هادی محمودی /// در تمامی تحقیقات انجام شده تاریخی در خصوص تاریخ کرد و کردستان؛ وقایع هورامان و پاوه از حدود اواسط دوره صفویه به بعد موجود است و تا کنون هیچ مطلب مستندی دال بر گذشته های دور پاوه و هورامان(قبل از قرن نهم ه.ش) به تحریر در نیامده است.
دلیل این امر واضح است؛ زیرا از حوادث پاوه و هورامان در دوره صفویه و دوره های پس از آن کما بیش اطلاعاتی در دسترس است و در مکتوبات دوره صفویه و دوره های بعد از آن تا حدودی (کما بیش) وقایع پاوه و هورامان ذکر گردیده که این موراد؛ مورد استفاده محققین تاریخ کرد و کردستان در خصوص پاوه و هورامان بوده است.
در خصوص گذشته های باستانی و قبل از ورود اسلام به این منطقه اطلاعات نه چندان مستندی که گفته شده در افواه مردم قدیم این مناطق بوده است؛ توسط تنی چند از سفرنامه نویسان و رجال سیاسی و روحانیون دوره های قبل مکتوب گشته است؛ نظیر:
۱- مردمان هورامان نوادگان طایفه گورونی ها[guroni] هستند که بعدها به گوران[goran] معروف شدند که حدود ۱۶۰۰ سال پیش اجداد آنها ساکنن هند بوده و سپس توسط "بهرام گور" و بعد توسط "شاپور ساسانی" جهت ساختن پل شوشتر به خوزستان آورده شده و بعدها ابتدا در فارس و بعد لرستان پراکنده گشته و نهایتا به سرزمینی آمدند و در آن ساکن شدند که بعدها هورامان نام گرفت و به آنها هورامی اطلاق گردید.
۲- مردم قدیم پاوه بر دین یهودیت بوده و بعدها به دین اسلام گرویده اند و دین اجدادای این مردم یهودیت بوده است.
۳- در گذشته های بسیار دور و باستانی و قبل از ورود اسلام؛ مکانی به نام پاوه وجود نداشته است و در آن زمان هورامان تخت شهری بسیار بزرگ و آباد بوده است که مرکر اورامانات بوده است و حاکمان کل هورامان در این منطقه ساکن بوده و بر کل اورامانات حکومت میکرده اند و بعدها هورامان تخت ویران شده و دوباره از نوساخته شده که هورامان تخت بعدی که روستایی کوچک است بر ویرانه های شهر بزرگ و باستانی هورامان تخت ساخته شده است.
۴- قبل از ورود اسلام به هورامان؛ مردم این خطه زرتشتی بوده و کتابی مقدس به نام "معارف شهریار" داشته اند که کتاب دینی آنان بوده است.
۵- در گذشته های بسیار دور در مکانی از هورامان که امروزه دزاور نام دارد شهری بزرگ؛ صنعتی و آباد به نام "ترتیبا" وجود داشته است که این شهر بزرگ بعدها ویران شده و مردم آن آوراه شده و به دو مکان رفته اند که امروز این مکانها "دزاور" و "طویله" نام دارد
۶- .اصالت و ریشه های های مردم هورامی زبان کنونی به پهلوانان ایران باستان می رسد و مردم هورامان تخت از اعقاب رستم پهلوان ایران باستان هستند.
۷- مردم پاوه در صدر اسلام با مسلمانان جنگیده اند که دو مکان قلای پاسگه و قلادزی یادگار آن جنگها هستند
۸- قدیمی ترین مردمان گورانی زبان مردمان گلالی هستند که اکنون اقلیتی از بازماندگان طایفه گلالی ها ساکن در روستایی کنار پاوه با نام روستای گلال هستند و تنها صحابه پیامبر که کُرد بوده و در صدر اسلام از این منطقه به نزد پیامبر(ص) رفته از این طایفه بوده است.
۹- محل فعلی مسجدجامع امروزه پاوه در گذشته های دور کلیسایی بزرگ بوده که دراطراف این کلیسا سردابه های زیادی برای غسل تعمید ایجاد کردند که محله کنونی سه ردی(sarde) در پاوه برگرفته از نام محل سردابه های مقدس مسیح و همچنین در گذشته هاس دور دو کلیسای دیگر در پاوه وجود داشتند که در محله شیشو(shishow) و پشته(pshta) بوده اند که به ترتیب نام یکی از حواریون مسیح وکلیسای محکم گفته می شد.
و…
اینها چند نمونه از مکتوباتی است که محققین یکصد سال اخیر در خصوص گذشته های دور هورامان و پاوه در کتابهایشان نگاشته اند که البته ناچاراً و به علت در دسترس نبودن اسناد و مدارک از گذشته های دور منطقه؛ این موارد را که از کهنسالان این مناطق شنیده اند و در کتابهایشان نگاشته اند.
در اینجا این شک وجود دارد که آیا که این نویسندگان این موارد را از مردم قدیم منطقه شنیده اند و مکتوب کرده اند یا خیر و اینکه این مطالب را از قدیمی ها نشنیده اند و بلکه مطالبی بوده که خود بدان دامن زده و اهداف خاصی داشته اند و سبب ترویج این شایعات در یکصد سال اخیر در بین قشر نااگاه در منطقه بوده اند!!!
البته کسانی که ساکن این منطقه هستند در پنج دهه اخیر بارها این داستانها را زبان مردم منطقه شنیده اند!!!
اما این موراد تا چه حد حقیقت دارد و آیا واقعا حقایق گذشته های منطقه بوده یا فقط خرافات و داستانهای سرگرم کننده دوره های قدیم بوده است ؟
قدمت تاسیس پاوه به چه زمانی باز می گردد ؟
ساکنین قدیمی سرزمین کنونی هورامان چه کسانی هستند ؟
مردمان قدیم پاوه و هورامان چه دینی داشته اند ؟
آیا هورامان تخت زمانی دور شهری بزرگ بوده است و ویران شده است ؟
و…
در این مقاله بر اساس مستندات و تحقیقات تاریخی و نه براساس نقل قولهای افواه مردم قدیم به این سوالات پاسخ داده می شود و به این موضوع پرداخته می شود که پاوه از چه زمانی محل سکونت انسانی گردید و مردمانی که ساکنان منطقه کنونی هورامان هستند چه کسانی هستند و از چه زمانی منطقه ای به نام هورامان با هویت واحد کنونی شکل گرفت.
مهمترین اسنادی که در این مقاله مورد استفاده قرار گرفته است به این شرح میباشد:
۱- بنچاق اورامان
۲- سنگ نوشته اورامان
۳- چرم نوشته اورامی سلیمانیه
۴- ترجمه اوستا کتاب مقدس زرتشتیان
۵- نتایج تحقیقات باستان شناسی در منطقه
۱- قدیمی ترین ساکنین پاوه و هورامان چه کسانی بوده اند ؟
در این خصوص قدیمیترین اسنادی که مربوط به قبل از اسلام است که اطلاعاتی در خصوص سرزمین باستانی ایران و منجمله غرب ایران(سرزمین جبال که امروزه کردستان نام دارد) که هورامان و پاوه نیز جزئی از این منطقه بوده است ارائه می دهد؛ ۵ سند اشاره شده است و بصورت قطعی و تا این لحظه هیچ سند و مدرکی دیگر از گذشته های قبل اسلام منطقه در دسترس نیست.
بنابراین اگر ادعاهای نویسندگان فعلی که برگرفته از شفاهیات و اقوال مردم قدیم منطقه بوده است اگر ریشه هایی در این ۵ سند اشاره شده داشته باشد؛ میتوان آن را قبول کرد و اگر وجود نداشته باشد غیر قابل قبول است.
و همچنین در کنار این گنجینه اسناد ایران باستان؛ تحقیقات مستند زبانشناسی ای در خصوص مردمان و مناطق غرب ایران باستان شده است که با استفاده از این دو منبع میتوان حقایق را مشخص کرد.
در اینجا لازم به ذکر است که برخی از نویسندگان تاریخ کرد و کردستان اشتباها برخی اوقات بر اساس تحقیقات باستانشناسی اظهار می دارند که سکونت انسانی در هورامان کنونی و یا کرمانشاه و یا شمال کردستان به ۴۰ هزار سال می رسد و از این مورد غافل هستند که یافته های این تحقیقات مربوط به گونه ای شبیه انسانی بوده است که "نئاندرتال" نام دارد و ربطی به انسان امروزه ندارد و حدود ۴۰ هزار سال پیش این گونه در سرتاسر جهان منقرض گردیده است و اجداد انسانهای امروزه برا اساس دقیقترین تحقیقات از حدود ۱۵ هزار سال پیش ساکن زمین هستند و در سرتاسر زمین تکثیر گردیده و تمامی انسانهای امروزه تاریخ و قدمتی بیش از ۱۵هزار سال سکونت در زمین ندارند؛ بنابر این هورامان کنونی نیز مانند تمامی مکانهای روی کره زمین قدمتی بیش از ۱۵ هزار سال ندارد.
جدیدترین تحقیقات تاریخی در خصوص زرتشت ثابت کرده است که زرتشت در زمانی زندگی می کرده است که معیشت تمامی مردمان ساکن سرزمین باستانی ایران کوچ نشین بوده است و تا این زمان هنوز مفهومی به نام یکجانشینی بوجود نیامده بود و اوستا نیز اظهارات زرتشت و گفته های اوست که در مسافرت ها و زندگی کوچ نشینی همراه مردمش بوده که بعدها مکتوب گردیده است.
در کتاب اوستا در خصوص منطقه ای که اکنون هورامان و پاوه نام دارد دو مطلب یافت می شود:
۱- در خصوص قدیمی ترین ساکنین سرزمینی که بعدها جبال و بعدتر کردستان نام گرفت و هورامان نیز جزئی از آن است.
۲- در خصوص نامهای قدیمی و اسامی باستانی مکانهایی از جبال(کردستان امروزه) که تحقیقات باستان شناسی نیز بعدها نتایج بسیار مشابهی با اوستا را بدست آورد.
بر اساس اوستا قدیمی ترین ساکنین غرب ایران باستان مردمانی به نام کرته؛ کرتی یا کرتو بوده اند که در تمامی غرب ایران که شامل کردستان کنونی و هورامان کنونی بوده است ساکن بوده اند که زندگی همگی آنها کوچ نشینی بوده است و تا این زمان هیچ منطقه یکجا نشینی در کل این مناطق و همچنین در سرتاسر ایران وجود نداشته است.
تحقیقات مورخین برجسته نیز موئید این مطلب است به عنوان مثال "فردیناند هنر بیشلر" در کتاب منشا کرد ریشه ی اسم کرد را سومری میداند و بارها در کتیبه های سومر ،آشور و بابل از مردمان کرتو نام برده شده که قدیمی ترین ساکنین دامنه های زاگرس بوده اند و همچنین گزنفون و (فیلسوف و مورخ یونانی قرن چهارم قبل از میلاد) و همچنین آریستوبولوس از سرداران اسکندر مقدونی ، حدود ۲۴۰۰ سال پیش، از مردمان ساکن در غرب ایران به اسم کاردو نام برده اند که سپاهیان یونان را در هم شکسته اند.
اما مهمتر اینکه در اوستا به مکانی به نام پاوه اشاره می گردد؛ در کتاب "کوه های ناشناخته اوستا یا جغرافیای غرب ایران تألیف عماد الدین دولتشاهی" که در آن به ترجمه قسمتی از کتاب اوستا نیز می پردازد در شرح مسافرت زرتشت در غرب ایران ؛در خصوص پاوه چنین آمده است:
“زردشت فرانسو پوه( پاوه)" : یعنی زردشت به طرف پاوه رفت.
پس در زمان زردشت نام این محل پاوه بوده است و این بدین معنی است که طبق اوستا که حداقل ۷۰۰ سال قبل از میلاد نگاشته شده است؛در حدود ۲۷۰۰ سال قبل ؛ نام این منطقه پاوه بوده است.
من حیث مجموع تا کنون و براساس قدیمی ترین سند ایران باستان و همچنین تحقیقات باستان شناسی به این نتیجه می رسیم قدیمی ترین نام این منطقه "پاوا" بوده است که در زبان اوستایی به آن "پوه" نیز می گویند و قدمت پاوه کنونی ۲۷۰۰ سال است و در حدود ۲۷۰۰ سال پیش هنگامی که زرتشت به پاوه آمده است این منطقه خالی از هر روستا و یا قریه ای بوده است و تمامی مردم ساکن پاوه و هورامان آن زمان مردمانی به نام کرته؛ کرتی یا کرتو بوده اند که مانند تمامی مردم ایران زندگی کوچ نشینی داشته اند که در سراسر منطقه آن زمان بر مبنای معیشت دامداری و شیوه ییلاق و قشلاق زندگی می کرده اند.
۲- هورامان به چه معناست و این اصطلاح از چه زمانی و چگونه به خطه هورامان کنونی اطلاق گردید ؟
در ابتدا لازم به ذکر این نکته است که واژه هورامان یک واژه متاخر است و در هیچکدام از سنگ نوشته ها و دستنوشته های ایران باستان و حتی مورخان پس از اسلامی نامی از هورامان وجود ندارد و این واژه از اواسط عهد صفویه برای اولین بار به مناطق و حد فاصل هورامان تخت تا حدود فاوج(نام پاوه در زمان صفویه) اطلاق گردید و به مرور زمان کل این مناطق من حیث مجموع اورامان(اورامانات) نامیده شد.
در خصوص وجه تسمیه هورامان معانی و تعابیر مختلفی توسط محققین غیر کُرد و کُرد و همچنین محققین هورامی زبان آمده است که به صورت خلاصه مهمترین تعابیر برای این اصطلاح به چهار دسته اساسی به شرح ذیل تقسیم بندی میگردد:
۱- اورامان به معنای سرزمین اشاره شده به معنای سرزمین گشنگان است زیرا در زبان هورامی به گرسنه گفته میشود "اورا" و چون مردمان این خطه از قدیم در سختی معیشت بوده و کسب رزق و روزی برای آنان در این مناطق کوهستانی سخت بوده است به همین مناسبت بعدها به مردمان ساکن این منطقه اورامان به معنی سرزمین گشنگان اطلاق گردید .( تاریخ وجغرافیای کُردستان، تالیف عبدالقادربن رستم بابان و…)
۲- اورامان غلط است و شکل صحیح این واژه هورامان است که یک واژه باستانی است و به معنای سرزمین اهورایی است و به علت اینکه از گذشته های دور مردم این مناطق همواره خداپرست بوده و هیچوقت و در هیچ تاریخی بت پرست نبوده اند بعدها به این خطه سرزمین مردمان اهورایی(خداپرست) و بعدها هورامان اطلاق گردید به معنای سرزمین اهورا.
۳- هورئامان یک واژه اوستایی بوده و یعنی بالا آمدن یا سربلند کردن، که آن هم به این معنی که کوه های سربه فلک کشیده این دیار سروگردنی از مناطق اطراف خود بالاترهستندو هه ورئاما نیز به کاررفته است؛ هه ور به معنی ابر، ئاما به معنی آمد؛یعنی ابرآمد که آن هم به دلیل بلندی کوه های این منطقه است که بیشتر سال ابر برروی آنها مشاهده می شود
۴- هورامی ها بازمانده اقوام باستانی "هوری ها" هستند و هورامان از نام باستانی مردمان هوری آمده است(هوری ها مردم باستانی شمال میان رودان از کوههای زاگرس تا سوریه در هزاره سوم پیش از میلاد بودند که تمدنی درخشان داشتند که بعدها از بین رفتند) که این مردم از اولین اقوام متمدن و باستانی ساکن غرب ایران بوده اند (عمادالدین دولتشاهی و…)
در این خصوص تمامی مدارکی که نویسندگان فوق تاکنون به آن استناد کرده اند هیچگونه سندیتی نداشته و تمامی تعابیر این نویسندگان که در بالا بدان اشاره گردیده ؛ فقط حدس و گمان آنان بوده است و هیچکدام از این تعابیر برای اصطلاح هورامان درست نبوده و نیست (به عنوان مثال در خصوص مورد چهارم که تحقیقات اخیر ثایت کرده است که هوری ها بازماندگان گوتیان باستان می باشند و هیچ ارتباطی چه ازنظر زبانی و چه از نظر ژنتیکی به مردمان کنونی هورامان ندارند و شباهت واژه لغت هوری ها با واژه هورامی و هورامان؛ محققینی چون دولتشاهی را به اشتباه انداخته است)
نکته مهم و اساسی اینکه به گویشوران کنونی هورامی در گذشته های دور هورامی گفته نمی شد بلکه به آنها گوران گفته می شد که بعد ها به علت اینکه اکثریت گویشوران گوران ساکن این سرزمین شده بودند به مرور زمان و بعدها به آنها هورامی اطلاق گردید و چون سایر گویشوران ساکن در سرزمین هورامان در جاه های دیگری غیر از هورامان نیز حضور داشتند به سایر گویشوران هورامان این اصلاح اطلاق نگردید و به این علت بود که به مرور زمان تنها به گویش وران گورانی؛ هورام اطلاق گردید.(هورامی نام یک زبان و یا مردم خاصی نیست بلکه اصطلاحی است که به گویشوران گوران به علت سکونت اکثریتشان در سرزمین هورامان اطلاق گردیده است.)
از آنجایی که برای اولین بار اصطلاح اورامان در مکتوبات دوران صفویه ظاهر گردیده است و از این زمان برای این خطه اصطلاح "اورامان" بکار گرفته شد(وبعدها این واژه در زبان محلی به صورت هورامان بکار گرفته شد)؛باید ببینیم چرا صفویان برای این خطه از واژه "اورامان" استفاده کرده اند.
صفویان دوردمانی ترک تبار بودند که بسیاری از اصطلاحات زبان ترکی را حتی وارد زبان فارسی هم کردند و بسیاری از مناطق ایران در زمان صفویه با اصطلاحات ترکی نامگذاری شدند(نظیر بسیاری از مناطق تهران و اصفهان و …)؛ و اگر واژه "اورامان" را اگر در زبان ترکی جستجو کنیم در میابیم که واژه اورمان(ORMAN)در زبان ترکی به معنی جنگل میباشد و به این علت که اورامانات بر نام جنگلهای مناطق کرد نشین ایران اطلاق گردیده؛ با توجه به این میتوان نتیجه گرفت که واژه اورامانی ریشه ترکی داشته و آن را میتوان به صورت منسوب به جنگل و زبان مردمی که در جنگل زندگی میکنند معنی کرد.
اگر بیشتر دقت کنیم در میابیم که واقعیت نیز با این تعبیر تطابق دارد زیرا اگر به مناطق کرد نشین کنونی نگاه کنیم می بینیم که جنگلی ترین و سرسبزترین مناطق کردنشین اخیر مناطقی است که در هورامان قرار دارد و قطعا در حدود ۵۰۰ سال پیش این جنگلها از اکنون وسیعتر بوده است و به این دلیل بوده که صفویان به این منطقه اورامان به معنای "منطقه جنگلی" نام نهاده اند و به مرور زمان این واژه به "هورامان" تبدیل گردیده است که همین امر سبب گردیده که تعابیر مختلف و متناقضی از این واژه ترکی بشود که به مرور زمان این معانی ازمعنای اصیل و ابتدایی وصحیح این واژه فاصله گرفته شدند.
۳- مردمان هورامان به مرکزیت پاوه در چه زمانی یکجا نشین شدند و قدیمی ترین مکان خطه هورامان کجاست ؟
همانطور که گفته شد نام باستانی کل مردمان غرب ایران باستان کرته ؛کرتی و کرتو بوده است که سرزمین کنونی هورامان نیز یکی از سکونت گاه های آنان بوده است.
بر اساس تحقیقات باستان شناسی ؛ریشه این مردمان در حدود ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد ؛به دامنه های کوه جودی در آرارات می رسد که اولین ساکنین غرب ایران در امتداد رشته کوه زاگرس بوده اند که ابتدا زندگی کوچ نشینی داشته اند و به مرور زمان یکجا نشین شدند و بعد ها این مردمان شالوده اولین حکومت باستانی ایران باستان با نام "حکومت بزرگ گوتیان" را بنا نهاده و اولین شهرهای ایران باستان را با نام های دینور و حلوان و عمادیه و شهر زوور و … بنا نهادند و پس از؛ از بین رفتن آنان "هوریان" که بازماندگان آنان بودن تمدنی دیگر را در غرب ایران پایه گذاری کردند که بعدها با تضعیف آنها و سپس مهاجرت اقوامی از آریایی ها در حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد به غرب ایران این اقوام باستانی با مادها در هم آمیختند و حکومت بزرگ مادها در ایران پایه گذاری گردید.
آنچه محرز است این است که اقوام گفته شده که کرته ؛ کرتی و کرتو نام داشتند که قسمتی از این اقوام در سرزمین هورامان آن زمان ساکن شده بودند بسیار دیرتر از هم نژادشان یکجا نشین شدند.
همانطور که گفته شد بر اساس قدیمی ترین سند ایران باستان و قبل از اسلام که البته تنها ترین سند نیز در این خصوص است این سرزمین ماقبل از زمان صفویه و همچنین قبل از ورود اسلام به این خطه هورامان نام نداشته است بلکه هر قسمت از این خطه نام منحصر به خودش را داشته است و من حیث مجموع نامی واحد آنگونه که امروزه رایج است و به آن هورامان میگویند رایج نبوده است و همچنین قدیمی ترین ساکنین کل این مناطق مردمان به نام کرته ؛ کرتی یا کرتو بوده اند که تمامی این مردم همگی کوچ نشین بوده و زندگی مبتنی بر دامداری و عشایری داشته اند و بسیار طول کشید تا این مردم یکجا نشین شوند و در این خصوص مشخص نیست که دقیقا این مردم از چه زمانی به یکجا نشینی روی آوردند.
اما میتوان بر اساس تحقیقات و سنگ نوشته ها باستانی نام یک منطقه از این خطه را در سنگن وشته های آشوریان یافت که بر این اساس میتوان گفت مردمان آن قسمت یکجا نشین بوده اند و میتوان گفت قدیمی ترین مردمی که در این خطه برای اولین بار یکجانشین شده اند مردم این قسمت بوده اند.
سنگنبشته اورامان کتیبه ای مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد است؛ بر روی صخرهای در دهانه تنگ تنگی ور و بر دیواره کوه زینانه ایجاد شده است که در ۴۵ کیلومتری شمال غربی و در حدود ۵۰۰ متری شمال غرب روستای «تنگیور» ؛در کنار این نقش برجسته، کتیبه ای به خط میخی با حدود ۵۰ سطر نوشته دیده می شود که این کتیبه به خط میخی و به زبان [[آشوری]] باستان است که پس از ستایش خدایان آشوری مانند خدای آشور، مردوک، نابو، سین، شمش و ایشتار به شرح پیروزیهای خود پرداخته است و در ادامه و در سط ۱۱ ام کتیبه تنگی ور به دلیل اشاره به لشکرکشی "سارگن دوم"به منطقه آشور و کوههای زاگرس که قلمرو مادها، عیلامیها و برخی شاههای منطقه بوده قابل اهمیت است که به نقاط مختلف شهرها، روستاها و مناطقی که در این جنگ تصرف و ویران نموده،اشاره دارد.
سنگنبشته اورامان نخستین بار در سال ۱۳۴۷ هجری شمسی توسط هیئت باستانشناسی ایرانی به سرپرستی"علی اکبر سرفراز" مورد بررسی قرار گرفت. سرفراز قدمت کتیبه و نقش برجسته را مربوط به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول قبل از میلاد و مربوط به امپراتوری آشور دانسته است.
در این سنگ نوشته آشوریان(آشوریان حکومتی بزرگ در بین النهرین درهزاره دوم قبل از میلاد بودند) اشاره می گردد که در اواسط هزاره دوم قبل از میلاد آشوریان به زاگرس لشکر کشی کرده و شهری در دامنه های زاگرس را با نام "ءاتوور" که سکونت گاه مردمانی به نام کرتو بوده که آتش پرست بوده اند و آتشکده ای در این شهر نیز موجود بوده است تصرف کرده اند و این شهر را ویران کرده و سپس به آتش کشیده اند.
با جستجو در نام های قدیمی مناطق و کوه ها و دشتهای کرمانشاه و کردستان کنونی در می آبیم که تنها جایی که نامی بسیار مشابه با نام این شهر باستانی سه هزار ساله داشته که ویران شده و اکنون در زیر خاک مدفون است مکانی است به نام "اتورگه" در مجاورت پاوه.
آتورگه نام قدیمی مکانی در مجاورت پاوه امروزه است که شامل "حد فاصل بانوره تا روستای زردوئی" می باشد که حتی نام روستای زردوئی تا حدود ۲۰۰ سال پیش "آتورگه" بوده است که که بعدها به زردوئی تغییر نام یافت.
شواهد نیز موئید این مطلب است زیرا در مجاورت بانوره کنونی کوهی به نام آتشگه (آتشکده) وجود دارد!
جالب تر است که بدانیم معنای بانوره در زبان کُردی و طبق داستان قدیمی ای که در بین مردم پاوه وجود دارد از یک داستان قدیمی نشأت میگیرد ، به معنای "بام فروریخته"!!!
بانوره امروزه شهری است که قدمت تاسیس آن به حدود ۴۰ سال قبل بازمی گردد و تا ۵۰ سال پیش این منطقه خالی از سکنه بوده و یک دشت خالی بوده است که از حدود ۴۰ سال پیش مقارن با جنگ ایران و عراق طوایف کرد امامی از حاشیه مرز عراق به این منطقه آمده و شهر بانوره را بنا نهادند.
قطع به یقین شهر معروف باستانی "ءاتوور" که حدود سه هزار سال پیش توسط آشوریان به آتش کشیده شده است و اکنون در زیر تلی از خاک مدفون است در همین آتورگه کنونی (به احتمال بسیار زیاد در زیر شهر بانوره کنونی) است که باید در این خصوص کاوشهای باستان شناسی انجام شود و بقایای این شهر باستانی را از زیر خاک بیرون آورد.
اما من حیث مجموع میتوان نتیجه گرفت که قدیمی ترین ساکنین سرزمین کنونی خطه هورامان مردمان ساکن در شهر باستانی "ءاتوور" که همین "اتورگه" کنونی در مجاورت پاوه است بوده اند و اجداد مردمان روستای زردوئی که اکنون اکثریت آنها در کرمانشاه زندگی می کنند قدیمی ترین ساکنین سرزمین کنونی هورامان هستند و اجداد آنها اولین یکجا نشینان خطه هورامان بوده اند.
۴- ورود گورانها به غرب ایران:
همانطور که گفته شد بر اساس تحقیقات باستان شناسی قدیمی ترین ساکنین غرب ایران مردمانی به نام کرتو در حدود هزار هشتم قبلاز میلاد بودند و بعد ها این مردمان شالوده اولین حکومت باستانی ایران باستان با نام "حکومت بزرگ گوتیان" را بنا نهاده و اولین شهرهای ایران باستان را با نام های دینور و حلوان و عمادیه و شهر زوور و … بنا نهادند و پس از از از بین رفتن آنان "هوریان" که بازماندگان آنان بودن تمدنی دیگر را در غرب ایران پایه گذاری کردند که بعدها با تضعیف آنها و سپس مهاجرت اقوامی از آریایی ها با نام مادها در حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد به غرب ایران؛ این اقوام با ساکنین باستانی این منطقه در هم آمیختند و حکومت بزرگ مادها در ایران را پایه گذاری کردند.
اما گورانها آن گونه که از تحقیقات زبان شناسی و آواشناسی زبان آنها ثابت گردیده است؛ مردمانی بودند که ساکنین شمال ایران و حاشیه دریای مازندران بودند که از حدود هزاره اول قبل از میلاد(تقریبا ۳۰۰۰ سال پیش) پس از فروپاشی حکومت مادها؛ از حاشیه های دریای خزر به مناطق مجاور کُردستان آن زمان آمده اند و به مرور زمان وارد مناطق کُرد نشین شده و سپس اکثریت آنها در مناطق خالی از سکنه کردستان ساکن شده و روستاه هایی ایجاد کردند و با مردمان این مناطق در هم آمیختند و سبک لباس پوشیدن آنها به مرور زمان تغییر کرد و با فرهنگ و خصوصیات مردم این مناطق خو کرده و زبانشان نیز رفته رفته با زبانهای کُردی در هم آمیخته شد، به نحوی که امروزه زبان گُورانی بیشتر به زبانهای کُردی شبیه است تا زبانهای حاشیه دریای خزری.
در خصوص گوران ها و حوزه باستانی سکونتشان و شیوه معیشتشان اظهاراتی توسط محققین بیان شده است که به صورت خلاصه به دو دسته اساسی و متناقض تقسیم بندی می گردد:
۱- دسته اول: مردم گوران قدیم که در زمره اجداد مردم هورامی زبان کنونی هستند در حدود هزاره اول قبل از میلاد ساکن شمال ایران تا نزدیکی کابل و شمال هند بوده اند که در زمان ساسانیان و به خصوص توسط شاپور یکم هنگام بستن بند شوشتر چند هزار تن از این طایفه را از کابل احضار کرد و به خوزستان آورد تا در بستن بند شوشتر کار کنند که بعد ها با ازدیاد جمعیت در خوزستان و فارس تا لرستان پراکنده گشتند که در لرستان آنها را با نام گورانی[guroni]و لوتی[luti]، (همچنین شعرا در اشعار لوری و لولی) و به مرور زمان نام گوران به علت کاربرد بیشتر بر آنها اطلاق گردید؛گوران های لرستان به مرور زمان در کنار ایلات و عشایر لرستان استقرار یافته و ضمن نواختن موسیقی در داوِت[dawet] (عروسی) و چَمَر[čæmær] (مجلس ختم) و با ساخت انواع وسایل کشاورزی از جمله غربال، داس، انواع آشیر (وسیله باد دادن خرمن جهت جدا کردن دانه از کاه) و نیز سلاحهای گرم دستساز با عشایر وارد مبادله اقتصادی نیز میشدند و به مرور زمان از جنوب کرمانشاه تا جنوب کردستان پراکنده گشتند و در اواخر دوره ساسانی به مرور زمان یکجا نشین شدند که بعدها به آنها هورامی و به سرزمینی که در آن ساکن گردیدند هورامان اطلاق گردید.
۲- دسته دوم: مردمان گوران ساکنین باستانی و ماقبل از تاریخ این منطقه بوده و هیچ قومیتی در کل منطقه و حتی در کل بین النهرین به قدمت آنها وجود ندارد و جغرافیای باستانی مردمان گوران(هورامی)گستره ایی از همدان و اذربایجان جنوبی تا ایلام و قصرشیرین و منطقه وسیعی از کردستان فعلی بوده است و بانیان شهر فعلی سنندج و مناطقی وسیعی از کرمانشاه و کردستان وشهرزور و مریوان،دهگلان و ..گوران بودند و حوزه جغرافیای فرهنگی و زبانی باستانی مردم گوران مناطقی وسیعی از شمال عراق(نینوا،موصل،کرکوک)و تا شام و ترکیه را دربر می گرفته است.
۳- دسته سوم: گوران از کلمه هورامی "گورانی واچ" آمده است که لقب مردمانی بوده که در گذشته های بسیار دور به کار سرگرم کردن مردم و آواز خواندن برای مردم این میپرداختند و همچنین دوره گردی و خرید و فروش وسایل میپرداختند که این طایفه بعدها در کوهستانی ترین منطقه هورامان کنونی ساکن شده که بهدها به آنها هورامی اطلاق گردید.
در خصوص هر سه دسته از نوشته های این نویسندگان به صراحت باید اظهار کرد که هیچکدام از این نوشته ها مبتنی بر مستندات نیست و تنها اظهار نظر شخصی این نویسندگان است که هیچ مبنایی علمی ندارد و در هیچکدام از کتب تاریخی قبل از اسلام و حتی پس از اسلام تا زمان صفویه نامی از هورامان و هورامی در هیچ کتابی وجود ندارد.
به عنوان مثال مورد اول تاریخچه طایفه ای با نام "زط ها" میباشند که از طایفه کولیان هند بوده اند که در آن زمان گدایی و آواز خواندن به کوچه ها و سرگرم کردن مردم پیشه ایشان بوده که یکی از القاب این طایفه گورونی بوده است که شباهت اسمی گورونی با گورانی این نویسندگان را به اشتباه انداخته است و سبب گردیده گورنی ها را همان گوران ها که اجداد مردم هورامی است بپندارند و حتی امروزه بسیاری از نوادگان این طایفه که در حاشیه شهرهای لرستان ساکن هستند و به خصوص در شهر خرمآباد درمحلههای حاشیهای شهر زندگی میکنند(محله کورش و محله باجگیران) که هر دو منطقه از مناطق اصلی سکونت آنهاست و به گورونی و کولی مشهور هستند که خود را با مردمان هورامان و هورامی زبانان همنژاد میدانند و به وضوح در نوشته هایشان این ادعا را دارند.
تنها اشاره ای که به مردمان گوران در کتب تاریخی میگردد که با تحقیقات باستان شناسی تطابق دارد؛ مربوط به گوران های ساکن در قلعه پالنگان است و همچنین قدیمی ترین سند تاریخی کشف شده در کل هورامان آن زمان نیز مربوط منطقه پالنگان است و بدین شرح است:
در سال ۱۳۰۵ شمسی به صورت اتفاقی در غاری واقع دره تنگیور پالنگان در کامیاران کنونی خمره ای پر از دانه ارزن پیدا شد که در میان آن نوشته ای به خط یونانی (تمدن هلنیسیم) و پهلوی اشکانی بر پوست آهو وجود داشت؛ این نوشته که به (بنچاق اورامان )مشهور شد قراردادی است میان دو نفر(پاتَسپَک، پسر تیرِن» و «آویل، پسر باینین») برای خرید و فروش که شاهدان معامله نیز نام خود را در آن نوشته اند؛ این بنچاق به سال ۱۲۰ پیش از میلاد مسیح تعلق دارد که در حال حاضر این بنچاق در موزه برلین نگه داری می شود.
تا کنون و در کل هورامان کنونی این سند نوشتاری قدیمی ترین سند کشف شده در کل منطقه است که مربوط به منطق پالنگان است که نشان از قدمت طولانی تر پالنگان نسبت به کل مناطق هورامان دارد و بیانگر آن است که قدیمی ترین ساکنین پالنگان زبانی شبیه مردم حاشیه اورشلیم (سرزمین اردن و اسرائیل کنونی)آن زمان داشته اند و از آن مناطق به پالنگان آمده اند.
قبل از بیان مطلبی پیرامون تاریخچه قلعه پالنگان بعد از اسلام این نکته یاداوری میشود که با روی کار آمدن کوروش کبیر یهودیان زیادی به این قلعه کوچانده شدند و سالیان زیادی در این قلعه ماندند و زندگی کردند چنانچه هم اکنون در نزدیکی باغ شیخ عمر پالنگان آثاری از قبرستان های یهودی ها به جا مانده است و اهالی محلی این قسمت از قلعه را به نام "مه حه لی مووسایا" (محله یهودیها)می شناسند و بعدها اقوام گوران که تحقیقات زبانشناسی ثابت کرده که از حاشیه دریای مازندران به پالنگان آمده بودند با این ساکنین قدیمی در هم آمیختند؛ پس در حقیقت گوران هایی که به پالنگان آمده بودند که بعدها در اکثریت قرار گرفته و ساکنین قدیمی را در خود حل کردند دین یهودیت را از این ساکنین قدیمی گرفته بودند.
بعد از اسلام زمانی که مسلمانان به ایران حمله کردند این قلعه"قلعه پالنگان" نیز از این حملات در امان نماند حدود سه ماه این قلعه به محاصره ی مسلمانان در آمد و بعد از سه ماه با همکاری چندین نفر از ساکنان قلعه دروازه های قلعه باز شده و مسلمانان توانستند قلعه را تصرف کنند اما مسلمانان به زور ساکنان قلعه را مجبور به پذیرش اسلام نکردند چون تا قرن ها بعد ساکنان بر آیین قدیمی خود که همان آیین"یاری"الحق"که شاخه ای از آیین زرتشت بود ماندند. حاکمین گورانی که قبل از اردلانی ها در این منطقه حکمرانی می کردند همین آیین را داشتند اما با تغییر مذهب در دوران صفوی ها و قبول کردن مذهب صفوی ها"شیعه اثنا عشری"از جانب حاکمان اردلان ،ساکنین این قلعه به زور به مناطق دیگری کوچ داده شدند مناطقی همچون"دالا هو"؛ "دینور" که تا کنون نیز بر آیین خود مانده اند و به نام "الحقی ها" مشهورند.
"عبد الصمد توداری"در کتاب نور الانوار می گوید پالنگان در قدیم پایتخت یکی از خان های مغول بوده است و شهری آباد و پر رونق، البته روشن ترین دوران پالنگان بر می گردد به دوران صفوی ها؛ «دکتر صدیق صفی زاده » در کتاب کرد و کردستان چنین می گوید: در آن دوران سه نفر با نام های "محمد بیگ""غیب الله بیگ"؛"امیر اسکندر پالنگانی" در پالنگان حکمرانی می کردند و قلعه های "دیوزناو"، "مروارید" ؛"عین"، "نشور"، "پیلانه" زیر سلطه ی این افراد بوده است، از آن پس تاکنون شهر پالنگان از رونق افتاده و به صورت یک روستای بزرگ باقی مانده است.
در نتیجه تاکنون و بر اساس مستندات تاریخی و تحقیقات باستان شناسی و سند گشف شده در دره تنگیور به این نتیجه می رسیم که موئسسین پالنگان مردمانی بوده اند که با زبان یونانی داشته اند و بر دین یهودیت بوده اند که از جنوب سوریه کنونی به پالنگان آمده اند و پس از آنها و بعدها سکونت گاه اولیه تمامی مردمان گوران؛ هنگام مهاجرت از حاشیه دریای مازندران به غرب ایران در حدود ۳۰۰۰ سال قبل ؛ قلعه پالنگان و مناطق مجاور آن بوده است زیرا این منطقه دارای چشمههای پر آب و دره های زیبا مانند دره زیبای تنگیور بوده است و به مرور زمان مردمان گوران با ازدیاد جمعیت در سرتاسر سرزمین کنونی کردستان پراکنده گشتند که به مرور زمان روستاه های فراوانی را ایجاد کردند و در واقع ریشه های تمامی مردم هورامی زبان کنونی ساکن در شهرهای پاوه و مریوان تا نوسود و نودشه و هورامان تخت و … به منطقه پالنگان برمی گردد که در حقیقت اجداد تمامی مردمان هورامی زبان کنونی ساکن در آن منطقه بوده اند که بعدها و به مرور زمان در سرتاسر خطه هورامان پراکنده گشتند.
ثبت دیدگاه