مصاحبه کننده: نجیبه سبحانی//
محمد حق مرادی می گوید: افرادی که خیانت می کنند باید توسط خانواده و جامعه تنبیه شوند.
خیانت، عملی که می تواند ارزش های اخلاقی جامعه را از بین ببرد. بسیاری از ما در سالهای اخیر شاهد فرو پاشیدگی خانواده ها بخاطر خیانت زوج ها به یکدیگر بوده ایم. کسی که خیانت می کند به سبب از بین بردن بسیاری از ارزش های اخلاقی تنها به یک فرد خیانت نکرده است بلکه به یک جامعه خیانت کرده است.
در همین راستا با دکتر محمد حقمرادی دانشجوی دکتری جامعه شناسی، منتقد اجتماعی، عضو هیئت موسس انجمن پیشگیری از آسیب های اجتماعی روژانو، عضو شورای نویسندگان فصل نامه ی فرهنگی، اجتماعی، ادبی و هنری مصاحبه ایی انجام داده ایم.
_ در چند سال اخیر شاهد افزایش پدیده ی خیانت بوده ایم. به نظر شما دلیلش چیست ؟
درسته که این پدیده در چند سال اخیر افزایش یافته است اما چیزی که باید به آن توجه کنیم این است که این پدیده را نمی توان یک پدیده ی کاملا مدرن نامید. یعنی ما نمی توانیم بگوییم که این پدیده فقط در جوامع مدرن روی داده است این پدیده در جوامع گذشته هم رخ داده است اما در دوران جدید و مدرن این پدیده هم معنای دیگر و هم شدت بیشتری پیدا کرده است. در گذشته از پدیده ی خیانت به عنوان بی آبرویی و بی ناموسی یاد می شد و معمولا این الفاظ برای خانم ها بکار برده میشد و اینکه خانمی که این کار را می کند آبروی خانواده و اطرافیانش را برده است. یعنی در گذشته این پدیده را کاملا جنسیتی می کردند و بی آبرویی را فقط به خانم ها نسبت میدادند. اما در دوران جدید این مفاهیم تغییر کرده و به عنوان بی وفایی و خیانت از آن اسم برده می شود. اما دلایلی که برای افزایش خیانت در جامعه ی ایران می توان گفت این است که جامعه ی ما در حال حاضر روبه نوسازی بیشتر می رود. در این نوسازی و مدرن شدن جامعه ما می بینیم که شهرنشینی بیشتر شده است.خیلی از پدیده هایی که در فضاهای کوچکتر امکان ظهور و یا عملی شدنشان نبود درشهرنشینی امکان رخ دادن پیدا می کند. همین تحرکات جغرافیایی و مکانی سبب گم نامی فرد در فضای شهر می شود و همین گم نامی سبب می شود که کنترل اجتماعی در فضاهای شهری کمتر شود. یکی دیگر از دلایل که می توان آن را دلیل دوم نام برد افزایش رسانه های داخلی و خارجی در یک دهه ی گذشته بوده است. وجود این رسانه ها باعث شده است که تلقی و تعریفی که مردم از روابط زناشویی دارند تغییر بکند. سریال هایی(سریال های ترکی و کشورهای آمریکای لاتین) که از ماهواره پخش می شود (در واقع تصویری که در این سریال ها نشان داده می شود تصویر واقعی خود آن جوامع هم نیستند) سبب شده است که ارزش ها ی خانوادگی و سنتی از بین برود. یکی دیگر از دلایل، افزایش ارتباطات است. در دهه ی گذشته، هم ارتباطات چهره به چهره و واقعی و هم ارتباطات اینترنتی و مجازی بیشتر شده است. یکی دیگر از دلایل، فردگرایی شدن آدم هاست. در گذشته افراد خواسته ها و تمایلات و ارزش های اجتماعی را به خواسته ها و تمایلات و ارزش های فردی ترجیح میدادند و یا آن را سرکوب میکردند اما در جامعه ی امروزی اینطور نیست. مثلا همین پدیده ی طلاق که در این سالها افزایش یافته است به این دلیل است که افراد کاملا فردی به این قضییه نگاه می کنند و اگر فرزندی داشته باشند فرزند و خانواده ی آنها در درجه ی دوم قرار می گیرد. اما در گذشته شاید با وجود مشکلات زیادی که یک زن یا یک مرد در زندگی مشترک داشته اند بخاطر ارزش های جمعی به زندگی مشترک ادامه داده اند. یکی دیگر از نکاتی که باید به آن توجه شود چگونگی تشکیل زندگی مشترک است. ما در جامعه شاهد این هستیم که بسیاری از ادواج ها براساس ارزش های اخلاقی و انسانی روی نمی دهد. خیلی مواقع می بینیم که افراد نگاه ابزاری به ازدواج دارند به طور مثال ازدواج برای رسیدن به پول و ثروت صورت می گیرد و همین سبب می شود که آن پیمان مقدسی که باید بین زن و شوهر بوجود بیاید از بین برود. این نکاتی که به آن اشاره شد می تواند دلایلی برای رخ دادن این پدیده باشد نه علت آن.
_ این پدیده در بین همه ی اقشار(مذهبی-غیرمذهبی، فقیر-ثروتمند، جوان-پیر و…) فراگیر شده است. چرا افراد دیگر از واکنش های جامعه نمی ترسند ؟
ما نمی توانیم این پدیده را مربوط به یک قشر خاص بدانیم.عوامل مشترکی وجود دارند که بر روی اقشار مختلف تاثیر گذاشته اند. همانطور که اشاره کردم ارزش های جامعه عوض شده است. بعضا ما میبینیم که اعضای خانواده در کنار یکدیگر فیلم ها و سریال هایی را میبینند که در چند سال گذشته جامعه حتی نمی توانست چنین چیزی را تصور کند. چیز دیگری که وجود دارد این است که خانواده دچار بحران شده است و کارکردش(کارکردهای عاطفی و کنترل اجتماعی) تغییر کرده است؛ یعنی آن رضایت خاطری که در قدیم خانواده به افراد می داد الان کمتر وجود دارد. در دهه های گذشته خانواده یک مامن و پناهگاه برای فرد بود اما در حال حاضر کمتر چنین چیزی را می بینیم. چیز دیگری که وجود دارد این است که نگاه به ازدواج تغییر کرده است. در این دوران نگاه افراد به ازدواج و تشکیل خانواده ایده آل شده است اما وقتی وارد زندگی می شوند با واقعیت ها روبرو می شوند.
_ چیزی که شاهدش هستیم این است که جامعه ی ما به شکلی با این مسئله کنار آمده است. به نظر شما کنار آمدن جامعه با این مسئله به نوعی تایید آن نیست ؟
نه، به نظر بنده تایید این عمل نیست. شاید به نوعی گستردگی این عمل سبب شده است که قبح آن از بین رفته باشد. وقتی جامعه می بیند که ارزش ها و هنجارهای خودش تغییر کرده است دیگر نسبت به بعضی مسائل واکنش نشان نمی دهد. ما باید در نظر بگیریم که در جامعه ی ما بسیاری از مسائل غیر اخلاقی دیگر نیز(دزدی، دروغ و…) افزایش یافته است. در زمینه ی خیانت، ما حتی اگر به روابطی غیر از روابط زناشویی دقت کنیم؛ رابطه ی دختر و پسر(دوست دختر و دوست پسر) می بینیم که دوستی های متعددی وجود دارد، برخلاف گذشته که یک دختر و پسر سالها منتظر یکدیگر می ماندند و بعضا تحت هیچ شرایطی همدیگر را ترک نمی کردند.
_ آیا شما با تنبیه این افراد موافق هستید ؟
بله، من با تنبیه این افراد توسط جامعه و خانواده موافق هستم. نه فقط این مسئله بلکه مسائل دیگر را ما باید بازنگری بکنیم. باید کنترل اجتماعی بیشتر شود، ارزش هایی مثل تشکیل خانواده و ازدواج تقویت شوند و به ازدواج به عنوان یک پیمان مقدس بیشتر توجه شود.
_ کسی که خیانت می کند تنها به یک فرد خیانت نکرده است به شکلی به یک جامعه خیانت کرده است و سبب بوجود آمدن فضای نامناسبی در جامعه می شود. این مسئله را چطور می بینید ؟
قطعا همینطور است.این پدیده به علت تاثیرات مخرب بسیاری که دارد سبب می شود ازدواج برای افراد جامعه ارزشش را از دست بدهد و تمایلات افراد نسبت به ازدواج کمتر شود.
_ به نظر شما راهکارهایی برای کاهش این پدیده وجود دارد ؟
قطعا راهکارهایی وجود دارد. باید تمام اقشار جامعه از روانشناسان و جامعه شناسان تا اقشار عادی جامعه و روحانیون و رسانه ها به کاهش این پدیده کمک کنند. راهکاریی که بنده به آن معتقدم این است که دوباره ازدواج و تشکیل خانواده در جامعه به عنوان یک ارزش معرفی شود و به نسل جدید آموزش داد که انسانی به مسئله ی ازدواج نگاه کنند نه ابزاری.
_ آیا می توانیم بگوییم افرادی که خیانت می کنند از نظر اخلاقی و رفتاری ویژگی های مشترکی دارند ؟
نه نمی توانیم چنین چیزی را بگوییم چون این پدیده همانطور که گفته شد گستردگی دارد و مربوط به قشر خاصی نیست. مثلا کسی که در شرایط فقر زندگی می کند و خیانت می کند دلایلش فرق می کند با کسی که درشرایط مرفه ایی زندگی و خیانت می کند. البته گاهی عوامل مشترکی هم در بین این افراد وجود دارد. مثلا در بین این افراد خودشیفتگی دیده می شود. خودشیفتگی یک نوع بیماری است که ناشی از عوامل دیگری مثل سرخوردگی اجتماعی، سرکوب و عدم بلوغ فکری افراد است.
_ تاثیرات مخرب و پیامدهای مخرب این پدیده برای فردی که به او خیانت می شود چیست ؟
این مسائل نیاز به بررسی و مطالعه ی تجربی دارد. اما چیزی که واضح است این است که این پدیده وقتی رخ می دهد پیامدهای آن تنها به خود آن محدود نمی شود. شخصی که به او خیانت می شود بر اثر این اتفاق اعتماد به نفس و اعتماد به جنس مخالف را از دست می دهد و حتی امکان دارد نسبت به افراد دیگر جامعه اعتمادش را از دست بدهد. امکان دارد همیشه ترسی همراه این افراد باشد. به این نکته هم باید توجه شود که زن و شوهری که به یکدیگر خیانت می کنند اگر فرزند داشته باشند این عمل می تواند تاثیرات منفی بر روی آن فرزند بگذارد و حتی ممکن است تاثیرات منفی این عمل بر روی بچه ها چندین برابر والدین باشد.
_ آیا وجود چنین پدیده هایی در یک جامعه نشان دهنده ی ناسالم بودن آن جامعه است ؟
قطعا همینطور است. افزایش این پدیده نشان می دهد که در جامعه روابط اجتماعی افراد دچار آسیب شده است. بسیاری از جامعه شناسان معتقدند که جامعه دچار فروپاشی اجتماعی شده است.
_ با افزایش پدیده ی خیانت آینده ی جامعه ی ایران را چطور می بینید ؟
پیش بینی در این زمینه مشکل است اما شاید افزایش این پدیده سبب شود تمایل به تشکیل خانواده در بین افراد کمتر شود و زندگی های مجردی افزایش می یابد.
_ در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
چیزی که در پایان باید بگوییم این است که این پدیده و بسیاری از پدیده های دیگر زایده ی نظام سرمایه داری هستند. نظام سرمایه داری بخاطر حفظ نظام و منافع خود بسیاری از ارزش ها ی اخلاقی و خانواده را از بین می برد. این نظام تمایل دارد که همه چیز را به کالا و ابزار تبدیل کند و تصویری ایده آل از مسائل بویژه روابط زناشویی نشان می دهد که در واقعیت چنین چیزی وجود ندارد.
ثبت دیدگاه