سه شنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۳ Tuesday, 3 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2444 تعداد نوشته های امروز : 1 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
پیرشالیار و جشن باستانی پیر در هەورامان
شناسه : 3427

رئوف محمودپور / دلایل زیست‌محیطی موجب شده‌ است تا از دیرباز، نظر انسان به درّه‌ها و کوهستان‌های زاگرس جلب شده و این مکان را برای زندگی برگزیند. از جمله ‌شرایط آب و هوایی( درّه‌های‌گرم برای زمستان و کوهستان‌های‌ خنک برای فصل‌گرما، وفور انواع شکار و گیاهان و میوه‌های طبیعی برای‌ خوراک، زمین‌های حاصل‌خیز(درمراحل بعدی) و […]

ارسال توسط :
پ
پ

رئوف محمودپور / دلایل زیست‌محیطی موجب شده‌ است تا از دیرباز، نظر انسان به درّه‌ها و کوهستان‌های زاگرس جلب شده و این مکان را برای زندگی برگزیند.

از جمله ‌شرایط آب و هوایی( درّه‌های‌گرم برای زمستان و کوهستان‌های‌ خنک برای فصل‌گرما، وفور انواع شکار و گیاهان و میوه‌های طبیعی برای‌ خوراک، زمین‌های حاصل‌خیز(درمراحل بعدی) و نیز امکان دفاع بهتر به‌ هنگام تاخت و تاز دشمنان ویورش بیگانگان و …).

این شرایط موجب شده‌ است تا انسان باستان، علاوه بر زندگی‌ در این مناطق، آن را برای سکونت‌گاه دایمی و یا ادواری( بازگشت به مناطق معین با توجه به فصل و شرایط آب و هوا) برگزیند. این سکونت و تجمع موجب شده‌ است تا شرایط بنیان نهادن تمدن‌های به روز، فراهم شده و انسان‌ها به تفکر پرداخته و به  نوآوری و شکل دادن به  آداب و رسوم خاص خود و نیز پرسش‌گری و پاسخ‌یابی پرداخته و در رویدادها و پدیده‌های طبیعی‌ دقیق و کنجکاو شوند. این روند موجب شده‌است تا انسان‌ها برای رسیدن به نوعی ‌آرامش درونی و نسبت دادن رویدادها به منشاء خاص، به اعتقاد و «باور» برسند. که در نوع خود آداب خاصی را موجب شده و شکل داده‌ است. این آداب و رسوم و باور، در طول زمان تکامل یافته و تغییراتی‌ در آن به وجود آمده‌ است تا با شرایط زمان سازگار باشد.

«کوه‌های و درّه‌های  هَورامان»  نیز هم‌چون بخشی‌ از رشته کوه‌های زاگرس انواعی ‌از این آداب و رسوم و اعتقادات را در دل خود به وجود آورده و پرورش داده ‌است.  تا به‌ امروز نیز توانسته‌ است بعضی‌ از آن‌ها را در سینه‌ی خود حفظ نماید.

این رشته‌کوه‌ها به دلیل شرایط و موقعیت ژئوپولتیکی به مرکز تبادل افکار و آداب و رسوم منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای وً جهانی تبدیل شده‌ است. قرار گرفتن در مرکز و همسایگی تمدن‌هایی هم‌چون بابلی‌ها، آسوری‌ها، لولوها، پارت‌ها، ارمنی‌ها و … موجب شده‌ است تا هم‌چون مرکز تبادل افکار و پرورش آن‌ها عمل نماید. چه کوهستانی بودن منطقه و صعب‌العبوربودن آن موجب شده‌ است تا از یورش و تاخت و تاز دشمن در اَمان باشد و لذا این تمدن‌ها و به خصوص بابلی‌ها، بسیاری‌ از معبدهای ‌خود را در این کوهستان‌ها بنا نهاده‌اند. هم اکنون یادگارهایی‌ از این تمدن‌ها هم‌چون « آثار » و « جاینام »  باقی مانده ‌است. ( به بحث واژه‌شناسی «هَورامان» مراجعه‌شود.)

علاوه بر آن، بسیاری‌ از اصالت‌های زبانی، پوشش، خوراک و رفتار و کردار (آداب و رسوم) ادوار کهن، هنوز در این دیار پابرجا است. می‌توان با کنکاش و پژوهش به بسیاری‌ از داشته‌ های فرهنگی تمدن کُهن این سرزمین دست یافته و آن را از مرگ و فنا رهانید.

یکی‌ از این سرمایه‌ ها؛  مراسمی‌کُهن و اعتقادی‌ است که ریشه در دوران باستان داشته و توانسته ‌است با استفاده‌ از فن سازگاری با شرایط روز، تا کنون به بقای ‌خود ادامه دهد. این مراسم در اصطلاح محلی به نام « زماوننه‌وپیری» (عروسی پیر) یا « جه‌ژنه‌و پیری » (عید پیر) مشهوراست و هر سال از سوی‌اهالی با آب و تاب و عظمت خاصی برگزار می‌شود. این مراسم که خود یک عید باستانی‌ است، عیدی منسوب به « پیرشالیار »  که‌ از بزرگان اعتقادی منطقه بوده‌ است.

مراسم مورد بحث در «هَورامان تَخت» و در روستایی بزرگ که در اصطلاح منطقه به «شار» یا «دَگا »  نیز مشهور است برگزار می‌شود. این روستا ودهکده‌های اطراف‌اَش  هم اکنون بیش ازچند هزار خانواده و بیش از ده‌ هزار نفر جمعیت را در خود جای داده‌ است. اما در دوران گذشته مرکز قدرت، تصمیم‌گیری و نیز مرکز دینی و آموزشی منطقه بوده‌ است. لذا در اصطلاح به‌آن « شار » یا شهر می‌گفته‌اند.

در این نوشتار ابتدا به‌شرح مراسم « زه‌ماوننه‌و پیری »  پرداخته و سپس به بحث پیرامون شخصیت و کرامات « پیرشالیار » می پردازم.

یادآور می شوم که‌ بنده‌ خود در دامان فرهنگ منطقه‌ پرورش یافته‌ و از اهالی هه‌ورامان هستم،لذا تلاش جدی نموده‌ام تا در پژوهش خود دیدی همه‌ جانبه‌ داشته‌ و از زوایای گوناگون به‌ موضوع بپردازم. بنده‌ برای اعتقادات فرهنگی مردم هه‌ورامان و به‌خصوص باور آنها به‌ پیشینه‌ و به‌خصوص پیرمصطفی که‌ همان پیرشالیار دوم و بر آیین اسلام بوده‌ احترام قائلم.

متد نشانه‌شناسی یا دال ـ مدلولی

« برخلاف شیوه‌ی مرسوم که سهل انگارانه به ما می‌گوید دال، مدلول را شرح می‌ دهد، من در سراسر نظام نشانه‌شناسیک، نه با دو، بلکه با سه مؤلفه‌ی متفاوت سروکار دارم، زیرا آنچه من درمی‌یابم، اصلاً توالی یک مؤلفه پس از دیگری نیست، بلکه‌ همبستگی‌ای‌ است که به‌ آن‌ها وحدت می‌دهد. بنابراین دالی هست، مدلولی و نشان‌هایی‌که جمع همبسته‌ی‌ دو مؤلفه نخست است .»

نشانه‌ها، در بسیاری‌ از مواقعی‌که ‌اسناد دیگری ‌در دسترس نمی‌باشد می‌توانند ما را به سوی موضوع و یا آیین‌ها و آداب و رسوم گذشته رهنمون شوند. به خصوص اسطوره‌ها، که‌ هم‌چون بن‌مایه‌های فرهنگی ملل، در فرهنگ درونی شده و از چنان  جایگاهی برخوردارند که به‌ آسانی  جایگاه وتاثیرات خود را در آن فرهنگ ازدست نمی دهند. لذا فارغ از این‌که نوع نگرش و  اعتقاد ما به‌ این نشانه‌ها و به خصوص اسطوره‌ها چیست، می‌توانند راهنمای ما در مسیر پژوهش‌های باستانی و فرهنگی قرار گیرند.

«روژه باستید» در کتاب «دانش اساطیر» که توسط آقای جلال ستاری ترجمه‌شده‌ است، می‌گوید: « به‌یقین مورخان نخستین کسانی بودند که با ربط دادن اساطیر به مراسم و مناسک، تفسیری جامعه‌شناختی‌ از اساطیر عرضه داشتند. مثلاً در سال ۱۸۹۴ و. برار در ((v.bErrard در تألیفش؛ اسطوره را ترجمانی مناسک ومراسمی‌که‌ از قبل از آن وجود داشته، به زبان تصورات و تصاویر می‌ داند و به عنوان مثال می‌گوید اگر «لائوکون» پسر خود را به زاوش می‌دهد تا  زاوش او را بخورد، از این روست که کودکان را هم‌چون قربانی به ZEUS LYCAIOS پیشکش می‌کرده‌اَند .»

هم‌چنین نامبرده در همان کتاب یادآور می‌شود که‌اسطوره‌ها در قالب آیین و آداب و رسوم، هم‌چون واقعیات امروزی فعال می‌شوند و با ما هم‌عصر می‌گردنند.

استاد «مهرداد بهار» هم، هم‌چون پژوهشگری بزرگ در عرصه‌ی فرهنگ ایرانی، دیدگاهی ‌خاص در این زمینه دارد. او بر این نظر است که باید از اسطوره‌ها، هم‌چون مبنا و کمک کننده‌ای ‌در تحلیل فرهنگی‌گذشته، استفاده کرد. او معتقد است که تحقیق در زمینه‌ی ‌اسطوره‌های یک ملّت،در همه‌ی ‌ابعاد، راهنمای ما در امر بازشناخت وتحلیل تاریخ رشد تمدن و فرهنگ آن قوم خواهد بود. نامبرده‌ هم‌چنین تاکید می‌نماید؛ از آن‌جا که بسیاری‌ از سنت‌ها و باورها، هم‌زمان با ناسازگار بودن با ادیان و تمدن‌ها، سرسخت و مقاوم باقی می‌مانند و حتی به‌اعماق اعتقادات معاصر نیز نفوذ می‌کنند، لذا تحقیق در باره‌ی آن‌ها می‌تواند ما را به سوی ‌آداب و رسوم کهن و باستانی‌که تا زمان معاصر نیز پابرجا هستند، راهنما باشد.

در همین راستا باید اذعان نمایم که علیرغم وجود مبنای ‌اسطوره‌ای قوی‌ در فرهنگ کُردی، به دلایل مختلف تا کنون تحقیقات جامعی‌ در این زمینه صورت نگرفته و ما اثری مدون تحت عنوان «اسطوره‌های‌کردی»‌ در دسترس نداریم. اما باید بگویم که وجود اسطوره‌های‌ اَتنیکی و کُردی‌ در لایه‌های ‌این فرهنگ بسیارند. هرچند شاید بعضی‌ از آن‌ها به دلایل مختلف سیاسی واجتماعی وتحت عناوین مختلف به عنوان اساطیر ملل دیگر ثبت شده باشند. که مطمئناً تحقیقات جامع و علمی، می‌تواند در این زمینه راه‌گشا باشد.

به خصوص که فرهنگ کُردی، به عنوان بخشی‌ از فرهنگ بزرگ و غنی ‌ایرانی، در همسایه‌گی فرهنگ بین النهرین ، آسور، بابل و… زیسته و این فرهنگ‌ها به دلایل مختلف مورد توجه محققان کارآزموده خارجی قرار گرفته و آن‌ها نیز بسیاری‌ از داشته‌های فرهنگی‌ اقوام دیگر را به نام آن تمدن‌ها ثبت کرده‌اَند.

اما تحقیقات بی‌طرفانه و متدیک، می‌تواند این لایه‌های پنهان و به غارت رفته را به  جایگاه‌ اصلی بازگردانده و موجب روشن شدن حقایق شود.مشروط به‌ اینکه چنین تحقیقی، بر اساس متدهای علمی و به‌دور از تعصب و پیش‌داوری صورت گیرد. به قول «سایمون کولمن و هلن واتسن»:

یک انسان‌شناس باید زندگی‌ اقوام دیگر را با بیش‌ترین احساس هم‌دلی و حرمت بازنماید و تحت تأثیر آداب و رسوم و اعتقادات شخصی‌اَش در باره‌ی‌ دیگران داوری نکند. نامبرده در ادامه‌ی این بحث، به نقل از «برایان موریس» می‌افزاید: من به عنوان یک آدم غیرمذهبی‌کوشیده‌اَم در بررسی‌هایم روشی را که «برتراندراسل» در فلسفه توصیه کرده‌ است در پیش گیرم. او گفته‌ است که رویکرد درست نه رویکرد تقدیس است و نه رویکرد تحقیر، بلکه رویکرد همدلی‌انتقادی‌ است .»

بدیهی‌ است که ما نیز باید با چنان دیدگاهی به تحقیق در زمینه فرهنگ خویش بپردازیم و زوایای مختلف آن را مورد کنکاش قرار دهیم. اما نباید فراموش کنیم که‌ از دیدگاه نشانه‌شناسی، کهن الگوها و اسطوره‌ها، هم‌چون نشانه و راهنما، مورد توجه ‌هستند. آن‌ها هم‌چون «دال»ی خواهند بود که «مدلول» آن‌ها، مورد کاوش ماست.

لذا در این راستا، سامان فرهنگی‌ این معبد(معبدهَورامان) و مفاهیم و گنجینه پیرامونی پیر، می‌بایست هم‌چون گنجینه‌ای مدنظر بوده و به صورت جزء جزء، مورد کنکاش قرار گیرند و با استفاده‌ از متد فوق، مورد بحث واقع شوند.

اگر داشته‌های فرهنگی معبد هَورامان و آداب و رسوم عیدپیرشالیار را مورد بررسی‌ دهیم. می‌توانیم به بعضی‌ از نشانه‌های مهم اسطوره‌ای ‌ادیان باستانی منطقه پی‌ببریم. این درحالی‌ است که توجه به‌ این مهم در اسناد و کتب تاریخی‌ خالی‌ است.

از سوی‌ دیگر پژوهش میدانی بنده در منطقه، این نکته را برایم عیان ساخت که سال‌خوردگان و افراد مسن و حتی میان‌سال، به طور ناخودآگاه، بسیاری‌ از آداب و رسوم باستانی را که ریشه در اعتقادات ادیان باستانی‌ دارد، پاس داشته و برای‌آن‌ها احترام قائل اند و حتی‌ در عمل آن را رعایت می‌کنند. امّا زمانی‌که ‌این مهم را به ‌آن‌ها یادآوری و آن را به بخش خودآگاه‌ آن‌ها رهنمون می‌شوی، تحت تاثیر تبلیغات و عوامل پیرامونی، دیدگاه‌ آن‌ها در گفتار ظاهری تغییر می‌کند. این موضوع همان‌طور که‌یادآوری شد، به عوامل پیرامونی‌کنونی متعددی باز می‌گردد که جای موشکافی‌آن‌ها در این مجال نمی‌گنجد.

لذا در کنار پرس و جو از افراد آگاه و سال‌خوردگان، باید اشیاء واجزاء آداب و رسوم منطقه را که‌ همان نشانه‌های مستند از ادوار گذشته‌ هستند  نیز به سخن گفتن واداریم و آن‌ها را راهنمای حرکت خود قرار دهیم.

زیرا به گفته‌ی «پی یر گیرو»: « در واقع نشانه‌شناسی‌ در کهن‌ترین روزگاران ِ تفکر آدمی ریشه دارد و در هزارتوی تاریخ پر راز و رمز او پرورده ‌شده‌ است و از همین روست که «تزوتان تودورف»، از بیش از دوهزارسال پیش از تاریخ و ده‌ ها سال تاریخ نشانه‌شناسی سخن می‌گوید .»

خوانش از دیدگاه اسطوره‌شناسی

« اسطوره‌شناسی‌کاری به مثابه‌ی نبش قبر نیست، بلکه برای شناخت ریشه‌های‌ کهن و قوی بنیاد فرهنگ مردم است. به عبارتی‌ دیگر، تنه درخت برومندی‌ است که قصه و افسانه و حتی حماسه‌ از آن چون شاخه‌هایی روییده و بالیده‌اَند »

«جلال ستاری»

از آن‌جا که به باور بسیاری‌ از صاحب نظران، اسطوره‌شناسی هم زیرمجموعه نشانه‌شناسی‌ است که دانشی صوری به‌شمار می‌رود،و هم زیرمجموعه‌ای‌ از ایدئولوژی‌ است ، چرا که دانشی تاریخی به‌شمار می‌رود ، لذا می‌تواند در این بحث نشانه‌شناسی به کمک آشکار نمودن رازهای نهفته‌ آمده و به نسبتی معین و تقریبی راهنمای ما در این کار باشد.

نباید فراموش نماییم که‌ هر قومی‌ در روند تکاملّی زندگی ‌اجتماعی ‌خود با انبوهی‌ از؛ تجربیات تلخ و شیرین، رویدادها، معضلات، شکست، پیروزی، سؤالات گوناگون، علت یابی،پاسخ سازی و… روبه رو بوده که مجموعه‌ی‌آن‌ها به تدریج تبدیل به خرمنی‌ از داشته‌های فرهنگی و ملّی شده‌ است. این روند بارها با افسانه و اسطوره‌ همراه و یا آمیخته و یا باعث تولید آن‌ها شده‌ است.

هرچند اسطوره‌ از دیدگاه فرهنگی به بخش‌های ناپیدا و غبارگرفته و سوال برانگیز و پاسخ ساز برمی‌گردد که نیازمند فعال شدن مغز و تلاش ذهنی‌ است. به‌ همین دلیل نسبت به ‌افسانه، مرحله‌ای بالاتر به حساب می‌آید.

به‌اعتقاد بعضی‌ از صاحب‌نظران، ترکیبی‌ از افسانه‌ها، پس از گذراندن مراحلی‌ از زمان و حرکت خود و نیز تبدیل شدن به باور و اعتقاد ،به مرحله‌ی ‌اسطوره تعالی می‌یابند

از دیدگاهی‌ دیگر، اسطوره‌ها، نشانه و «دال»های رازآمیزی هستند که در مأمن لایه‌های فرهنگی‌آرام گرفته و حامل داستان‌ها،رویدادهای تاریخی و معانی‌ خاص خود هستند که‌ اگر مورد خوانش قرار گیرند می‌توانند گوشه‌هایی تاریک و ناپیدا از زندگی‌ اجتماعی، اعتقادات، رؤیاها، سؤالات،پاسخ‌ها و… باستانی‌آن‌ها را نسبت به پیرامون خود بازنمایانند. همین سامان ملّی می‌تواند هم‌چون فرصتی، از آن سوی زمان‌ها و مکان‌ها، ما را تا اعماق زندگی ‌اجتماعی و سطح فکری و ذهنی‌گذشتگان رهنمون شود. به عبارت دیگر آن‌ها آینه‌هایی هستند که‌ از آن سوی هزاره‌ها، سرگذشت مردمان باستان را باز می‌نمایانند.

«ژاله‌ آموزگار و احمد تفضلی»، در مقدمه‌ی ترجمه‌ی ‌کتاب «شناخت اساطیر ایران» جان‌هینلز، چنین دیدگاهی را مورد تایید قرار می‌ دهند: « اسطوره‌ها آیینه‌هایی هستند که تصویرهایی را از ورای هزاره‌ ها منعکس می‌کنند و آن‌جا که تاریخ و باستان‌شناسی‌ خاموش می‌مانند، اسطوره‌ها به سخن درمی‌آیند و فرهنگ آدمیان را از دوردست‌ها به زمان ما می‌آورند و افکار بلند و منطق گسترده‌ی مردمانی ناشناخته ولی‌ اندیشمند را در دسترس ما می‌گذارند .»

لذا باتوجه به‌ این واقعیت می‌توان به پیگیری و تحلیل موضوع پرداخته و با استفاده‌ از این روش، به بحث پیرامون داشته‌ های فرهنگی ـ اسطوره‌ای مراسم عبادی ـ باستانی هَورامان پرداخت.

مکان مقدس

منظور از مکان مقدس،‌‌‌ مکانی ‌است که در ادیان و اعتقادات باستانی هم‌چون مقدس و مبارک، پاک کننده و…. نگریسته ‌شده و پیروان و معتقدان آن اعتقاد هر ساله در زمانی‌ خاص، در آن مکان گرد آمده و آیین خاص اعتقاد خود را برجای‌ آورده و یا در طول سال به منظور پاک شدن، بخشوده ‌شدن، شفایافتن، و یا  برآورده ‌شدن ‌هر نیت خاص دیگری به‌ آن‌جا بیایند.

اگر به بررسی‌ ادیان باستانی و حتی‌ ادیان پیشرفته‌ی عصرحاضر بپردازیم، وجود این مکان‌های مقدس در آن‌ها بلاتردید است. پیروان آن ادیان ‌هرساله در زمانی‌ خاص، در مکان مقدس خود گرد آمده و مراسم آیینی ویژه‌ای را برجای می‌آورند. آیینی‌که تکرار سال‌های قبل و یا سنتی‌ است که‌ هم‌چون یک فریضه، خود را موظف به برجای ‌آوردن آن می‌ دانند.

اگر از دیدگاهی روان‌کاوی ‌دیرینه‌شناسی، موضوع را مورد بازخوانی قرار دهیم، پی‌ خواهیم برد که ‌انسان ابتدایی، پس از گذر از مرحله‌ی ‌شکار و زندگی‌گلّه‌ای به مرحله کشاورزی و یک‌جانشینی، وجود یک رشته‌ی پیوند دهنده بین خود و زمین محل سکونت خود را درک کرد که‌ همانا تامین زندگی و بقاء وی ‌از سوی زمین و آباد نمودن و محافظت از زمین خود از سوی‌ او بود. این رشته‌ی پیوند حیاتی، در طول زمان معنی‌ دیگری نیز به خود گرفت که‌ همانا هویت بخشیدن به فرد و اجتماع بود. زیرا کم‌کم زمین برای افرادجامعه معنی وجود یافت و معرف فرد شد. (کجایی بودن و اهل کدام زمین بودن).

این روند عاطفی و روحی ‌کم‌کم تا حدی‌ گسترش یافته و مستحکم شد که ‌انسان اهل یک سرزمین، به راحتی و با خواست و اراده خود، جان خویش را قربانی ماندگاری و حراست از سرزمین خود نماید. به خصوص این روحیه نسبت به مکان‌ها و سرزمین‌های مقدس خود بسیار عمیق‌تر می‌شده و حتی‌ در عصر حاضر نیز چنان است.

ادیان و باورها نیز با درک این مهم، تلاش نموده‌اند تا بخش و یا مکانی ‌از زمین را هم‌چون مقدس معرفی‌کرده و آن را به عنوان حلقه مستحکم پیوند مابین خود و افراد پیرو قرار دهند.تا از نظر روحی و عاطفی، پیروان وفادارتری را برای‌ خود تربیت کرده و علاوه بر آن ریشه‌ی آنان را در سرزمینی ‌خاص مستحکم نمایند.

در کتاب اسطوره‌شناسی۴ که «جلال ستاری»‌آن را ترجمه کرده، آمده‌ است» « هر جا که ‌انسان مستقر می‌گردد، با ریشه گرفتن ساختارهای قداست، جهانی‌ آفریده می‌شود و بدینگونه حیات، افق متعالی یافته، بسان مناسکی ‌کیهانی ‌گسترش می یابد .»

هم‌چنین در صفحه ۱۰۲ همان منبع آمده‌ است: «زمان و مکان، تجربه‌ی‌ اساطیری با معنای واقعیتی‌که در آن‌ها به ظهور می‌رسد  همبسته‌اند و نمی‌توانند به صورت عوامل متغییر مستقل از یک‌دیگر هم‌چون دو محور مرجع که در هم تأثیر ندارند قوام یابند. نظام زمان و مکان استلزام دائم است.

و یا: اندیشه‌ی‌ یک زمان و یک مکان وجود ندارد بلکه آنچه واقعیت دارد مکان – زمان‌هایی ‌است که پدیده‌های طبیعی و اعمال انسانی‌ در آن‌ها غوطه‌ورند و از کیفیات وخصائص هرجا و هر لحظه تأثیر می‌پذیرند.»

با توجه به گفته‌های فوق، می‌توان بیان نمود که توجه به مکان و زمان مورد نظر(مقدس) به دوران استقرار و سکنی‌گزیدن انسان در مکان‌ها بازمی‌گردد. یعنی‌گذر از دوران‌ شکار و کوچ‌نشینی ‌دائم  به دوران کشاورزی و یک‌جانشینی.

انسان باستان در تلاش بوده‌ است تا به دلایل متفاوت، مکانی مقدس را برای ‌خود بنیاد نهاده و با بزرگ نمودن و قداست بخشیدن به‌ آن، آن را مأمن و آرام بخش آلام جسمی و روحی ‌خود نماید.

«میرچاالیاده» در کتاب مقدس و نامقدس، در این باره می‌گوید: « از نظر انسان مذهبی، مکان، متجانس نیست، وی وقفه‌ها و گسیختگی‌ها را در آن تجربه می‌کند. از لحاظ کیفی پاره‌ای ‌از بخش‌های مکان از بخش‌های ‌دیگر متفاوت است. خداوند به موسی می‌گوید: «به‌ اینجا نزدیک نشو»، « کفش‌هایت را از پاهایت بیرون بیاور، چون مکانی‌که در آن ایستاده‌ای زمین مقدس است». پس مکان مقدس وجود دارد .»

اینکه چگونه مکانی نزد مردم مقدس می‌شود، یا علت مقدس شدن مکانی‌ خاص نزد مردم چه چیزی‌ است، نظرات و دلایل متفاوت هستند. زیرا نزد افکار عامه و حتی‌ خود افراد دوران معاصر نیز مکان‌هایی ممتاز جلوه می‌نمایند. مثلاً مکان‌هایی‌ که به قول «میرچاالیاده»؛ زادگاه، صحنه‌های نخستین عشق، مکان‌های معینی‌ در نخستین شهر خارجی ‌که فرد در جوانی ‌آن را دیده، از لحاظ کمی‌ از مکان‌های‌ دیگر متفاوت‌اَند .»

اما در دوران باستان دلایل بیش‌تر اسطوره‌ای، افسانه‌ای و حتی مذهبی بوده‌اند. مثلاً مکان‌هایی ‌که معبد بوده َاند، مکان‌هایی‌ که به دلیل دیدن خواب مقدس شده‌اند، مکان‌هایی ‌که به دلایل اسطوره‌ای ‌دیگر؛ مثلاً عشق و ازدواج  اسطوره‌ای، رخدادهای‌ اسطوره‌ای ویا غیرطبیعی و… مقدس شده‌اند.

در خود شهر هَورامان که مأوای پیرشالیارها و مرکز برگزاری جشن عبادی پیرشالیار و در جوار معبد پیر است، توجه به مکان مقدس جدی بوده و این مکان مقدس، هم‌چون مرکزیتی‌ اعتقادی، هر ساله در زمان خاص، مرکز تجمع انبوهی‌ از مردمان معتقد حتی  از مناطق دیگر بوده و در جوار این مکان‌های مقدس( معبد باستانی، آستانه‌ی خانه منسوب به پیرشالیار،) آیین‌های باستانی و سنتی، با شکوه‌ هرچه بیش‌تر برگزار می‌گردد.

این مهم بیان‌گر وجود دینی باستانی و قوی‌ در منطقه و حتی هم‌چنانکه بارها  یادآور شده‌ام، مرکزیت این دین باستانی بوده‌ است.

زمان مقدس

معمولاً ادیان باستانی و آیین‌های قدیمی نوعی زمان مقدس را معرفی و با پیوند دادن آن به رویدادی‌ کیهانی و یا خارق العاده‌ی ‌اسطوره‌ای، به‌ آن بنیان و ریشه وجودی بخشیده و آن را نزد پیروان خود درونی می‌کنند. پیروان آن اعتقادات نیز با ایمان به‌ آن، هرساله، ‌آن زمان مقدس را دوباره‌سازی‌ کرده و در آن آیین‌ها و آداب مذهبی‌ خاصی را برجای می‌آورند.

«عید نوروز » نزد ایرانیان در زمانی خاص ، هر ساله دوباره می‌شود و ریشه و منشأ آن را به رویدادهای‌ خارق العاده‌ای نسبت می‌ دهند. «عید کریسمس» نزد مسیحیان نیز چنین حالت ویژه‌ای‌ دارد. و…

ویژگی زمان مقدس آن است که با آداب و رسوم و برگزاری ‌آیین‌های ‌خاص و ویژه‌ای همراه ‌است که طوری که معتقدان این سنن را پاس داشته و بدون دخل و تصرف قابل توجهی ، هر ساله در همان زمان خاص دوباره‌سازی و تکرارش می‌نمایند. آنان این جشن(برگزاری‌آداب و سنن ویژه) را به حادثه‌ای مقدس و یا رویدادی‌ کیهانی و یا اسطوره‌ای نسبت داده و با تکرار و بازسازی‌ آن، در تلاش‌ هستند تا خود را در آن ‌شرایط ویژه قرار داده و بتوانند بخشی ‌از آن تبدیل ‌شوند.

در این باره «میرچا الیاده » در کتاب مقدس و نامقدس چنین می‌گوید: « یک اختلاف اساسی میان این دو کمیت زمان بلافاصله به خاطر ما می‌رسد :با آن‌ هر زمان مقدس برگردانی‌ است، بدین معنا که، احتمالاً، زمان افسانه‌ای نخستین است که زمان حال شده. هر جشن و مراسم مذهبی، هر زمان آیینیِ نیایش، دوباره واقعیت بخشیدن حادثه‌ای مقدس را که در گذشته ‌افسانه‌ای، «درآغاز» جایگزین شده‌ ارائه می‌ دهد. مشارکت مذهبی ‌در جشن و مراسم  بر ناشی شدن از بقای معمولی‌ دنیوی، و تکمیل دوباره‌ی زمان افسانه‌ای ‌که با آن جشن دوباره واقعیت یافته دلالت دارد. از این رو زمان مقدس به طور نامحدود بازیافتنی، و به طور نامحدود تکرار شدنی ‌است .»

نکته قابل توجه دیگر در زمان مقدس، حفظ و دوباره‌سازی سنن باستانی ‌است. مثلاً در عید نوروز؛‌ برپا نمودن سفره‌ی‌ هفت سین. و یا در جشن پیرشالیار هَورامان، آیین‌هایی‌که ‌هر ساله بدون تغییر تکرار می‌شوند: مثلاً پختن غذای مقدس با همان‌ شیوه باستانی. اجرای قربانی با حفظ سنن. کوته کوته، قَلاروچنی، هورپرای، تربی و…

این مهم از آن‌جا ناشی می‌شود که پیروان این باورها بر این نظر هستند که زمان مقدس، یگانه ‌است. لنگه و همتا ندارد. تمام نشدنی و پایان ناپذیر است و تنها این زمان است که با خود برابر و یکسان است. لذا به منظور تبدیل شدن به بخشی‌ از آن و بهره‌مند شدن از فرّ و برکات آن، باید این خلوص و یگانگی را حفظ نمود و آداب و سنن آن را بدون تغییر دوباره‌سازی‌کرد تا زمان مقدس از معنای‌ اصلی‌ خود خارج نشده و با همان ابهت و تقدس ویژه‌ی  خود دوباره  ‌شود. به قول «میرچاالیاده» در همان منبع پیشین: «این زمان ‌همیشه با خود برابر و یکسان می‌ماند، این زمان تغییر نمی‌کند و تمام نشدنی ‌است. همراه با جشن و مراسم دوره‌ای، شرکت کنندگان‌ همان زمان مقدس را می‌یابند. همان زمانی‌که در جشن و مراسم سال پیش یا در جشن و مراسم یک قرن پیش‌تر متجلی شده بود. این زمانی ‌است که خدایان سلوکشان آفریده و تقدیس کرده‌اند.از این جشن دوباره واقعیت یافته ‌است. به عبارت دیگر شرکت کنندگان در این جشن و مراسم همدیگر را در ظهور نخستین زمان مقدس، چنان‌که در ازل ظاهر شده، دیدار می‌کنند .»

اشتیاق برای‌ دیدار و دید و بازید اطرافیان و عزیزان و اقوام در این‌گونه عیدها، به خصوص نزد ایرانیان و کُردها که از اهمیت و  جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، از همین اعتقاد ناشی می‌شود. مثلاً در اعیاد نوروز. به خصوص کُردها در اعیاد اسلامی رمضان و قربان، با اشتیاق به دیدار همدیگر می‌شتابند و حتی ‌در این عید کینه‌‌ها و اختلافات خانوادگی را رها کرده و به‌ آشتی‌کنان می‌پردازند.

در این زمان‌های مقدس، عامه‌ی مردم در تلاش‌اَند تا با رها نمودن آداب و رسوم معمولی و رسمی بین خود، برای مدتی هرچند کوتاه، در رهایی ‌ازلی زیسته و به سنن باستانی نیاکان خود بازگردد. آنان سعی می‌کنند با مشارکت در آیین‌های زمان مقدس، از فرسودگی و زنگ‌زدگی رها شده و به عبارتی دیگر نو شوند. در این زمینه با تأسی از نظریات میرچا الیاده، می‌توان گفت که:  با دوباره‌سازی و تکرار دوباره‌ی زمان مقدس، زمان نو شده و تداوم می‌یابد. یعنی زمان در حال‌گذر همانند زمان مقدس، دوباره‌ آغاز می‌شود. هم‌چنین سهیم شدن و مشارکت در برگزاری ‌آیین‌ها و سنن زمان مقدس، افراد را تا اعماق زمان پیشین بازگردانده و با زمان مقدس ازلی هم‌زمان و همراه می‌نماید. لذا می‌توان گفت که نوعی تولّد دوباره به کمک نیروهای ‌کیهانی و مقدس، همانند تولد از مادر، حادث می‌گردد. لذا افراد جامعه‌ی معتقد، بدون تأمل و به طور ناخودآگاه، با اشتیاق فراوان در این آیین‌ها و سنن شرکت کرده وبه بخشی‌ از آن تبدیل می‌شوند.

معمولاً در بین اقوام و مللی‌که فرصت تدوین تاریخ و فرهنگ خویش را نیافته‌اند، می‌توان در لایه‌های‌ افسانه‌ها و اسطوره‌ها، به جست‌وجوی زمان مقدس و آیین‌های عبادی باستانی‌آنان پرداخت. معمولاً رگه‌های‌ آیین‌های باستانی‌ در لایه‌های‌ افسانه‌ها  و اسطوره پناه گرفته و می‌توان از آنان به عنوان نشانه‌های‌آن باور باستانی‌ یاد کرد. زیرا همین نشانه‌ها هستند که وجود آن باورها را آشکار کرده و هم‌چون ریسمانی ما را به سوی ‌آنان ‌هدایت می‌کنند. زمان‌های مقدسی‌که در آن باورها، به دلیل رویدادهای مقدس، حوادث الوهی و مبنای‌ اسطوره‌ای‌ در زمان نخستین خود به فعل شده و دوباره می‌شوند.

نزد انسان معتقد، فعلیت بخشیدن دوباره، حقیقی بودن ماجرای ‌افسانه‌ها ، بزرگ‌ترین آروزها و منویات او را سیراب می‌نمایند. زیرا با دوباره‌سازی هرکدام از آن افسانه‌ها، این فرصت را می‌یابد تا از نو برای تغییر و تحول در خود و با توجه به سرمشق‌ها و الگوهای نخستین (کهن‌الگوها یا آرکیتایپ‌ها)، تلاش نماید.

در بعضی ‌از آیین‌ها، زمان‌های مقدس با مکان‌های مقدس گره خورده و آداب زمان مقدس در مکان مقدس به‌ اجرا درمی‌آید. این دو نمی‌توانند بدون ‌همدیگر کامل شده و وجود پیدا کنند. نظام «زمان ـ مکان»، همانند نظامی یگانه و مشروط به‌ هم است که وجود تکاملّی ‌خود را به وجود هر دو مقدس مشروط نموده است. این موضوع از آن‌جا ناشی می‌شود که زمان و مکانِ تجربه‌ی‌ اساطیری به معنای حقیقی‌ خود در آن دو (زمان ـ مکان) وجود می‌گیرد .

در آیین عبادی هَورامان و در جشن پیرشالیار، علاوه بر اینکه « زمان مقدس » وجود دارد، ریشه‌یابی و منشاء این زمان مقدس هم جای تأمل و دارای موضوعیت است. موضوعی‌ که به‌ ازدواج مقدس بازمی‌گردد. ازدواج هم در خود، فر و برکت و زایش و تداوم حیات را تداعی می‌نماید. این دیدگاه نیز به‌اعتقادات باستانیِ «زمین ـ مادر»، بسیار نزدیک است. اعتقادی‌که به دوران ‌شناخت منشاء بودن خیر و برکت زمین و تشابه آن با زایش مادرانه، بازمی‌گردد. لذا زمین به مادر و یا به زن تشبیه‌ شده ‌است.

همانند سایر اعتقادات باستانی و ادیان دیگر، اعتقادات باستانی هَورامان نیز دارای زمان مقدس بوده و هر ساله، مردم با شور و اشتیاق فراوان و براساس سنن و آیین‌های باستانی ‌دوباره ‌شده و برگزار می‌شود.

قداست این زمان در درون مردم ریشه دوانده و نزد مردم با احترام و  جایگاه خاصی پاس داشته‌ شده و هرساله با شکوه و عظمت خاصی‌ دوباره می‌شود. تقریباً مدت سه روز(چهارشنبه تا جمعه) و نیز روز «تربی» و روز «کومسا»، از ایّام و زمان مقدس در اعتقادات باستانی هَورامان به‌شمار می‌روند.

منبع: کتاب پیرشالیار و جشن باستانی پیر در هەورامان///رئوف محمودپور. نشر احسان تهران ١٣٩۴

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.