نویسنده: ماموستا عبدالله ایرانی /// آیا پدیدهای بنام دینگریزی در جوانان وجود دارد؟ مردم و جوانان از دینگریزان نیستند، از وضعیت موجود نگران و گریزانند. ببینید آنچه که وجود دارد فرار از دین نیست، فرار از وضعیّت موجود است باید وضعیّت موجود را موشکافی کرد.
امروزه در جامعهی ما بسیاری از مسائل به اشکال گوناگون و در رنگ و لباسهای مختلف منتشر میگردد و چون تابلوی دین بر پیشانی آنهاست، مردم همه را به اسم دین مینگرند.
جامعه پر از شعائر اسلامی است امّا از محتوای اسلامی اثری نمیبینید. باید متوجّه این نکته بود که قداست دین به خاطر محتوایش است که متأسّفانه جامعهی ما آنرا فدای شعائر کرده است.
ارزشهای اسلام را ببینید عدل، احسان، آزادی، رأفت و… هیچ کدام از اینها در جامعه نقشی ندارند، اصلاً ردّپایی از آنها را نخواهید دید.
کیست که از این ارزشها بگریزد آنچه جوانان از آن میگریزند این است که به نام اسلام عدالت را ظلم معنا کردهاند، این است که آزادی اسلامی را زندان معرّفی کردهاند و اصلاً آزادی آدمی معنایی در فرهنگ جامعه ندارد.
محلّی برای محبّت نیست و همهی اینها در بستهبندی اسلام به مردم عرضه شده است. بهعنوان مثال جوانان امروز یک فاصلهی طبقاتی وحشناک را تجربه میکنند، گروهی اندک در اوج امکانات مادی و گروهی اکثریت که از حدّاقل امکانات رفاهی برخوردارند.
این مشـکلات خود، مشکلات دیگری را به دنبال آورده است؛ به عنوان مثال در شرایط اینچنینی عملاً امکان ازدواج برای جوانان وجود ندارد و آنچه که به آن پرداختهاند هرچه بیشتر محدودکردن جوانان به نام اسلام بوده است و یا پدری که شب هنگام با وجود خستگی مفرط خوابش نمیبرد؛ چون باید برای فرزندی که تازه ازدواج کرده سرپناهی بیابد ناچار دست به دامان وام بانکی میشود امّا خطیب جمعه بر سرش فریاد میزند که ربا گیرنده و ربا دهنده در آتش جهنم میباشند.
اینگونه حکم قرآنی و سختگیریها را بدون توجّه به شرایط امروزین جامعه بیان کردن، اندک اندک آتش سوزانی میشود که ریشهی دینداری را در جامعه میسوزاند.
وقتی که نمیتوانیم مشکلات مردم را درمان کنیم لااقل گره کوری بر مشکلات نزنیم.
با توجّه به این مسائل و به طور خلاصه باید گفت دین امری فطری است که هنوز پیاده نشده است تا از آن گریز داشته باشند…
آنچه که از آن گریز دارند شبحهایی است که به نام دین در جامعه پخش شده است و هر انسان سلیمالعقلی از آن گریزان است.
منبع : اصلاح وب
ثبت دیدگاه