شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ Saturday, 23 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
شناسه : 94

نویسنده: خالد آذری بعضی وقتا آیه های قرآن یا جملات منسوب به پیامبر تاثیر عجیبی روم می زارن، فک کنم شمام این حس تجربه کردین.  بعضی وقتا می مونم این اثر به خاطر نفس صحبت هاست یا  نه به خاطر اثر محیط تقریبا مذهبی که من توش بزرگ شدم. ولی هر چه باشه اینا به […]

ارسال توسط :
پ
پ
نویسنده: خالد آذری

بعضی وقتا آیه های قرآن یا جملات منسوب به پیامبر تاثیر عجیبی روم می زارن، فک کنم شمام این حس تجربه کردین.  بعضی وقتا می مونم این اثر به خاطر نفس صحبت هاست یا  نه به خاطر اثر محیط تقریبا مذهبی که من توش بزرگ شدم. ولی هر چه باشه اینا به طور دیوانه کننده ای روی من اثر دارن. یکی از این احادیثی که اخیرا به جان من افتاده بود! رو می خوام براتون بگم. مث یه خاطره خوب یا بد یا یه فیلم قشنگ یا آهنگ غمگین که تو ذهن می مونه مدت زیادی با منه و ولم نمی کنه. راستش بخواین کم پیش میاد که اینجوری شم ولی این یه چیز دیگه س.
(ان من شرار الناس او شر الناس الذین انما یُکرمون اتقا شرهم)  اصل ماجرا چیز ساده ایست ولی حسن ختام آن جمله ای است از پیامبر که مثل بقیه صحبتاش ظاهری ساده داره ولی وقتی یه کم وای میسی یواش یواش غرق می شی

پیامبر یه جا یه جمله در توصیف بدترین مردم یا مردمان بد می گه. ما همه مون یه تصور ذهنی از آدمای بد داریم و بعضیا رو مصداق آدم بد می دونیم و بعضیا رو هم بدترین آدم ها.
معنی این جمله اینه که (بدترین مردم یا از بدترینهای مردم کسانی اند که به خاطر ترس از شر رسانی شون تکریم می شن و بهشون احترام گذاشته می شه.)
اولین باری که اینو شنیدم جا خوردم چه قد این به من نزدیکه چه بسیار  بودن جاها و زمانهایی که من دقیقا داخل این تعریف بدترینها بودم. آخه حوزه این تعریف این قدر وسیعه که می تونه همه جا سر بکشه.(فعلا کاری به مردمی که تکریم می کنن ندارم چون حدیث نداره! صحبتم در مورد اونایه که تکریم میشن.)
از یکی از پاک ترین شغلای جامعه شروع کنیم. معلمی و استادی.فکر می کنین چقدر از احترامی که به تعدادی از استادا و معلما گذاشته می شه به خاطر ترس از شر رسانی شونه در زمان نمره دهی! کارمند بانکی که چون اون ور میز نشسته و می تونه بهانه های الکی بیاره و کار مارو راه نندازه، پس تکریم می شه! مامور نیرو  انتظامی که قدرت داره و باتوم به دست داره نکنه یه وخت به من گیر بده پس تکریم می شه! کارمندای ادارات که کار مارو را بندازن. زن وراج زبون دراز محله که مادرم همیشه هواشو داره که نکنه مثلا پشت سر خودش و بچه هاش حرف دراره یا … . فلان آقای مسئول حراست آن اداره یا رئیس فلان جا چون کلی اختیارات داره بالاخره . شاگرد زرنگ کلاس که اگه ورقه مون یه موقع دستش افتاد هوامون داشته باشه. شاگرد شر کلاس که احیانا آخر کلاس خر ما رو نچسبه. مسئول خوابگا که گرفتاری برا ما درست نکنه. فلان برادر شاغل در فلان نهاد بالاخره اینا حرفاشون برش داره می تونن اسباب دردسر بشن. دور چرا بریم بابای خونه، بالاخره پول توجیبیمون اون قراره بده تازه ممکن دست بزنم داشته باشه پس هواسم باید باشه. و …. و … و خیلیای دیگه و خیلی جاهای دیگه.
یه جورایی به بد بودن خیلی احساس نزدیکی کردم. جالبه نمی گه که اینا واقعا شر می رسونن. ممکن سالهاس که به کسی شر نرسونده باشن. فقط تو موقعیتهایی که هستن جوری رفتار می کنن که مردم به خاطر ترس از شر رسانی شون هواشون دارن و بهشون احترام می زارن.
بدا به حال من که خیلی جاها جوری رفتار کردم که بقیه بفهمن که من میتونم شر برسونم. بالاخره چشم غره ای رفتیم و خودی نشون دادیم که بله من می تونم شر برسونم. حال بگذرید که بزرگوارم  و ممکنه  عملا خیلی کاری به کارتون نداشته باشم.
بدا به حال ماییکه این جور احترام گذاشتنو از ملت طلب می کنیم.
 این حدیث بنیان رفتار من عوض کرده. تورو خدا هواستون باشه که تو کلاس، محل کار، تو هیئت، تو خیابون،تو خونه جلو خواهر کوچکه،تو اتوبوس خط واحد، تو اتاق جوری رفتار نکنیم که مردم…
خیلی بده آدم از نظر پیامبر جز آدمای بد باشه یا حتی بدتریناشون. حتی برای یک لحظه، حالا هرچی بیشتر بدتر.
منبع حدیث
مسند احمد کتاب باقی مسند الانصار حدیث ۲۳۶۵۴ و با کلمات و تعابیر دیگر در
صحیح بخاری کتاب ادب حدیث ۵۵۷۲
صحیح مسلم کتاب البر و صله و الاداب حدیث ۴۶۹۳
سنن ترمذی کتاب البر و صله حدیث ۱۹۱۹
سنن ابی داوود کتاب الادب ۴۱۶۰
موطا امام مالک الجامع ۱۴۰

ثبت دیدگاه

27 دیدگاه برای “من و این حدیث”
  1. کاک خالد عزیز با همون زبان عامیانه ی خودت بهت تبریک میگم که اینقدر ریز و مفهومی به نصوص دینی نگا میکنی.بهت تبریک میگم که تک بعدی و منفعل نیستی.منتظر مطالب بعدیت هستیم.التماس دعا…

    پاسخ
  2. سلام ،مأجور باشید کاک خالد.براستی نکته ی مهمی را عنوان نمودید. امیدوارم همه بتوانیم به گونه ای زندگی کنیم که حداقل مایه آزار دیگران نشویم!!

    پاسخ
  3. راستش دیگه جرات تعریف کردن از شمارو هم ازم گرفتی.منتظر اینجور مطالبتون هستیم. خریدار زیاد داره.

    پاسخ
  4. سلام کاک خالد عزیز
    خیلی بهش فکر نکرده بودم …
    جای فکر داره
    منتظر مطالب بعدیت هستم.

    پاسخ
  5. سلام. سپاسگزارم.سلام!!!!

    پاسخ
  6. جالب بود کاک خالد. واقعا دستت درد نکنه.
    خدا کنه من و همه دوستام از این دسته نباشیم.
    راستی یه حدیثم درمورد افراد متملق و چاپلوس داریم که در اون پیامبر فرموده: “إذا رأیتم المداحین فأحثوا فی وجوههم التراب”
    یعنی:”هروقت آدمای متملق رو دیدین به صورتشون خاک بریزین!”
    خدا کنه که ما از این دسته هم نباشیم…

    پاسخ
  7. این خود حدیث مفصل دارد.
    به شخصه معتقدم یکی از عوامل مهم نابسامانی اوضاع مملکت همین پدیده است!

    پاسخ
  8. سلام ، یکی از منفورترین و زشت ترین کارا پیشم چاپلوسی و چرب زبانیه (در اصطلاح خودمون پیاز پاک که رده ی!) . یکی از ویژگی های اصلی انتخاب دوست هم پیشم همینه (تا اون جایی که بتونم از دوستی با چنین افرادی خودداری می کنم). به نظر من یکی از روشهایی که مانع بشه که ما مورد خطاب این حدیث قرار بگیریم همین باشه!

    پاسخ
  9. با سلام و تشکر از آقای آذری بخاطر متن زیبا و مفیدشان.

    عبارت مثلی “سبزی پاک کردن”در مورد افراد متملق و چاپلوس به کار میرود بخصوص چاپلوسانی که جز چرب زبانی و تقرب از طریق سالوسی و ریاکاری هنر دیگری ندارند.

    این دسته از متملقان چاپلوس به منظور تأمین مقاصد خویش طرف مقابل را به عرش اعلی میرسانند و از هر گونه مدح و ستایش در حق ممدوح دریغ و مضایقت ندارند.

    اکنون به ریشه تاریخی این ضرب المثل می پردازیم تا معلوم شود پاک کردن سبزی چه رابطه و ملازمه ای با تملق و چاپلوسی دارد………..

    پاسخ
  10. همه اعیان و اشراف و مقربان درگاه ناصرالدین شاه در امر آشپزان سرخه حصار تهران به نحوی شرکت داشته و کاری انجام می دادند. ولی در آن میان دو دسته بودند که مطلقاً چیزی نمیدانستند و کاری از آنها ساخته نبود؛ اما کدام مرد متملقی است که در حضور قبله عالم حتی در امر طباخی و آشپزی خود را جاهل و عاطل جلوه دهد؟ فرصتی است مغتنم، آنهم در مقابل سلطانی مستبد و مقتدر که کمترین اشارتش کافی است یکی به خاک مذلت نشیند و دیگری شاهد مقصود را در آغوش گیرد. به راستی اگر کسی میخواست به معنی و مفهوم واقعی تملق و چاپلوسی پی ببرد، بجا و بموقع بود که در صحنه آشپزان ناصرالدین شاه حضور پیدا کند و جلافت و بی مزگیهای چاپلوسان را از نزدیک ببیند. زیرا دسته اول از رجال قوم که مطلقاً چیزی بلد نبودند از باب تظاهر و خودنمایی به این طرف و آنطرف میدویدند و هر گاه که از جلوی سلطان می گذشتند، نفس عمیقی کشیده با نوک انگشتان عرق جبین را می ستردند تا مراتب چاکری و خدمتگزاری آنها از نظر مهر مظاهر قبله عالم مکتوم نماند!

    پاسخ
  11. دسته دوم که به این اندازه قانع نبوده، میل داشته اند در اخلاص و چاکری، قصب السبق از دیگر متملقان بربایند با همان لباس شیک و تمیز و احیاناً ملیله دوزی، چهار زانو بر زمین نشسته، آستینها را بالا میزدند و مانند خدمه آشپزخانه «سبزی پاک می کردند» یعنی نخاله ها را که معمولاً در داخل سبزیهاست به دور میریختند، ساقه های بلند سبزیها را می بریدند و سبزی را در داخل سطل آب شستشو میدادند تا برای طبخ آش منظور و مورد بحث آماده و مهیا گردد. پیداست چون شاهنشاه حسب المعمول به آشپزخانه میرفت و این عده را به آن شکل و هیئت میدید نسبت به مراتب اخلاص و چاکری آنان بیشتر از دیگران اظهار خرسندی و رضامندی میفرمود و مسئولشان را هر چه بود دستور اجابت صادر می کرد.

    این دسته از چاپلوسان وزرا، امرا و رؤسا بودند که به قول حاج مخبرالسلطنه هدایت در چادرها و خیمه ها جمع میشدند و «سبزی آش را پاک می کردند. شاه هم گاهی سری به چادر میزد و سبزیها حضوری پاک می شد و آش به منازل تقسیم».

    پاسخ
  12. شادروان عبدالله مستوفی راجع به سبزی پاک کردن وزرا و رجال درباری چنین می نویسد:

    «… شاه بر صندلی جلوس کرده، عملیات آشپزان با نوای موسیقی شروع می گشت. سپس شاه میرفت و وزرا را مشغول پاک کردن سبزی می شدند و واقعاً سبزی پاک می کردند. من خود عکسی از این آشپزان دیده ام که صدراعظم مشغول پوست کندن بادنجان و سایرین هر یک به کاری مشغول بودند. این آش در چندین دیگ پخته شده و برای وزرا و رجال و هفتاد هشتاد زن شاه در قدحهای چینی تقسیم شده، و از قراری که می گفتند غذای بامزه، معطر و مقوی هم بوده است.»

    این اصطلاح و عبارت «سبزی پاک کردن» از آن زمان معمول گردید و امروزه به تمام انواع تملقات و چاپلوسیها اطلاق میشود.

    پاسخ
  13. خواهشا محبت رو از تملق تفکیک کنید! به قول همین برادرمون که مطلب رو نوشتن، افراد چاپلوس افرادی هستند که برای جلب نفع و یا دفع ضرر به تملق متوسل می شن!!!
    اما افراد که برای ابراز محبت و یا تقرب قلوب، از نقات قوت همدیگه تعریف میکنن، فکر نمیکنم جزو اون افرادی باشن که شما بهش پرداختید!! البته این ابراز محبت نباید منجربه تولید فرآیندهای خطرناکی از جمله: تقدس ممدوح و انداختنش توی منجلاب غرور، یا تحقیر مادح و انداختنش توی باطلاق ذلت بشه!!! هیچکس به جز رسول امین(ص) مقدس نیست و هیچکس بجز دشمن قرآن ذلیل نیست!!!

    اصحاب کرام(رض) همیشه با گفتن حرفایی مثل: «یا رسول الله پدر و مادرمان فدایت»، ارادت و محبت خودشون رو به ایشون ابراز میکردن! آیا این نشانه ی تملق بوده؟؟؟؟؟!!!

    پاسخ
  14. سلام تا وه نه!
    با تشکر از باران، میهمان ، سایه، عبدالرحمن، متین، سیف،میلاد،و مهر که لطف داشتن!
    حدیثی که سیف مطرح کردن، هم بسیار جای کار دارد و به نظرم در مقطع فعلی یکی از بزرگترین رذایل اخلافی مملکت که موجبات بسیاری از گرفتاری های ریز و درشت شده همین بحث است!
    تشکر ویژه از مهر به خاطر بحث مبسوطشان در مورد سبزی پاک کردن!
    و در مورد تفکیک محبت و تملق که متین مطرح کردن، خوب به نظر مثل خیلی از مفاهیم دیگه مرز خیلی باریکی بین این دو تاهست! مرز بین ترس و احتیاط! مرز بین شجاعت و دیوانگی!
    اینجا رو فک کنم باز نصوص دینی به کمکمون بیان و مصداقای خوبی در اختیارمون بذارن که مثلا بوسیدن دست می تونه مصداق محبت باشه؟! یا نه
    تا بعد بتونیم قوانین کلی تری استنتاج بکنیم!
    باید انگیزه های تملق گفتن رو از آدما گرفت!

    پاسخ
  15. سلام کاک خالدواقعا ممنون از دقتتتون.فقط (هر چند توی مطلب هم تا حدودی اشاره کردید )ولی بازم برای من زیاد قابل هضم نبود!
    مثلا معلمی که قابل تکریمه واسه بچه ها ،ازدلایلش ممکنه به خاطر نمره و ….باشه ولی ممکن هم هست نباشه،یعنی یا بخاطر احترام باشه و یا چیزای دیگه.میدونم این چیزی که جامعه باعثش شده . مثلا بعضی جاها هم آدم مجبور میشه بخاطر سرکوب بدی ها زور بگه یا مثلاتهدید کنه یا بترسونه.یعنی به نظر شما این موارد هم شامل این حدیث میشه؟؟
    از همه دوستان راهنمایی می خوام .ممنون

    پاسخ
  16. دوستان از تون راهنمایی خواستم .کمکم کنید.من واقعا موندم چکار کنم بنظرتون هر کسی که بر دیگران تسلط داشته باشه از همه لحاظ، شامل این حدیث میشه؟؟؟:(:(
    آخا بابا نمیشه که کارا پیش نمیره .کاک خالد چه آتیشی به جونمون انداختی ،حالا بیا و لطفا راهکار هم ارائه بده .ممنون

    پاسخ
  17. دوستان از تون راهنمایی خواستم .کمکم کنید.من واقعا موندم چکار کنم بنظرتون هر کسی که بر دیگران تسلط داشته باشه از همه لحاظ، شامل این حدیث میشه؟؟؟:(:(
    آخا بابا نمیشه که کارا پیش نمیره .کاک خالد چه آتیشی به جونمون انداختی ،حالا بیا و لطفا راهکار هم ارائه بده .ممنون

    پاسخ
  18. به نظر من قضیه اینقدر پیچیده نیست یعنی با یه تأمل ساده میشه تشخیص داد که این قضیه به خاطر ریا و دروغه یا نه.میمونه آدم چه قدر روراست باشه…

    پاسخ
  19. ممنون ولی این جا اصلا که بحث سر ریا و دروغ نیست گفته بدترین مردمی اند که از ترس اذیتشون احترام گذارده میشن مثل معلم این کجاش ریاست؟اره اصولا احترامابیشترش واسه ریاست اونا رو درسته ولی بقیه چی؟

    پاسخ
  20. ممنون ولی این جا اصلا که بحث سر ریا و دروغ نیست گفته بدترین مردمی اند که از ترس اذیتشون احترام گذارده میشن مثل معلم این کجاش ریاست؟اره اصولا احترامابیشترش واسه ریاست اونا رو درسته ولی بقیه چی؟

    پاسخ
  21. بذارید مثالی بزنم تا راحتر کمک کنید . مثلا من یه کارمندم که خوش رو م و کارام رو هم به درستی انجام میدم ارباب رجوع من بدون اینکه منو بشناسن صرفا بخاطر کارمند بودنم بهم احترام میذارن.(یعنی همون ترسی که کاک خالد میگه)این جا من مقصرم؟!چون این احترام ها ممکنه بعدها از من آدمی درست کنه که نتونم وظیفه ام رو درست انجام بدم.این یک طرف قضیه ،طرف دیگه اش هم فرض که این کارمند اصلا رفتارش تغیییر نکنه اما قابل احترام باشه(بخاطر ترس)چون این واقعیته منی که کسی نشناسدم یا پستی ندارم با اونی که کارمند بانک یا ….دیگه ای کمتر در مکانهای عمومی تکریم میشم.حالا ………؟؟|((|((خواهشا راهنماییم کنید بد جوری گیر کردم.:(:(

    پاسخ
  22. سلام دوست عزیز
    متاسفانه این چند روز تا حدود ۱ هفته دیگه دسترسی مبسوطی! به اینترنت ندارم.
    سعی می کنم در اولین فرصت روی این بحث صحبت کنیم!
    شرمنده بابت این تاخیر

    پاسخ
  23. سلاااااااام|((کاک خالد نوبت ما نرسید ؟؟؟مهلت یه هفته ای شد……:(ای بابا ما یه درخواست کردیم پس چی شد جوابمون؟؟|((

    پاسخ
  24. سلام دوست عزیز
    پوزش مجدد بابت تاخیر همراه با عذر گرفتاری های شروع ترم
    ۱. یک نکته این است که این مطلب رو من سه سال پیش نوشته بودم و خیلی تحت تاثیر حدیث بوده و البته هنوز هم هستم. اما یک نکته ریز وجود داره که فک کنم یه مقداری مطلب رو بزرگنمایی کرده ام! البته دوستان آشنا به زبان عربی می تونن کمک کنن. چون این حدیث یه ادات حصر انما داره، یعنی اینکه اون بدترین مردم کسانی اند که “تمام” احترامی که دریافت می کنن به خاطر ترس از شر رسونی شونه
    ۲. اما خوب بحث اینه که اگر تمام احترام دریافتیمون به این خاطر باشه می شیم جزء بدترین مردم ولی خوب مشخصه اگر مقداری از احترام دریافتیمون هم این جوری باشه باز خطرناکه و ما رو داره به سمت بدتر شدن می بره.
    ۳. بحث شرایط جامعه هم هست واقعا. ما خیلی مسئول این قسمت تحمیل شده از طرف جامعه نیستیم. قبول داریم فرهنگ جامعه ما یه جوری شده که این تکریم های گاها بی جا توسط مردم به طور اتوماتیک و بدون لزوما دخالت شما داره اعمال می شه.
    ۴. یک قسمت دیگر داستان که وظیفه ماست اینه که خیلی ظریف و دقیق مسئولیت هامون رو انجام بدیم. بذارید یه مثال بزنم وظایف ما حساس تر از وظیفه اداره یک جامعه نیست. شاگرد نمونه مکتب پیامبر، حضرت عمر بن خطاب رو در نظر بگیرید. همه مون داستان ابهت و اقتدار ایشون رو شنیدیم. داستان زیبای مولوی در توصیف صحنه داستان برخورد دیپلمات کارکشته رومی با ایشان رو خوندیم.
    ” هیبت حق است از خلق نیست
    هیبت مرد صاحب دلق نیست”
    خوب این جنبه رو داشته باشید. حالا می ریم سراغ صحنه و جنبه دیگری از شخصیت ایشون. خطبه نماز جمعه شون قطع می کنن و ازش می خوان در مورد طول لباسش توضیح بده چون سائل خیال می کرده که سهم بیشتری از بیت المال برده. واکنش بسیار منطقی و آرم است : دعوت و شهادت پسرشون مبنی بر اینکه این بخاطر بخشش سهم خودشون هست.
    می دونی می خوام چی بگم. یعنی اون ابهتی که یک جامعه رو (حالا یک کلاس بماند) داره اداره می کنه در عین حال جوری است که یک مسلمان عادی ترس از شررسانی عمر خلیفه ندارد و بی محابا انتقاد تندش رو وسط نماز جمعه مطرح می کند و مطمئن است به این خاطر شری از جانب عمر متوجه او نیست.
    خیلی سخت شاید باشه، برقرار کردن چنین تعادلی در این سطح فقط از شاگردان خاص مکتب رواشناسی پیامبر بر می آید.
    ۵. قبول دارم شرایط جامعه جوریه که ما هم خیلی وقت ها دم دست ترین راه رو برای اعمال قدرت خودمون نشون می دیم. اما واقعیت اینه که اون مومن و اون جامعه ایمانی مورد نظر پیامبر این گونه نیست. یعنی اصلا هنر این جاست که من معلم کنترل کلاس رو جوری در دست داشته باشم که در عین حال هیچ شاگردی ترسی از مطرح کردن سوال سختش یا گیر دادن به من نداشته باشه. مطمئن باشه این کارش، شر رسانی من رو به دنبال نداره. شاید اصلا من باید یه کم کتب روانشناسی بخونم که چه جوری باید این کار انجام بدم تا بر اساس شاخصی که مکتب پیامبر به من می ده کسی از روی ترس از شررسانی که من دارم روش مانور می دم من رو تکریم نکنه.
    ۶. و در نهایت وسواس هم نداشته باشم چرا که تکلیف ما مناسب با وسع ماست. هر چند ما تلاش همیشه مون باید در راستای بهبود تدریجی باشد.
    باز دوست دارم اگه بحثی هست با هم مطرح کنیم ضمن پوزش مجدد بابت تاخیر

    پاسخ
  25. سلام و خیلی خیلی ممنون کاک خالد عزیز.
    تقریبا به این نتیجه رسیدم که شامل این حدیث نمی شم خداروشکر.سعی می کنم مثل اون معلم نباشم که بچه ها جرأت سئوال سخت پرسیدن نداشته باشن خدارو شکر اونجوری نیستم و بچه ها همیشه خیلی ازم سئوال میپرسن همه سخت و هم….کلا با بچه ها رابطه ام خوبه ولی باز نمی دونم چراازم میترسن ؟ من خودم رو خیلی مهربون نشون میدم و لی …..)
    ولی واقعیت جامعه ما خیلی فاصله داره با اون جامعه معتدلی (نه حتی ایده آل)که بشه قوانین واقعی اسلام و دستورات پیامبر رو اجرا کرد البته نه به این معنی که خودمون کوتاهی کنیم نه ولی جبر حاکم بر محیط و افکار و …سرعت رسیدن به ایمان متعالی رو کند کرده ولی بهر حال همون طور که شماهم اشاره کردید لایکلف الله نفسا الا وسعها.بازم ممنون
    از این جور مطالب بذارید خیلی مفیدن حتی اکر باعث بشه یک نفر مثل من بیدار بشه و حواسش رو بیشتر رو رفتارش جمع کنه شما شدید من احیها فکأنما احیا الناس جمیعا .

    پاسخ
  26. با سلام.
    اولا خوشحالم بابت حساسیت تون روی این موضوع و در ضمن خدا کنه این جوری که میگید باشه.
    من به اینش راضیم که خودم حیا کنم از نوشته هام و خودم بیدار شم!
    حیا کنم که ” اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون؟”
    دعا کنیم همیشه که “اهدنا الصراط المستقیم”
    حرف زدن کاری نداره.
    سخنرانی های بعضی ها که اگر خودمون نمی دیدیمشون شاید فک می کردیم که از یه فرشته داره صادر میشه! موید این مطلبه
    دعا کنید برامون عزیزان
    خیلی محتاجیم
    بی تعارف

    پاسخ
  27. سلام وممنو ن کاک خالد. بی تعارف من از نوشته تون خیلی استفاده کردم و همیشه هم براتون دعای خیر می کنم (خداوند بهشت را نصیبتان نماید)که باعث شدید بیشتر و دقیق تر متوجه رفتارهایم باشم .
    شاید (البته به یاد ندارم)این حدیث را دیده یا شنیده باشم اما تحلیل و توضیح شما خیلی جالب بود امیدوارم به این گونه مطالب ادامه دهیدو من و امثال من را هم دعا کنید که خداوند بیشتر بر سر صراط مستقیم هدایتمان دهد . آمین بازم خیلی خیلی ممنون.

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.