نویسنده : جلیل بهرامی نیا /// ما انسان ها تنها موجودی هستیم که از حیث آداب زندگی، ناقص و خام به دنیا می آییم و فقط قابلیت و ابزار انسان شدن را با خود داریم
تربیت یافتگی و فرهیختگی به یک معنا،تصفیه غرائز و هوس ها با استفاده از فیلتر اخلاق و قانون است.یکی از عوامل مؤثر بر نگرش و رفتار ما انسان ها،موقعیت و جایگاه اجتماعی ماست؛تغییر موقعیت،معمولا به تغییر شخصیت منجر می شود؛ همه شنیده و شاید نالیده ایم که:
یا رب مباد که گدا معتبر شود گر معتبر شود از خدا بی خبر شود!
این مثل مخصوصاً در جوامع غیردموکراتیک و توسعه نایافته که در آن معمولاً نظام اداری، کژکارکرد است و بستر نقد مقامات نیز مهیا نیست، رواج و لذت بیشتری دارد و در محافل دوستانه به عنوان یک طعن بر ضد دولتمردان مبادله می شود!
اما نباید از یاد برد که فرودستی نیز در انواع اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی خود، همانند فرادستی و دارندگی، قابلیت منحرف سازی مسیر رشد و تباه سازی شخصیت ما انسان ها را دارد و اگر هشیاری و مراقبت لازم نداشته باشیم به مانعی بزرگ بر سر راه بالندگی شخصی و توسعه اجتماع تبدیل خواهد شد! اگر آفت به دولت رسیدن، مستی است، ذلت و فرودستی نیز کبریت بی خطر نیست و فضا را برای آلودگی ما به “پستی” فراهم می کند و غریزه حسادت و حقارت را فعال می سازد!
کافی است صادقانه به خودکاوی و ارزیابی خود بپردازیم تا دریابیم قربانی موقعیت فرودستی نسبی خود هستیم و ریشه برخی نگرش ها و رفتارهای ما،عقده فروتری است؛ خانمی که از لحاظ زیبایی در درجه فروتر قرار دارد، حسادت خود به اطرافیان زیباتر را در قالب تخریب شخصیت و کژخوانی رفتارهای آنان نشان می دهد و مثلا آشپزی و سلیقه خانه داری آنان را بهانه می سازد! فردی که به لحاظ تعهد و موقعیت دینی در درجه فروتر است، به جستجو و بزرگنمایی عیوب همگنان دیندارش علاقه مند می گردد؛ زیردستان اداری، به جای درک مأموریت انسانی و همکاری با مدیران در جهت موفقیت سازمان، به روش های پستی آلود و حقیرانه بر ضد آنان متوسل می شوند و مانند آب خوردن بر ضدشان تهمت و عیب می بافند و ….!
راست است که مستی ناشی از دارایی، ویرانگر و نکوهیدنی است، اما محرومیت نیز در جنباندن غریزه و هوس، سابقه و سلیقه قابل ملاحظه ای داشته است و پستی ناشی از فروتری نیز، اگر خطری جدی تر و شرافت سوز تر نباشد کمتر نیست!
چه خوب است مراقب و هشیار باشیم قربانی عوارض موقعیت اجتماعی خویش نشویم و اخلاق و وجدان خویش را تابعی از متغیر جایگاه خویش قرار ندهیم؛ بلکه تغییرات موقعیتی را به خدمت شکوفایی انسانی و ترقی معنوی خویش درآوریم:
گر به دولت برسی، مست نگردی مردی گر به ذلت برسی، پست نگردی مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند گر تو بازیچه این دست نگردی مردی!
ثبت دیدگاه