خبرنگار : نجیبه سبحانی /
مصاحبه ی اختصاصی وب سایت پینوس با استاد مجید درخشانی آهنگساز و سرپرست گروه ماه در روز ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ صورت گرفت . استاد درخشانی می گوید : اشتیاق گرم مردم پاوه در منطقه ی کردستان بهترین خاطره رو برای ما بوجود آورد و این برنامه باشکوه ترین برنامه ی این دوره ی ما بود و به ما ثابت شد که چقدر مردم کردستان با موسیقی ارتباط دارند
– شما برای بار دوم است که به پاوه می آید و برنامه اجرا می کنید، در حالی که در پاوه امکانات مناسب و ایده آلی مثل یک سالن خوب، برای اجرای یک کنسرت خوب وجود ندارد و شاید خیلی از اساتید دیگر حاضر نباشند در چنین وضعیتی کنسرت برگزار کنند. خیلی دوست دارم دلیل حضور شما در پاوه و انتخاب این شهر رو برای اجرای کنسرت بدونم ؟
خوب امکانات یه طرف این شور و اشتیاق مردم هم یه طرف. استقبال مردم پاوه در مقایسه با شهرهایی که امکانات دارند قابل مقایسه نیست و واقعا این حسی رو که شنونده ها به ما دادند و این اشتیاقی که نشون دادند خیلی لذت بخش بود. در هر چهار سانس اجرا هم، استقبال خیلی خوبی شد و مجموع کسانی که بلیط گیرشون نیومد خیلی بیشتر از شهرهای دیگه(به نسبت جمعیت) بود و این برای ما واقعا جذاب بود.
– شما در مراسم افتتاحیه ی خانه موسیقی پاوه حضور داشتید و الان بعد از دو سال دوباره به پاوه آمدید و بار دیگر وضعیت خانه ی موسیقی پاوه را از نزدیک دیدید و شاید مسولان خانه ی موسیقی از شرایط و وضعیت خانه موسیقی برایتان گفته باشند، وضعیت فعلی و آینده ی خانه موسیقی را چطور می بینید ؟
من در جریان جزئیات کار خانه ی موسیقی نیستم اما برگزاری همین کنسرت نشان از پیشرفت خانه ی موسیقی دارد.
– جایگاه تاریخی موسیقی کردی در موسیقی ایران کجاست و چه نسبتی میان موسیقی کردی و موسیقی ایرانی از نظر پتانسیل های تاریخی وجود دارد؟
موسیقی کردی چند بخشه و موسیقی هر منطقه ایی فرق می کنه با مناطق دیگر اما چیزی که مسلمه اینه که کردستان موسیقی واحدی داره که در همه جا قابل درک و دریافته به طور مثال موسیقی کردی که در ایران، عراق و ترکیه هست شباهت های خیلی زیادی به یکدیگر دارند و ریشه های مشترکی هم دارند ولی بهرحال همونطوری که در لهجه و گویش تفاوت هست در بیان هم تفاوت هایی وجود داره. موسیقی کردی که در ایران دوره ی "سید علی اصغر کردستانی" و استادان دیگه بوده خیلی به موسیقی سنتی ایران نزدیکه یعنی در عین اینکه زبان، بیان و حس کاملا کردیست ولی نزدیکی های خیلی زیادی با موسیقی سنتی داره و این در اجراهایی که شده و در صفحاتی که از موسیقی کردی باقی مونده کاملا مشخصه و حتی در اجراهای بعدی هم که گروه کامکار و گروههای دیگه انجام دادند این نزدیکی دیده می شه و قطعا در موسیقی دستگاهی ایران خیلی از نغمه ها وجود داره که ممکنه از موسیقی کردی تاثیر گرفته باشه و یا خود ماها که کار آهنگسازی می کنیم ممکنه که منبع کارهامون موسیقی کردی باشه کما اینکه امشب حدااقل در دو- سه قطعه ایی که اجرا کردیم، به طور مثال در مقدمه ی تصنیف "در خیال" و مقدمه ی تصنیف "من طربم" کاملا از موسیقی کردی الهام گرفتم به طور مثال برای مقدمه ی تصنیف "من طربم" از آهنگ "گل نیشان" آقای خالقی الهام گرفتم.موسیقی کردی و سنتی ایران انقدر به هم نزدیکند که می تونن در یکدیگر حل بشن.
– سهم امروز موسیقی کردی در سطح ملی کجاست و به نظر شما چه میزان این استعدادها و پتانسیل ها بالفعل شده است؟
موسیقی کردی در یک دوره ایی که استاد عزیزمون آقای مظهر خالقی در رادیو برنامه داشتند و خیلی از کارهاشونم با ارکستر "گلها" اجرا می کردند خیلی با شنونده های غیرکرد ارتباط برقرار کرد. خیلی از ماها که در شهرهای دور از کردستان بودیم رادیوی کردستان رو روشن می کردیم و نحوه ی خوندن آقای خالقی رو می شنیدیم و این نشون می داد که مردم به موسیقی کردی علاقه مند هستند. از بچگی یک جورایی با موسیقی کردی آشنا بودیم. طبیعیه که شعرش رو نمی فهمیدیم اما موسیقی رو می فهمیدیم، همونطوری که الان نسل جوون موسیقی به زبان انگلیسی رو گوش بکنه و شاید زبانش رو نفهمه اما موسیقی رو می فهمه چون موسیقی زبان مشترک و بین الملی داره و کسی اگه شعر رو نفهمه می تونه با موسیقی ارتباط برقرار کنه. به نظر من بعد از دوره ایی که خانواده ی کامکارها موسیقی رو شروع کردند توانستند موسیقی کردی رو در تمام ایران همگانی کنند، این رو از میزان استقبالی که در شهرهای دیگر ایران از برنامه های کردی میشه میشه فهمید. مردم موسیقی کردی رو خیلی دوست دارند چون زندگی درش هست که مکمل موسیقی سنتی ماست.
– چه ضرورتی دارد که از موسیقی کردی در سطح ملی حمایت شود؟ و آیا به نظر شما مسولین مربوطه در این زمینه به وظیفه خود عمل کرده است؟
خوب اگر من به شما بگم مسولین مربوطه در هیچ زمینه ایی به وظیفه شون عمل نمی کنند بیراه نگفتم. نمی تونیم بگیم که مسولین واقعا به فکر هنر و موسیقی هستند هر کاری هم که انجام شده بدون حمایت مسولین و با سختی بسیار زیاد بوده چه از این جهت که بخواهند مجوز بگیرند و چه از این جهت که بخواهند کارشون رو منتشر بکنند نمیشه گفت که حمایتی بوده و اگر هم حمایتی بوده از طرف مردمی بوده که از کارهای منتشر شده و کنسرت ها استقبال کردند.
– چه اثر یا آثاری در موسیقی کردی بوده که توانسته باشد توجه شما رو به خودش جلب کرده باشد و برای همیشه در ذهن شما مانده باشد ؟
در موسیقی کردی بسیار زیاده. مثلا از قدیمی ترها با آثار "سید علی اصغر کردستانی" وحشتناک ارتباط برقرار کردم. بسیاری از آثاری که حسن زیرک خونده رو خیلی دوست دارم. در دوره های جدیدتر کارهای آقای مظهر خالقی رو خیلی دوست دارم و آهنگ معروف "گل نیشان" و بسیاری از آهنگ های دیگه رو من شب و روز گوش میدم یعنی از بچگی گوش میدادم. تعداد آثاری که من گوش میدم زیاده اما در میان همه ی آثاری که شنیدم، آهنگ "گل نیشان" جایگاه ویژه ایی برای من داره.
– نظرتون درباره ی موسیقی هورامی(سیاچمانه) چی هست؟
موسیقی هورامی یه موسیقی خاصه، اینجا ما دیگه نمی تونیم بگیم که این موسیقی به موسیقی سنتی نزدیکه. موسیقی هورامی، موسیقی خاص کردستان و زبان اصلی موسیقی است ولی اون نوع موسیقی که به موسیقی سنتی نزدیکتره پنجاه-پنجاهست. ولی نوع سیاچمانه و نوع موسیقی "حسن زیرک" به موسیقی قدیمی تر کردی نزدیک تره.
– در میان نوازندگان نسل جوان " کرد" پدیده ی خاصی میبینید ؟
خوب همانطور که در همه ی شهرهای ایران نوازندگان جوان سازهای سنتی وجود داره قطعا در کردستان هم هست اما چیزی که باعث تاسف است اینه که چرا جوانان کرد خیلی به سمت سازهایی مثل بالابان کردی و سازی که قاله مره می زد، نمی روند. من خیلی دوست دارم که از جوانهای کرد این سازها رو هم در کنار سازهای سنتی دیگه بشنوم چون این سازها(بالابان و شمشال) خیلی به موسیقی کردی نزدیک ترن. اما در زمینه ی موسیقی سنتی خیلی از دوستان خانه ی موسیقی نوازندگان خوب و با احساس و پراحساسی هستند. طبعا کردها که یک موسیقی غنی دارند و این موسیقی ریشه های بسیار نزدیک هم به موسیقی سنتی ما داره، می توانند در بیانشون از نظر احساسی قوی تر هم باشند برای مثال خانواده ی کامکارها در زمینه ی نوازندگی جزء بهترین ها هستند چون این خانواده مثل هر کرد دیگه که از دوران بچگی موسیقی در زندگیشون، در خانواده شون، در عزا و در عروسی هاشون بوده زندگیشون رو با موسیقی شروع کردند و این از همون دوران کودکی تقویت شده، طبیعتا وقتی بزرگ می شوند و سازی رو دستشون می گیرند اون احساس دوران بچگی در نوازندگیشون دخالت میکنه. نوازنده هایی که کرد هستند و ساز سنتی می زنند حس سازشون یه جورایی متفاوته شاید بگم که حسشون قوی تره.
– در جامعه ی ما، این روزها نسل جوان کمتر به سمت موسیقی سنتی و اصیل ایران می رود و کمتر به این نوع موسیقی علاقه نشان می دهد، به نظر شما دلیلش چیست ؟ برای آشنایی بیشتر این نسل با موسیقی سنتی ایران چکار باید کرد ؟
نسل جوان چند دسته هستند، کسانی که در خانواده هایی بزرگ شدند که از دوران کودکی با این موسیقی آشنا شدند طبعا وقتی بزرگ می شوند علاقه مندی به این نوع موسیقی و خاطره ایی که از این موسیقی در ذهنشون نقش بسته در وجودشون باقی می مونه، ما از این نوع جوان ها که موسیقی ایرانی کار می کنند، کم نداریم ولی نباید انتظار داشت که استقبال از این نوع موسیقی، یک استقبال عمومی باشه چون موسیقی سنتی، موسیقی سنگینی است و معنویت در آن وجود دارد مثل اشعار حافظ و برای نسل جوان شنیدن این نوع موسیقی شاید کمی سخت و سنگین باشه. آدم باید به یه درکی از این موسیقی برسه تا بتونه باهاش ارتباط برقرار کنه. این نوع موسیقی دارای ظرایف و پیچیدگی های زیادی است که همین باعث ماندگاری و یکنواخت نشدنش شده به همین دلیل انتطار نداریم که همه نسل جوان جذب بشوند و هر کاری هم بکنیم جذب نخواهند شد کما اینکه در هیچ جای دنیا هم چنین اتفاقی نیفتاده یعنی نسل جوان موسیقی خودش رو داره و از یک سنی هم ممکنه از نظر فکری و ذهنی تکمیل بشه و برگرده به این نوع موسیقی. چیزی که مسلمه اینه که این یک روال طبیعیه و اشکال نه از موسیقیه نه از نسل جوان.
– برخی از هنرمندان به سن خاصی که می رسند خودشون رو بازنشسته می کنند ! برای نوازندگی و آهنگسازی هم چنین چیزی وجود داره ؟
در مورد نوازندگی باید بگم وقتی نوازنده بخاطر بالا رفتن سن از نظر جسمی به ناتوانایی هایی میرسه، روند خیلی چیزها کند میشه مثلا استاد شهناز که در اواخر عمر ساز می زنند اما دیگه جونی براش باقی نمونده بود اما در مورد آهنگسازی باید بگم که چون این کار یک کار جسمی نیست و بدن قوی هم نمی خواد و بیشتر نوشتنه طبعا آهنگساز تا وقتی که زنده ست میتونه ادامه بده.
– شما تجربه ی سرپرستی گروه شهناز رو دارید. اعضای این گروه بیشتر جوان هستند، دلیل اینکه بیشتر با جوانان کار می کنید چی هست ؟ آیا کار کردن با کسانی که هم نسل خودتان هستند و در کارشان تجربه دارند برای شما راحت تر نیست ؟
نه، چون هم نسلان خودم الان هرکدوم درگیر کارهای دیگه هستند. یه عده مدرس هستند، یه عده ارکستر دارند و یه عده هم در صدا و سیما استخدام هستند و اونجا باید کار کنند، یه عده کلا کار نوازندگی رو کنار گذاشتند و وارد کار اداری شدند و در شوراهای موسیقی استخدام هستند و من متاسفانه با این دوستان انگیزه ی مشترکی ندارم برای اینکه من هدفم بیشتر یه کار جمعیه در موسیقی که متاسفانه در ایران کم اتفاق می افته و همه به طرف کارهای فردی کشونده شدند. لازمه ی کار جمعی اینه که آدم تعدادی نوازنده در اختیارش داشته باشه و هیچ کدوم از هم نسلان من برای چنین کاری وقت ندارند و وقت هم نخواهند گذاشت یعنی باید یه کار دیگه شون رو تعطیل کنند اما نسل جوون بسیار با اشتیاق میاد و بعلاوه در نوازندگی جمعی، ارکستر نوازی و گروه نوازی توانایی دسته جمعی چه از نظر نت نوازی به شکل موسیقی و چه از نظر وقتی که برای این کار می گذارند خیلی بیشتره.
– شما در گروه شهناز از سازهای ابداعی استاد شجریان هم استفاده کردید، به نظر شما این سازها چه جایگاهی در موسیقی سنتی دارند یا خواهند داشت ؟
خوب این سازها در طول تشکیل گروه ساخته شدند یعنی قبل از تشکیل گروه شهناز این سازها ساخته نشده بودند و بخاطر کمبود یک سری صداها و مناطق صوتی که در مشورت با آقای شجریان ایشون به فکر افتاد که برای گروه یه چیز اختصاصی درست کنه. بعضی از سازهاشون بسیار موفقه و مکمل سازهای دیگه س بخصوص در مناطق بم. برخی سازهای دیگه شون مشابه سازهای دیگه ست مثلا کرشمه صدایی شبیه صدای تار داره. نمی تونم بگم همه ی سازها در ارکستر ایرانی جایگاه خاص خودش رو خواهد داشت در آینده ولی برخی از سازهای ایشون حتما صداشون ماندگار میشه و البته باید در طول زمان تکامل پیدا کنند.
– در میان آهنگسازان و نوازندگان نسل جوان ایران شما پدیده ی خاصی می بینید ؟
در نوازندگی ممکنه ولی در آهنگسازی چیزی نمیبینم. آهنگسازی خیلی ضعیف شده دلیلش هم اینه که نوازنده ها هم آهنگساز شدن. نوازنده ها به تصور اینکه نوازنده های خیلی خوبی هستند فکر کردند که آهنگسازهای خوبی هم هستند اما اصلا اینطور نیست که یه نوازنده حتما آهنگساز خوبی هم باشه. من خودم از کارهای جوونها و هم نسل هام فکر نکنم بیست درصدشم قبول داشته باشم. بعضی از کارهای غیرایرانی و پاپ رو من ترجیح میدم به بعضی از آهنگهایی که شکل سنتی داره، در دستگاههای ماست ولی جمله بندی نداره و پریشان حاله ! اما خیلی از جوون ها هم هستند که در این زمینه مستعد هستند مثلا همین سنتور نواز(جمشید صفرزاده) گروه ما به نظرم می تونه یکی از آهنگسازهای خوب موسیقی سنتی میتونه بشه چون هم ذوقش رو داره و هم تواناییش رو.
– حرف آخر…
خیلی ممنونم. من فقط جز این، که سپاس بگم این اشتیاق گرم مردم پاوه در منطقه ی کردستان رو که بهترین خاطره رو برای ما بوجود آوردند و این برنامه باشکوه ترین برنامه ی این دوره ی ما بود و به ما ثابت شد که چقدر مردم کردستان با موسیقی ارتباط دارند، هم از نسل جوون که در سالن بودند و هم از نسل های دیگه و سکوتی که در سالن بود واقعا نشون داد که دارن گوش میدن. این اجرا برای ما هم یک خاطره ی خوبی بود و هم انرژی بسیار مثبتی به ما دادند که اجرای ما در هر سانس بهتر میشد .
——————————————————————————————————————————-
عکسو عوض کردید؟!!!!!
ولی نظراتمو هم پاک کردی ،ای شیطون!!
:#
دست گلت درد نکنه واقعا عالی بود لذت بردم
اجرای به کجا چنین شتابان شون خیلی خوب بود من که رفتم اوج لذت کاش میشد بازم بیان پاوه
مصاحبه ای خوب، جالب و پرمحتوایی بود. بهانه و فرصتی شد تا مطالب و موضوعات دیگر هم ببینم. سایت پر و پیمون و در شان پاوه عزیز و اصیل دارید و بیش از این جای پیشرفت دارد. دو سال زندگی در پاوه و خانقاه و مردمان فرهیخته و بافرهنگش را از یاد نمی برم. با آرزوی بهترین ها برای شما سلام با عطر آویشن کوههای شاهو…
استاد سلیمی، کلیک رنجه فرمودید؛ کردها نیز به خود می بالند که بزرگی چون شما هم زیستشان بوده اید؛ سلام ما را برسانید؛ سربلند و دلشاد باشید.
شرم اوره ،اونم اینجوریش ،با این ادعاها
شرکه تسلیک مجارى بالریاض