۱۶ جولای ۲۰۱۶ به پایان خود رسید، ما کشور را در اختیار گرفتهایم».
میشود آن را یک «کودتای نرم» یا «کودتای سپید» بدون خونریزی نامید که به سرعت به هدف اولیه ی خود رسید. نظامیان به مردم پیام میدادند که «سایه ی سنگین هراس از سلطان» از میان برداشته شده و اکنون میتوانند آزادانه، نظر واقعی خود را بگویند اما چند چیز کوچکِ مهم از قلم افتاده بود؛ هیچ کدام از احزاب اپوزیسیون حاضر نشدند شریک کودتا شوند و به سرعت علیه آن موضع گرفتند، هیچ یک از کشورهای خارجی و قدرتهای شریک ترکیه در بلبشوی خاورمیانه آماده یک روی داد غیرقابل پیشبینی در این کشور به نظر نمیرسیدند، تلویزیون در اختیار نظامیان بود اما دستهای رییسجمهور هم خالی نبودند، شبکههای اجتماعی و سیانانترک پیام فراخوان او به قیام ملی را به آسانی به گوش تمام ترکیه رساندند
و اما مردم…
بیتردید اعتمادبهنفس بالای اردوغان در مواجهه با یک کودتای شبانه، بهره گرفتن زیرکانه ی او از تمامی ابزارهای قدرت سخت و نرم، در اختیار داشتن شبکه گستردهای از نیروهای پلیس و هواداران حزب عدالت و توسعه و قرار گرفتن در جایگاه نماد دموکراسی در برابر خونتای چکمه نظامی در ساعتهای دشوار آغاز ١۶ جولای ٢٠١۶ به مدد اردوغان آمد اما تمامی این زنجیره پتانسیلها، اگر و اگر خالی از «دلیری و رشادت مردم» بود، شاید نتیجه ی دیگری را به دنبال داشت. صحنههایی که دنیا به ویژه از استانبول به شکل زنده تماشا میکرد، شگفتانگیز بودند.؛ مردمی که با صدای رگبار پا به فرار نمیگذاشتند، تانکهایی که در عمل برابر انبوه مردم از کار افتاده بودند و سربازان مستاصلی که نمیدانستند در برابر موج مردمی چه دستوری دارند و چه واکنشی باید انجام دهند.
برنامه بامداد ١۶ جولای برای سران کودتا در عمل تغییر یافته بود؛ آنها انتظار داشتند با اعلام پیروزی و سرنگون شدن حکومت اردوغان، اپوزیسیون رییسجمهور به سرعت طرف کودتا را بگیرد و مردمی که به نظر از دست سیاستهای توتالیتری به ستوه آمدهاند با نظامیان همراهی کنند اما آن چیزی که در خیابانها روی داد، «پاسخ واقعی» به یک «کودتای واقعی» بود.
ثبت دیدگاه