خانم روناک مظفری، بانوی دعوتگر و فعال دینی روانسری چند سالیست در کنار فعالیتهای دینی خویش به کار مغازه داری آن هم از نوع اغذیه سنتی، مشغول به فعالیت هستند. ایشان، هم توانستهاند یک داعی موفق باشند و مربیان قرآنی را آموزش دهند، هم یک مادر و همسر نمونه و هم با راهاندازی مغازه و کارآفرینی کمک خرجی باشند برای خانوادهشان. در گفتگویی صمیمی پای صحبتهای این بانوی گشاده رو و نمونهی دیارم نشستیم.
مصاحبه کنندگان: یسری کریمی،نسیبه امینی
۱. لطفا خودتان را بیشتر معرفی کنید:
روناک مظفری هستم. صاحب یک پسر و همسر ماموستا علی عزیزی. حدود۴ الی ۵ سال درس دینی خواندهام. ۵ سال در مدرسه دینی مشغول به تدریس در مقاطع سال اول و دوم و سوم بودم. اکنون هم مشغول کار مغازهداری هستم.
۲. تحصیلات دینی خود را از کی و در کجا آغاز کردید؟
قبل از اینکه ازدواج کنم قرآن را ختم کرده بودم و کلاسهای قرآنی هم داشتم بعد از ازدواج حدود سه چهار سالی که گذشت درس دینی را شروع کردم. سال اول را در جناح( شهری از توابع بخش جناح شهرستان بستک در استان هرمزگان) درس خواندم. سال دوم و سوم را نیز در روستای بیدشهر( دهستانی با قدمت ۳۰۰۰ سال در بخش اوز از شهرستان لارستان در جنوب فارس) به پایان رساندم. و بهترین استفاده از درسهای دینی را در سال اول داشتم، طوری که هنوز هم همه آن مطالب در ذهنم هستند و ماندگار شدهاند. دلیل این امر هم فضای رقابتی و علمی و شور و هیجانی بود که در خواهران میدیدم باعث شد بتوانم بهترین استفادهها را ببرم. البته این نکته را نیز اضافه کنم که موقعیت و شرایط من در آن زمان نسبت به چند سال بعدش فرق میکرد چرا که من سال اول کاری جز درس دینی خواندن نداشتم و وقتم آزادتر بود اما در روانسر با وجود اینکه استاتید بسیار خوبی هم تدریس میکردند، اما کارهای خانه و پذیرایی از مهمان و بچهداری و… باعث شدند که وقتم محدودتر شود و آن استفادهای را که در اوایل داشتم از کلاسها نبرم.
۳. تحصیلات و فعالیتهای دینی در زندگی شما چه تاثیری داشته است؟
تحصیلات دینی و کلا فعالیتهای دینی صد در صد در زندگیام تاثیر داشتهاند. زیرا انسان هر کاری را که آغاز میکند ابتدا باید رفتار خودش را مطابق با گفتارش کند در آن صورت است که میتواند ارتباطات سالمی هم با خانواده و هم با اطرافیان داشته باشد.
مدرس درس حدیث که بودم اگر خطایی از من سر میزد سریع به یاد احادیث میافتادم و سعی میکردم، رفتارم مطابق چیزی باشد که مردم را بدان نصیحت میکنم.
۴. از نمونه فعالیتهای خود در زمینه دینی و قرآنی برایمان بگویید؟
من مدرس قرآن- حدیث و فقه ابوشجاع بودم، سال اول و دوم را تدریس میکردم.
۵. میزان علاقه و شور و اشتیاقی که در میان خواهران دیدید چگونه بوده است؟
میزان شور و اشتیاقی که در جوانان و در کل در متربیان وجود دارد بستگی به مربی دارد که چقدر برای کاری که میکند اهمیت قایل شود. اگر مربی بسیار به کارش تعهد داشته باشد و فاکتوری مثل نظم و جدیت برایش مهم باشد، به همان میزان متربی به کارش اهمیت میدهد و شور و علاقه در وی پدید میآید. بطور مثال من خودم سر وقت حاضر شدن در کلاسها برایم خیلی مهم بود و این باعث شده بود که شاگردانم دقیقا سر وقت خودشان را به کلاس برسانند. و همچنین در اوایل بسیار برای تبیین مطالب سختگیر و جدی بودم و این سختگیری نه به آن خاطر بود که خدای نکرده باعث اذیت کسی شوم، خیر… به این دلیل بود که اعتقاد داشتم آسانگیری باعث میشود مطالب به درستی و آنگونه که شایسته است تبیین نشود. و سختگیری من نتیجه صحیح و درستی داشت و شاگردانم با وجودی که در اوایل عادت نکرده بودند اما بعدها به این نتیجه رسیدند که این جدیت من در آموزش اصل بوده است و توانستند بهترین و بیشترین استفاده را ببرند… . من اعتقاد دارم که در کار آموزش و نیز در هر زمینه دیگری جدیت و نظم دو عنصر بسیار مهم هستند.
۶. برای جذب بیشتر قشر جوان و کلا برای جذب خواهران چه عامل یا عواملی مهم هستند؟
متاسفانه در میان خواهران خصلتی که مورد انتقاد من است این است که بیشتر ارتباطات آنها محدود شده است به افراد مرتبط با مسجد! و با خواهران دیگر زیاد در ارتباط نیستند. پس شایسته است ارتباطاتمان را قدری گستردهتر کنیم تا بتوانیم افراد بیشتری را جذب دین نماییم.
و بنظر من عواملی نظیرتشویق و اخلاق خوب و دلسوزی میتواند در جذب جوانان کمک کند و نیز همانطور که قبلا گفتم تطابق گفتار و عمل نیز خیلی مهم است، تجربهای که در این زمینه دارم این است که خواهری چندین بار به مغازه ما مراجعه کردند اما ظاهر خوبی نداشتند و بد حجاب بودند. اما با تشویق و اخلاق خوب و دلسوزی توانستم کم کم او را جذب کنم تا جایی که روزی مراجعه کردند و آدرس کلاسهای قرآن را از من میخواستند.
۷. بنظر شما ویژگیهای یک مادر، همسر و در کل ویژگی یک بانوی نمونه چه میتواند باشد؟
بنظر من دو فاکتور را اگر رعایت کنیم قطعا در رسیدن به هدفمان یاریگر است و موفقیت در ابعاد مختلف را کسب خواهیم کرد؛ یکی امانتداری و دلسوزی است و دوم تخصص در زمینه کاری خود. هر دوی این عوامل در کنار هم میتوانند ما را در هر زمینه و موقعیتی که هستیم( حال مادری کردن باشد… تربیت فرزند باشد… همسرداری باشد و…)، کمک کند و باعث موفقیت ما شود. مثلا شما مادری را در نظر بگیرید که در تربیت و ارتباط برقرار کردن با فرزندش تخصص دارد اما امانتدار نیست و یا برعکس، در این صورت این مادر نمیتواند در انجام وظیفه خویش موفق باشد.
۸. اهمیت یادگیری علوم دینی و قرآنی را برای زنان و دختران تا چه اندازه مهم میدانید؟
میزان اهمیت فراگیری این علوم برای خود من صد در صد است. و خیلی توانسته در داشتن زندگی موفق کمک کننده باشد.
شرکت در این کلاسها را برای دیگر بانوان توصیه میکنم زیرا با آموختن مطالبی که تدریس میشود و پیاده کردن و عملی نمودن آن در زندگی میتوانند تا حد زیاری زندگی موفقی داشته باشند و کل زندگی آنها رنگ و بویی دینی و اسلامی به خود بگیرد. چرا که قرآن و سنت را الگو قرار دادن میتواند در بسیاری از ابعاد زندگی یاریگر، ما باشد.
۹. بنظر شما ویژگیهای یک داعی موفق چه میتواند باشد؟
بنظر من مهمترین و برجستهترین ویژگی که یک داعی باید داشته باشد، عمل و رفتار صحیح و به عبارتی تطابق علم و عمل است. چرا که شعار و گفتار به تنهایی نمیتواند موثر باشد. عمل ما تصویریست در مقابل چشم دیگران و اگر مطابق با گفتههایمان نباشد، آن اعتمادی را که قرار است جلب شود، نمیشود و کارمان بیفایده خواهد شد. از ویژگیهای دیگر اخلاق نیک است و ارتباط و کمکی که به سایرین( تمام اقشار، نه فقط در رابطه با افراد ملتزم به دین) ارائه میدهیم. مثلا اگر همسایهی ما کمکی نیاز دارد اولین کسی باشیم که به کمکش میشتابیم، اگر کسی مشکل مالی دارد اولین حامی او باشیم و…
۱۰. کمی هم در مورد کار مغازهداری بگویید؟ چند سال است که شروع به کار کردهاید؟ مختصری از آغاز فعالیتتان برایمان بگویید:
من مدت ۲سال است که این کار را آغاز کردهام. فعالیتم در این مغازه شامل پخت کلوچه محلی و حلیم و آش و غذاهای سنتی است. ایده راهاندازی مغازه از خودم بود، در اوایل با مخالفتهایی مواجه شدم اما با مشورت با دو تن از دوستان نزدیک خانوادگی توانستم کارم را آغاز کنم. دلیلم برای راه اندازی مغازه این بود که کمک خرج خانواده باشم. در ابتدا سه ایده در ذهن داشتم۱. لبنیاتی۲. اغذیه سنتی۳. پرورش قارچ.
اما همانطور که گفتم با مشورتهایی که انجام دادم اغذیه سنتی را انتخاب نمودم.
۱۱. خانوادتان تا چه حد در پیشبرد این فعالیت به شما کمک میکنند؟
در ماه رمضان هم پسرم و هم همسرم در کارهای مغازه کمکم میکنند. اما در ماههای دیگر همسرم صبحها و عصرها کمکم میکند.
۱۲. در این مغازه چند نفر بصورت مستقیم و غیر مستقیم مشغول به فعالیت هستند؟
در حال حاضر فقط خودم هستم. اما قرار است برای مغازهی دیگری آش بپزشم و در آنجا نیز به دست مردم برسد.
۱۳. آیا برای توسعه کارتان ایدهای دارید؟
بله به چند تن از دوستانم پیشنهاد داده بودم که همکاری کنند تا بتوانیم مغازه را توسعه دهیم اما قسمت نشد و نتوانستیم. هنوز هم مایلم اگر کسی قصد همکاری داشته باشد، چرا که نه.
۱۴. آیا راهاندازی این مغازه و شروع بکار در آن لطمهای هم به برنامههای زندگیتان وارد کرده است؟
خیر! به هیچ عنوان لطمه وارد نکرده است. دو عامل مهم را مد نظر داشته باشیم:
برنامهریزی و همت. این دو عامل در انجام و پیشبرد کارهایمان بسیار مهماند. چرا که با برنامهریزی انسان میتواند به تمام کارهایش برسد، بدون اینکه ذرهای دچار آشفتگی شود و همت نیز بسیار مهم است و دیگر هیچ کاری برایمان غیر ممکن نیست.
من با وجود کارهای مغازه میتوانم حین انجام کار حتی با یک تماس تلفنی ساده از حال دوستان و آشنایانم جویا شوم. و با برنامهریزی میتوانم به کارهای منزل هم برسم و…
۱۵. میزان استقبال مردم از این کار شما چگونه بوده است؟
خدا را شکر استقبال خوب بوده است؛ اما با توجه به دیدی که در میان مردم عام به افراد ملتزم به باورهای دینی وجود دارد( اینکه این افراد صرفا به فعالیتهای دینی میپردازند و با جامعه قطع رابطه میکنند) من نیز اوایل شروع به کارم با انتقادهایی در این رابطه مواجه شدم. اما اعتقادم این است که در کنار فعالیتهای دینی میتوان سایر فعالیتهای دیگر، نظیر فعالیت اقتصادی داشت و موفق نیز بود.
۱۶. به عنوان سخن آخر، چه توصیهای به زنان و دختران دارید؟
انسان تا آنجا که در توان دارد و میتواند تلاش کند که دستش را به طرف کسی دراز نکند و تمام سعیاش این باشد که روی پای خودش بایستد. من خودم این کار را با افتخار شروع کردم و توانستم هم کمک خرجی باشم برای خانودادهام، و هم به دیگران کمک کنم و بنظر من این کارها هم دست کمی از برگزاری کلاسهای دینی ندارد.
و هر خواهری که شوهرش دستش تنگ است اصلا عیب و عار نیست که چنین فعالیتهای اقتصادی را آغاز کند. و باید روزی هزار مرتبه خدا را شکر کند که خداوند این توانایی را در وی قرار داده که بتواند چنین وظیفه بزرگی را به عهده بگیرد.
من روزی هزار بار خدا را شاکرم که توانایی شروع و پیشبرد این کار را در اختیارم قرار داده است.
با تشکر و سپاس فراوان از بانوی عزیز و گشاده رو، خانم روناک مظفری، که وقت گرانبهایشان را در اختیارمان گذاشتند. و با آرزوی موفقیت روز افزون در تمام عرصههای زندگی.
براستی که اخلاق نیکو و گشاده روییشان ما را تحت تاثیر قرار داد. جزاکم الله خیرا.
ثبت دیدگاه