پنجشنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ Thursday, 21 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2440 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
مهر بی مهر
شناسه : 2655

نویسنده : فریبا قهرمانی /// در مهر غم، چون مهمانی ناخوانده ساعت زنگ دارش را به رویم کوک کرده هم صحبتی با گل‌ها و برگ‌های خشکیده پاشیدن آب و دانه برای پرنده‌ی سرما دیده   به بارش باران سلام کردن و به دیدار مهتاب نشستن تا سپیدی صبح در آخرین روزهای این ضیافت و مهمانی از […]

ارسال توسط :
پ
پ

نویسنده : فریبا قهرمانی /// در مهر غم، چون مهمانی ناخوانده

ساعت زنگ دارش را به رویم کوک کرده
هم صحبتی با گل‌ها و برگ‌های خشکیده
پاشیدن آب و دانه برای پرنده‌ی سرما دیده

 

به بارش باران سلام کردن
و به دیدار مهتاب نشستن تا سپیدی صبح
در آخرین روزهای این ضیافت و مهمانی
از غم خواستم که دیگر تنهایم بگذارد
با آب باران مهر وضو گرفتم
و خدایم را صدا زدم و گفتم:
در حیف این گل‌ها، رها
در شوق این دیدارها
طغیان رود بر دردها
چشم است جویبار اشک‌ها
عشق است در دل فریادها
گلزار بی آنان چرا؟
چون هاله‌ای ز ما جدا
ندا آید زان سوی ما
تسلیم آخرین نفس
وقت رفتن از این قفس
رخت بر بسته از این هوس
آوای رفتن بهر کس
خرد و کلان،
پیر و جوان
هستند همراه کاروان
بیداد از این درد فغان
کوچ حق است و گران
سبز باشیم در هر زمان
گر ماندنی یا رفتگان

به بارش باران سلام کردن
و به دیدار مهتاب نشستن تا سپیدی صبح
در آخرین روزهای این ضیافت و مهمانی
از غم خواستم که دیگر تنهایم بگذارد
با آب باران مهر وضو گرفتم
و خدایم را صدا زدم و گفتم:
در حیف این گل‌ها، رها
در شوق این دیدارها
طغیان رود بر دردها
چشم است جویبار اشک‌ها
عشق است در دل فریادها
گلزار بی آنان چرا؟
چون هاله‌ای ز ما جدا
ندا آید زان سوی ما
تسلیم آخرین نفس
وقت رفتن از این قفس
رخت بر بسته از این هوس
آوای رفتن بهر کس
خرد و کلان،
پیر و جوان
هستند همراه کاروان
بیداد از این درد فغان
کوچ حق است و گران
سبز باشیم در هر زمان
گر ماندنی یا رفتگان

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.