جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 1 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
نگاهی نو به سوره «انشراح»۲
شناسه : 1782

نویسنده:دیاکو غفاری// بعد از اتمام مقطع اول سوره و یادآوری به پیامبر (ص) به امتیازاتی که در این مدت بدست آورده، خداوند سه کار و سه حقیقت را جلو پیامبر (ص) قرار می دهد: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ‏(5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ‏(6)‏ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ (۷) وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ‏‏(8)‏ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ […]

ارسال توسط :
پ
پ

نویسنده:دیاکو غفاری//

بعد از اتمام مقطع اول سوره و یادآوری به پیامبر (ص) به امتیازاتی که در این مدت بدست آورده، خداوند سه کار و سه حقیقت را جلو پیامبر (ص) قرار می دهد:

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ‏(5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ‏(6)‏ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ (۷) وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ ‏‏(8)

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً،إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، آمدن «فـ» برای بیان علت و نتیجه گیری از آیات پیشین است و خداوند یک اصل و قاعده مهم در دنیا را برای ما بیان می کند: براستی همراه با سختی و دشواری آسانی هست. یادمان باشد که قرآن کتابی مفصل و طولانی که مجال هر آنچه که دوست داشته باشد درباره آن توضیح بدهد نیست، پس تکرار آیه آن هم با آمدن انواع تاکید ها دال بر بی نهایت مهم بودن موضوع از نظر خداوند دارد و شاید برای ما ضروری باشد که بارها و بارها این دو آیه را بخوانیم و آن را روی در و دیوار بنویسیم که براستی همراه با سختی و دشواری آسانی هست. این دو آیه مرتبط با آیات ابتدایی سوره است که خداوند فارغ از همه سختی هایی که پیامبر (ص) چشیده، او را متوجه آسانی هایی می کند که در این راه بدست آورده و در واقع خداوند این پیام را به ما می رساند که ای بندگانم شما اگر چه سختی هایی در راه من دچارتان می شود ولی در عوض امتیازاتی بدست می آورید که ادامه دادن راه را برای شما هموار و آسان می کند. بله امتیاز، زیرا «یسر: آسانی» لزوما بدست آوردن آسایش و رفاه و فراغت نیست بلکه آثار و امتیازات مثبتی است که همراه و همزمان با کارهای دشوار و سخت عاید انسان می شود و نتیجتا ادامه راه را برای انسان هموار و آسان می کند. از طرفی هر چقدر کارها سختر باشد نتیجه اش شیرین تر است و لذتی که رسیدن به نتیجه در کارهای سخت هست در کارهای راحت و آسان وجود ندارد. شاید یکی از حکمت هایی که در ابتدا در بهشت خلق نشده ایم همین باشد.

انسان وقتی کارهای سخت را پشت سر می گذارد، بعدا نتیجه شیرین و امتیازات مثبت آن را که بدست آورده به یاد می آورد نه سختی هایی که در طول راه طی کرده ولی شاید بر اثر عواملی (وسوسه های شیطان، محیط و …) این امتیازات را فراموش کند و دچار سستی و نا امیدی شود. به خاطر همین خداوند بعد از بیان اصل مهمی که توضیح آن رفت، دومین حقیقت را جلو انسان می گذارد: فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ، پس هر وقت از هر مسئولیت و سختی فراغت حاصل کردی، دو مرتبه فَانصَبْ. دوباره بکوش و دشواری را بر خود هموار کن. «نصب» یعنی رویاروئی. مثل تابلو که جایی نصب می کنند، سینه سپر کردن و آماده قبول برنامه بعدی شدن. زندگی انسان سراسر همین است. همه اش بار مسئولیت برداشتن و فارغ شدن و دوباره همان بار را برداشتن است. هر بار که مشکلی را حل می کنیم باید منتظر مشکل بعدی باشیم. و اصلا خداوند در سوره بلد می فرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ[۱]، پس این دنیا مکانی برای آسایش و راحتی نیست ولی  طبیعت انسان به این شیوه است که وقتی از کار و مسئولیتی فارغ می شود میل به رفاه و راحتی دارد و می خواهد از موقعیت تازه ای که نصیبش شده لذت ببرد اما اگر این موقعیت طولانی شود دچار غفلت و سستی و غرور می شود و از ادامه راه باز می ایستد به همین خاطر فرمان فَانصَبْ به او می گوید هیچ وقت کار را تمام شده فرض نکن. مسئله این است که ما نباید زندگی را از دید محدودمان ببینیم و آن را کوتاه مدت نگاه کنیم بلکه در مقابل ما آینده بی نهایت گسترده است، ابدیت است. مگر نه این که بعد از مرگمان در این دنیا به جهان ابدیت قدم برمی نهیم. پس انسان باید متناسب با سفری که در پیش دارد زاد و توشه راه فراهم آورد. به خاطر همین است که می فرماید هیچ وقت راضی نشو؛ متوقف نشو. خداوند در جایی دیگر در قرآن در سوره مومنون می فرماید:

وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ[۲]، و کسانی که آن چه باید ببخشند، می بخشند و آن چه باید انجام بدهند، انجام می دهند وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَهٌ، با این حال دلشان ترسان و نا آرام است، چرا؟ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ،برای این که دارند به سوی آفریدگارشان می روند. مهمان چنین بزرگی هستند. ترسانند از آن که به سوی بی نهایت می روند. بنابر این چنین کسانی از کار مختصر خود راضی نمی شوند.

این آیه و آیه آخر حقیقت دیگری را نیز به یاد ما می آورد که در سوره حدید آمده:

لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ[۳]، که انسان زیاد توجه به سختی ها و مشقت ها و و خوشی های زندگی نکند. این طور نباشد که سختی های زندگی باعث شود که خود را ببازد و موفقیت ها او را غرا کند که هر دو باعث فراموشی اهداف زندگی اش می شود. ای انسان تو هدفت را مشخص کن و به طرف آن حرکت کن، حالا گاهی سختی به استقبالت می آید و گاهی آسانی، گاهی سختی زیاد است گاهی آسانی. از یک طرف در طائف تو را سنگباران می کنند از طرفی فتح مکه نصیبت می شود. حالا باید چه هدفی انتخاب کرد؟ خداوند جواب می دهد: وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ، در تمام کارهایت خداوند را هدف خودت قرار بده و به طرف او حرکت کن. هر چه هدف انسان وسیع تر و بزرگتر باشد نتیجتا شخصیت او نیز بزرگتر است و این بینش بزرگ یعنی حرکت به سوی پروردگار فقط مومنان از آن برخوردارند. این بینش باعث می شود که ایمان دار همچون این مردم سرگردان که نمی دانند به چه شیوه ای به آرامش برسند و به کدامین طرف حرکت کنند نباشد بلکه خداوند به او می گوید تو خیلی بزرگتر از این مردمی هستی که نمی دانند چطور زندگی شان را بسر ببرند، هدفت مشخص است و به طرف آن حرکت کن و مانند انسانی حرکت کن که دورنمای خود را می بیند و می داند به کجا می رود و دیدش وسیع است. می توانیم وسیع بودن دید و به اهداف آینده نگاه کردن و توجه نکردن به دشواری ها ی راه را در مثالی واضح تر تفهیم کنیم. یک دونده استقامت را در نظر بگیرید که قرار است مسافتی طولانی را با سرعتی نسبتا بالا بپیماید، در ابتدا اگر به مسافت طولانی که قرار است دونده طی کند فکر کنیم شاید مشکل به نظر برسد، اما همیشه به دونده اصل مهمی گفته می شود که باید آن را رعایت کند و آن هم نگاه کردن دونده به دوردست و جایی که از دید او دیده می شود. و باید آن را هدف خود قرار دهد، حالا هر چقدر که جلوتر می رود آن مکان دوردست نیز به تناسب جلوتر می رود، طوری که هدف در مقابل چشمان دونده در حرکت است تا زمانی که به خط پایان می رسد، و نهایتا به هدفش می رسد و موفق می شود.

نکته دیگری که در این آیه آخر است مقدم شدن جار و مجرور است یعنی به جای فَارْغَبْ إِلَى رَبِّکَ می فرماید إِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ، این دو با هم خیلی متفاوت هستند: حرکت کن بسوی پروردگارت، به سوی پروردگارت حرکت کن، در اولی توجه روی «حرکت کن» است ولی دومی توجه روی «پروردگارت». بله ما مسافر الی الله «ج»هستیم، إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ [۴]

برداشت دیگر از دو آیه آخر می تواند این باشد که هر گاه کاری را به پایان بردی که با مردمان داری و راجع بدین زمین است و مربوط به گرفتاری های زمین است، در این وقت دلت را متوجه چیزی کن سزاوار آن است درباره آن رنج ببری و زحمت بکشی و آن عبادت خدا و از دیگران بریدن و چشم امید به خدا دوختن است و بدو توجه نمودن است.

حالا تو ای برادر عزیزم، ای ادامه دهنده راه نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد «علیهم الصلوات و البرکات» که احساس می کنی کم آورده ای و در ادامه دادن راه ناتوانی، آیا وقت آن فرا نرسیده که همچون پیامبرت که سوره شرح بر روح مبارکشان نازل شده، تو نیز مثل این که خداوند دارد از تو دلجویی می کند و دارد با تو حرف می زند، بدان توجه کنی؟ کافی است بعد از همه این توضیحات با هم یک بار دیگر سوره را بخوانیم:

۱. أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ‏؟ آیا زمانی گمراه نبودی هدایتت کردیم؟ و اسلام را در دلت گنجاندیم و آن را نزدت دوست داشتنی کردیم؟ و تو را دلسوز دینت کردیم؟ و سینه ات را گشاد نکردیم که محدودیت ها و محرومیت ها و فشار های روحی و روانی را تحمل کنی، آن هم فقط به خاطر ما؟

۲و ۳. وَوَضَعْنَا عَنکَ وِزْرَکَ الَّذِی أَنقَضَ ظَهْرَکَ ؟ آیا در ابتدا بارها زمین نخوردی و نا امید نشدی ما دستت را می گرفتیم و بلندت می کردیم و تاب و توانت را بیشتر می کردیم؟ و تو را در ادای مسئولیتت یاری می کردیم؟

۴. وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ؟ آیا زمانی تو بسیار کوچک نبودی حتی پیش خودت هم احساس خواری می کردی ولی ما تو را بزرگ کردیم و به تو عزت دادیم؟ و پیامت را گسترش دادیم و سرافرازت کردیم؟

۵و۶. فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً ‏: الان که درمانده شده ای و فکر می کنی دنیا برای تو به پایان رسیده و دیگر نمی توانی این راه را ادامه بدهی و از این مرحله عبور کنی، پس بدان این طور نیست، قطعا همراه این سختی که در آن هستی منفعت های زیادی بدست آورده ای و اوضاع بدین شیوه نمی ماند. باز هم تاکید می کنیم که تو داری قوی تر می شوی و صبح نزدیک است و ما تو را پیروز می گردانیم و بر مشکلات فائقت می گردانیم.

۷. فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ : پس یادت نرود هنگامی که از این مسئولیت و سختی که در آن هستی فارغ شدی و به موفقیت رسیدی، وقتت را تلف نکن، قبل از این که غافل شوی و اراده ات سست شود و مسئولیت و سختی به سراغت بیابد خودت به آغوشش برو و خودت را در این راه فدا کن که فقط با این شیوه است که وجودت را بدست می آوری و پیروز می شوی.

۸. وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ :  هدف غایی ات را فراموش نکنی، یادت باشد که این رنج ها و سختی هایی که می کشی باید فقط و فقط به خاطر ما باشد و بس، و رضایت ما را در همه کارهایت جویا باشی و بسوی ما در حرکت باشی.

منابع:

۱. نظم قرآن، عبدالعلی بازرگان

۲. التفسیر القرآنی للقرآن، عبدالکریم یونس الخطیب

۳. فی ظلال القرآن، استاد سید قطب

۴. تفسیر سوره انشراح، استاد ناصر سبحانی

این تفسیر علاوه بر منابع فوق شامل برداشت های این جانب نیز می باشد که بی شک خالی از عیب و اشکال نیست.

 



[۱]بلد (۴)

[۲]مومنون (۶۰)

[۳]حدید (۲۳)

[۴]بقره (۱۵۶)

ثبت دیدگاه

3 دیدگاه برای “نگاهی نو به سوره «انشراح»۲”
  1. لطفاً از سایت ما هم دیدن کنید: royeshweb.com

    مطالب بیشتری از اینجانب را می توانید در بخش « نگرش های نو در قرآن و حدیث » از این سایت مطالعه فرمایید.

    پاسخ
  2. سلام خدمت کاک دیاکوی عزیز.دست مریزاد.عالی بود.منتظر مطالب بعدیت هستیم

    پاسخ
  3. سلام برادر عزیز. ممنون.

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.