نویسنده : دکتر مختار ویسی
ما در این مختصر در صدد بحث و بررسی روشهای تربیتی در اسلام نیستیم ، بلکه در حد یک مقدمه ، یکی از روشهای تربیتی اسلام، بنام اُسوهسازی را شرح دادیم و اینک برخی دیگر از روشهای تربیتی را فهرستوار نام میبریم
و علاقمندان عزیز را برای تفصیل آنها به کتابهایی که در زمینهی روشهای تعلیم و تربیت وجود دارند ارجاع میدهیم. اینک برخی از این روشها:
۱- تربیت با پند و اندرز
۲- تربیت با کیفر و پاداش
۳- تربیت بهوسیلهی داستان و امثال
۴- تربیت بهوسیلهی عادت دادن و تمرین کردن
۵- تربیت بهوسیلهی پیشآمدها
۶- تربیت بهوسیلهی تذکر و یادآوری
۷- تربیت بهوسیلهی تبشیر و انذار
۸- تربیت بهوسیلهی توبه و استغفار
۹- تربیت بهوسیلهی دعا و نیایش
۱۰- تربیت بهوسیلهی امر به معروف و نهی از منکر
۱۱- تربیت بهوسیلهی ابتلا و آزمایش
۱۲- تربیت بهوسیلهی عبادت
۱۳) تربیت به وسیلهی جهاد
لازم است مربی در امر پرورش به اقتضای شرایط و ظروف و مطابق مراحل تربیت از روشهای فوق استفاده کند.
در ادامه بحث هم اشاره ی کوتاهی به معانی لغوی و اصطلاحی تعلیم و تربیت خواهیم داشت. تعلیم و تربیت غالباً با هم بهکار میروند ، اما هریک از آنها دارای مفهومی غیر از دیگری است. «تعلیم» در لغت بهمعنای یاددادن و آموزشدادن مطلبی به دیگری است و از لحاظ تعریف عبارت از انتقال علوم و فنون( و بهطور کلی انتقال دانستهها) به فراگیر و متعلم است. البته این تعریف ممکن است خالی از نقص نباشد ، اما چون در نوشته ی حاضر مقصود بررسی مفهوم تربیت اسلامی است ، لذا از ورود به بحث تعلیم بهطور کلی خودداری مینماییم و به همین مقدار بسنده میکنیم.
اما تربیت در لغت به معنای رشد و نمو و پرورش دادن است . از نظر مصدر باب تفعیل، و از ریشه ی رَبْو میباشد.
از لحاظ تعریف بهمعنی بروز دادن و به فعلیت رسیدن استعدادهای ذاتی و درونی است. اینکه چرا تربیت بیشتر در رابطه با انسان مطرح است و بیشتر به او اختصاص دارد و در رابطه با او ارزش و معنای واقعی خود را پیدا میکند ، حال آنکه بروز استعداد و فراهم نمودن شرایط رشد و به فعلیت درآوردن استعدادهای وجودی و درونی هم برای سایر موجودات مطرح است. میتوان از لحاظ تکاملی، به برخورداری انسان از عالیترین درجات حیات نسبت داد. بهعنوان مثال نبات از نظر تکاملی از آثار و مظاهر حیات، فقط دارای قوه ی رشد و نمو و تولید مثل است. و حیوان علاوه بر رشد و نمو و تولید مثل، دارای دو قوه ی دیگر( احساس و حرکت) است. لذا بروز استعداد در نبات بهصورت تکوینی (طبیعی) و نیز در حیوان تکوینی ، و غریزی است و بههمین گونه هم تربیت آنها بهصورت تکوینی و غریزی مطرح است.
اما انسان به خاطر برخورداری از مراتب عالیتر حیات( یعنی علاوه بر داشتن قوهی رشد و نمو و احساس و حرکت که با نبات و حیوان مشترک است) دارای دو قوهی عالیتر به نام عقل ( علم ) و اراده (ا ختیار) است به همین جهت بروز و شکوفا شدن استعداد در انسان، صرفاً تکوینی و عریزی نیست، و به دلیل عقل و اراده باید تحت تعلیم و تربیت قرار گیرد تا خصال و صفات انسانی در او به منصه ی ظهور و تحقق برسد.
اینجاست که جنس انسان، به « مربی » و برنامهی تربیتی به عنوان مهمترین عوامل تربیت احتیاج پیدا می کند. زیرا بدون « مربی » و بدون منهج و برنامهی مشخص، نمی توان راه صحیح رشد و کمال انسانی را یافت و آن را هموار نمود.
بنابراین چون بروز و شکوفایی استعدادها در انسان، خود به خود صورت نمی گیرد، اکنون برای اینکه تعریف دقیق و روشنی از تربیت به دست دهیم لازم است نقش « مربی » راهم در مورد امر تربیت بررسی نماییم. پس
باید دید مربی در عمل چه کاری را انجام می دهد؟ برای روشن شدن این مفهوم، به عنوان مثال یک باغبان را که مربی درخت و گیاه است، بررسی می کنیم. کار باغبان این است که زمین را شخم می زند و سپس نهال یا هستهی درخت را در آن می نشاند، بگونهای که بتواند از هوا و نور خورشید استفاده کند. سپس نهال را به موقع آبیاری می نماید و کود مناسب برای آن فراهم می سازد. آفتها و علفهای هرز را از اطراف آن بر میدارد. هرگاه همه کارها توسط باغبان انجام شود، هسته و نهال درخت، استعدادهایی را که در وجودش نهاده شده است، به فعلیت تبدیل می کند و به تدریج رشد و نمو نموده و بَر و میوه می دهد.
واضح است در مثال مذکور، هسته و نهال است که پرورش می یابد و استعدادهای نهفتهاش را شکوفا میکند و باغبان، نقشی جز زمینهسازی و ایجاد شرایط لازم ندارد. بنابراین تربیت انسان هم همینگونه است. مربی انسان هم با استفاده از روشهای تربیتی، همه ی امکانات و شرایط لازم را برای پرورش و شکوفایی شخص متربی فراهم می سازد، به گونهای که فرد متربی در چنین شرایطی، راه خود را پیدامی کند و خود، استعدادهای نهفتهاش را پرورش داده و به فعلیت می رساند. بنابراین در چنین شرایطی، فاعل تربیت و پرورش به طور مستقیم خود متربی است. و مربی خارجی نقشی جز زمینهسازی و تهیهی امکانات و شرایط لازم را ندارد، و مربی بودن او نیز در همین حد و همین گونه خواهد بود. بنابراین مربی واقعی، خود شخص مورد تربیت(همان متربی) است، لیکن به کسی که شرایط لازم را برای پرورش او فراهم می سازد مربی گفته می شود.
قرآن کریم تربیت و تزکیه را گاهی به بنده « خود متربی » نسبت می دهد( به اعتبار اینکه خود، متصدی پرورش خویش است) یعنی نقش فاعلی را به متربی می دهد. چنانکه می فرماید : « قد افلح من زکَّها ( شمس- 9 »
« و من تزکَّی فَإنَّما یتزکَّی لِنفسِهِ ( فاطر – 18 ) » « و قد افلح من تزکَّی ( اعلی – 14 ) » .
گاهی قرآن کریم تربیت را به خدا نسبت می دهد( زیرا فاعل تربیت در حقیقت اوست) و به همین جهت « ربالعالمین » نامیده می شود. چنانکه می فرماید : « بل الله یزکی من یشاء » و گاهی به پیامبر(ص) نسبت میدهد،( چون واسطه رسیدن کمال به بندگان است) چنانکه می فرماید: « لقد من اللهُ علی المؤمنین إذ بعثَ فیهم رسولاً مِن انفُسِهِم یَتلُوا علیهم ءَایتِهِ و یزکیهِمْ و یعلِّمهم الکتابَ و الحَکمه ( آل عمران – 164 ) »
و گاهی به پدر و مادر نسبت می دهد :
« وَ اَخفض لَهُما جناح الذِّلِ مِنَ الرَّحمهِ و قُل ربِ اَرْحَمْهما کما رَبّیانی صغیراً ( اسراء – 24 ) »
به طور خلاصه علاوه بر داشتن یک برنامه و منهج صحیح تربیتی، امر تربیت و تزکیه غالباً به کسانی اختصاص داده می شود که به عنوان مربی خوب و شایسته شرایط و ظروف لازم را برای پرورش و شکوفا شدن استعدادهای متربی، فراهم می سازند و موضوع مورد بحث ما هم همین علل و شرایط و مربیان هستند. بنابراین یک مربی در امر تربیت باید( علاوه بر فهم دقیقی از مفاهیم قرآن و سنت و آشنایی با نظریات روانشناسی و تسلط برفنون و روشهای تربیتی معاصر در روانشناسی تربیتی) از صفات و ویژگیهای زیر برخوردار باشد:
۱) مربی باید دارای دانش و مهارت، اطلاعات، تجربه، صبر و بردباری بوده و از ذوق و سلیقه تربیت برخوردار باشد.
۲) مربی باید برای تربیت، هدف و مقصود و برنامهای داشته باشد، یعنی در نظر داشته باشد که چه کسی را؟ و برای چه منظوری؟ می خواهد پرورش دهد؟
۳) مربی باید حتی الامکان فرد متربی را بشناسد یعنی شناخت دقیق و روشنی از ویژگیها و استعدادهای درونی او داشته باشد.
۴) مربی باید به خوبی بتواند از شرایط و امکانات لازم برای تکوین و پرورش شخصیت متربی، به نحو مطلوب استفاده نماید. یعنی بتواند برنامهی تربیتی را به طور دقیق و ظریف و مطابق مراحل گوناگون تربیتی درقبال متربی اجرا نماید.
پایان
سلام علیکم. از کاک مختار ویسی به خاطر مطرح کردن بحث های اساسی در زمینه تربیت بسیار سپاسگذارم. ان شاالله که این مباحث ادامه داشته باشد و همین طور بتوانیم این بحث ها را در سطح خرد و کلان تربیتی پیاده سازی کنیم.