یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳ Sunday, 24 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
شناسه : 201

نویسنده : بهنام سلیمی  (کارشناس ارشد تاریخ و تمدن ملل اسلامی ) دست قدرت الهی ، هستی را آفرید و آن را ساخته و پرداخته ی حضور موجودی کرد که خلقتش با سوال فرشتگان  و انکار ابلیس آغاز شد پاسخ آفریدگار هستی ، فرشتگان را قناعت  و ابلیس را لعنت نصیب آورد چرا که فرشتگان  […]

ارسال توسط :
پ
پ
نویسنده : بهنام سلیمی  (کارشناس ارشد تاریخ و تمدن ملل اسلامی )

دست قدرت الهی ، هستی را آفرید و آن را ساخته و پرداخته ی حضور موجودی کرد که خلقتش با سوال فرشتگان  و انکار ابلیس آغاز شد پاسخ آفریدگار هستی ، فرشتگان را قناعت  و ابلیس را لعنت نصیب آورد چرا که فرشتگان  تواضع پیشه نموده و ابلیس سرپیچی و خودبزرگ بینی، که فرشتگان تبعیت از فرمان الهی را رویه سرشتی خود داشتند و ابلیس ره  قیاس غلط پیمود .
آدمی به عرصه وجود آمد تا وجود خود را جود راه جواد نماید و برگیرنده امانت او باشد وا اسفا که ظلوم و جهول بود و امانت داریش را تحت الشعاع آن فریبکار قسم خورده به گمراهی او ، قرار داد پس ازسریر  سرشت خود سُر خورد و برای به راه آمدنش نیازمند چون خودی  اما متصل به اوی کبیرِ متعال گشت تا اولا رهنمایش باشد ، و دوم اینکه ازجنس خود او باشد تا الگویش شود .
زین سبب تاریخ را کاروان کاروانیان حق پدیدار گشت و هر گلی از این گلستان خلقت،رایحه ای فراخور مشام ماشیان آن دوران آورد  تا آنان را  از خواب غفلت بیدار و جانی  تازه در کالبد بی رمقشان  بدمد نوح،  ابراهیم،اسماعیل ،اسحاق ،یعقوب و ….. هر کدام رساننده رسالتی برای امت خود  بودند   

انکار ها آغاز و اثبات ها به دنبال آمد هر کدام معجزه ای برای دوران خود در تأیید پیامبریشان آوردند که هیچ قابل انکار نبودند اگرمخاطبان  به دیده انصاف وبا صافی دل بدان ها توجه می کردند و عقل خود را با زنجیر مصلحت دنیوی  به بند نمی کشیدند اما با وصف وجود آن صادقان امین که هیچ اجر و پاداشی را از هیچکس جز خدای متعال طلب  نمی کردند باز کذابان زمین به انکار پرداختند تا وجود بی مقدارشان چون سنتی دیرینه در همه دوران دیده  شود آن چنان که نه عصای موسی نه زنده کردن مرده  از سوی عیسی و نه سلامت ابراهیم از آتش و … در آنان اثر نکرد هر چند فقط دیدن آن معجزات با چشم سر بدون دخالت عقل،  قبول را می طلبید اما هرچه پیامبران، بشارت دهندگان و بیم دهنده بودند عده ای خصیم مبین آنان شدند و تا دم آخر هم خریدار کالای گرانقدرشان نشدند و دل به  آشفته بازار شیطان خوش کردند که بساطش را بر هر کوی وبرزنی پهن کرده بود …..
                تا نوبت به گل آخرین باغ رسالت رسید با این تفاوت که تا  قام قیامت باید رایحه دلنشین رسالت اوسالکین راستین را مست خود کند و معجزه ی بی بدیلش باید دمی مسیحایی برای تمام دوران و اعصار باشد لذا سوغات اصلی و ماندگارش از جنس کتاب شد … قرآن … آن همیشه خواندنی …. آن که رنگ کهنگی نمی گیرد …آن که موافق با سرشت انسان بما هو انسان  نازل شد…آن که نه راه افراط می پیماید نه تفریط … آن که سخنانش استوار است … و باطل را در آن راهی نیست….آن که ره می نماید تا انسان باشیم و در انسانیت زندگی کنیم…. ودر تاریکی های خود ساخته نمانیم…..آن که…
پس باید شناختش …باورش کرد…بدان عمل نمود
          باید شناختش که دستکار نه انسان بلکه خدای انسان است و از سوی او بر بهترین بنده هایش محمد مصطفی (ص) نازل شد و او هم بدون کم و زیاد اما با تبیین خود بر مردم عرضه کرد تا جائیکه حتی حرفی از حروف آن بدون حساب و کتاب نیست و هیچ دخل و تصرفی را در چهره ی تابناک آن راه نیست که مغشوشش کند زین سبب حتی تفاوت آشکار است بین چهره احادیث شریف نبوی با آیات الهی .
                باید دانست آنچه نیاز هدایت انسان به سوی خصال انسانی و ایمانی است، در قرآن موجودمی باشد هر چند که خداوند به انسان عقل داده تا در گذر زمان و با توجه به تغییرات زمانه با لحاظ اصول استوار موجود در قرآن ره اجتهاد پیش گیرد و در عالم خلقت هر جا حکمتی یافت بداند حکمت گمشده ی مومن است که باید بکارش گیرد .
        باید دانست حقایقی علمی نیز در قرآن نهفته که هر کدام از آن ها خود  بهترین دلیل است که قرآن را نه محمد (ص) بلکه تمام انسان های زمان او نیز اگر جمع می شدند و دست به دست هم می دادند نمی توانستند بیان کنند و این امریست طبیعی چرا که بشر نمی تواند پیشتر از دامنه ی علم خود حرکت کند و اخبار یقینی دهد آن هم بدین وسعت .
             کتاب های بسیار وزینی در این ارتباط با سعی و تلاش بزرگان نوشته شده که گوشه ای از این دانش علمی و اعجاز آمیز قرآن را بیان نماید که با خواندن آن به خصوص عزیزان محقق و دانشگاهی بیشتر دل به قرآن محکم دارند.
           اگر با این وصف و دقت و ژرف اندیشی به سوی قرآن برویم هیچگاه آن را به سان دیگر کتب نخواهیم دانست که قابل جرح وتعدیل باشد بلکه چون اساسی متین برایش قائلیم باورش کرده و تنها به دنبال حکمت ها یش می گردیم و با رعایت ادبی درخور بندگی خالقی حکیم ، برای تثبیت قلب خود به دنبال حکمت ها هستیم نه داعیه انانیت در برابر پروردگار، که می فرماید: ( ما غرک بربک الکریم) ، بگذار پا جای پای آن یاران باوفای جان جانان بگذاریم که ازیک سو پویایی اندیشه و ازسوی دیگر یقین و ادبِ بندگی آنان را وادار نمودکه هر گاه پیامبر (ص) مطلبی را بر آنان عرضه می کرد و سوالی در ذهنشان بوجود می آمد از رسول خدا (ص) می پرسیدند که یا رسول الله (ص) این موضوع فرموده خداوند است یا به تعبیر دیگر از آیات قرآن است یا نظر فردی خودتان است در جواب اگر رسول خدا (ص) می فرمود قرآن است آنان می گفتند : " سمعا و طاعۀ " و اگر دلشان می خواست بدنبال حکمتش می گشتند ولی اگر پیامبر (ص) می فرمود نظر شخصی خودم است آنان نیز نظر خود را بیان می کردند مثل جنگ احد و حنین و… .
تربیت یافتگان مدرسه رسول الله (ص) این چنین بودند ما چرا نباشیم ؟!
                  عزیزان برای ورود به اسلام بصورت عام و به علم تفسیر و نشستن بر سر خوان پر فیض قرآن به طور خاص  باید افق دیدمان چنین باشد ، لذا پیش از هر چیز باید اهتماممان به قرآن و قرآن شناسیمان را قوی کنیم نباید روزی از ایام زندگانیمان سپری شود و صفحاتی از قرآن را نخوانیم و به آیات پر فیضش با صوت دلنشین گوش فرا ندهیم و فضای خانه مان را با عطر دل انگیز قرآن معطر ننماییم و از معارف گهر بارش دیده ی عقلمان را جلی ندهیم و لو اینکه روزی یک آیه هم باشد اما استمرار در آن داشته باشیم که پیامبر (ص) فرمود : "محبوب ترین کارها در نزد خداوند بادوام ترین آن ها ست اگر چه اندک هم باشد ."
        عزیزان ، این نسل در کنار به کار گیری تکنولوژی ارتباطات که نعمتی بس ارزشمند در دنیای ماست باید نسلی قرآنی نیز باشد تا پرواز عالمانه اش را با سکان معرفت دینی جهت دهد و از دایره انسانیت خارج نشده و دستآوردهایش را در مسیر ارزش های انسانی که همانا ارزش های ایمانی است قرار دهد ..
         آن چه که باعث نوشتن این سطور گشت لزوم فهم و دانستن این پیش نیازِ فشرده ، برای ورود به بحث های قرآنی به خصوص تفسیر از یک سو می باشد و از سوی دیگر تأسف از این که بخش تفسیر شما بعد از گذشت یکسال هنوز خالیست!
لازم دانستم همه یا قسمتی از آن را در همان قسمت قرار دهید.

ثبت دیدگاه

12 دیدگاه برای “مقدمه ای برای ورود به بحث های قرآنی”
  1. سلام دارم خدمت آقای سلیمی دبیر نام آشنا و بزرگوار شهرمان
    ممنون از مقاله ی خیلی خیلی عالیتون
    ممنون از گوشزد نبود تفسیر و استمرار اون تو پینووس
    به راستی تفسیر باید جزء جدا نشدنی پینووس باشه با مداومت و شاید باید بگم نیاز به ،به روز شدن اون در هر روز هم لازمه
    از مدیر بزرگوار و دبیرعزیز و مدیر بخش دینی خواهشمندم در پی این مهم باشند.
    بازم ممنون

    پاسخ
  2. سلام بر بهترین دبیر جهان
    معلم عزیزم خسته نباشید
    ممنون مثل همیشه گل کاشتید
    بی صبرانه منتظر مطالب زیبایتان هستیم.

    پاسخ
  3. سپاس . خداوند بر شیوایی گفتار و زیبایی نوشتارتان بیفزاید. التماس دعای خیر.

    پاسخ
  4. با سپاس و تشکر فراوان از جناب عالی، ورودتان به سایت پینوس را تبریک می گویم.
    ان شا الله با حضور شما و سایر بزرگان دینی، سایت بیش از پیش قوت یافته و پیشرفت کند.
    اما………… انتظار داشتیم زودتر از اینها پا پیش بزارید

    پاسخ
  5. سلام
    خه یر به یدی ماموسا گیان ده ستان وه ش بو

    در رابطه با بخش تفسیر و سایر بخش ها انتظار داریم که یاری گر ما باشید
    منتظر مقالات بعدیتان هستم

    پاسخ
  6. بسم الله المستعان*سلام خداوند رحمن بر شما*کاک بهنام بزرگوار خیلی ممنون،مطلبتان به جا و ضروری بود،از شما سپاس فراوان دارم،منتظرراهنمایی ها و نوشته های زیبای تان هستیم.جنه الفردوس مأوایتان

    پاسخ
  7. سلام آقای سلیمی ، خووا جه زا خه یریتا دووه . ده ستا وه ش بو
    به راسی وه ختیو مه تله به که ی وانی نه ، پسه بی نامی وی په ی گردیما که جه لاو برای گه و ره ته ریما آما بو !

    پاسخ
  8. سڵاموو سپاس په‌ی شمه ، ده‌ستا وه‌ش بۆ ، مه‌تنه‌که‌تا وه‌ش ىێ ، ماتێڵێ قسه وه‌شه‌کانتان مه‌وێمێ .

    پاسخ
  9. سلام آقای سلیمی بزرگوار اوقات دائم در عبادتون بخیر
    مطلب مبارکتون به معنای واقعی کلمه تذکر و یادآوری به جایی بود
    در اون مقامی نیستم که پیشنهاد بدم بنابراین عذر اینجانب رو پذیرا باشید
    اما احساس می کنم این فرمایشات گرانقدر نباید فقط گوش طیف مشخصی از جامعه علی الخصوص دانشجو رو که بیشترین مخاطبان سایت هستن متبرک کنه لطفا اگه ممکن بود سایت ها و وبلاگ های دیگه ای رو هم مزین کنید.
    جزاکم الله خیرا / تمنای دعای خیر از شما و خوانندگان محترم / پیمان خالدی

    پاسخ
  10. استاد بزرگوار جناب ماموستا بهنام(یوسف) سلیمی! جزاکم الله خیرا. مطلب بسیار زیباتون حقیقتا موثر واقع شد. همکاری بزرگانی همچون جنابعالی با فعالان این سایت یقینا موجب افتخار و امتنان ماست، امیدوارم این مطلب، فتح بابی باشه بر این همکاری… ما رو هم از نظرات مفیدتون بی نصیب نگذارید

    پاسخ
  11. سلام
    از لطف تمام عزیزان ممنونم و انشاالله فرصت و لیاقت همکاری های بعدی باشد.

    پاسخ
  12. سلام
    از لطف تمام عزیزان ممنونم و انشاالله فرصت و لیاقت همکاری های بعدی باشد.

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.