برای مشاهده ی گفتوگوی حسیب عمار با دکتر ابراهیم منیر دبیرکل سازمان بینالمللی اخوانالمسلمین به ادامه مطلب مراجعه نمایید :
-دکتر ابراهیم منیر به برنامهی به عبارت دیگر خوش آمدید. پس از ۸۵ سال مبارزهی مداوم سیاسی، شما صاحب قدرت شدید. چطور شد که فقط در ظرف یکسال دولت از دستتان رفت؟
بسم الله الرحمن الرحیم. فکر میکنم خود این سؤال در ذات خودش نیاز به اصلاح دارد، برای هر کسی که حقیقت اخوانالمسلمین را میداند، مبارزهی سیاسی اصطلاح خوب و موردپسند ملتهاست؛ اما اخوانالمسلمین یک سازمان دعوتگر است و مردم را به خداوند دعوت میکند. سیاست، بخشی از این دعوت است، بخشی از اصول و فعالیت اخوانالمسلمین است. در بیش از این ۸۰سال که شما به آن اشاره فرمودید، اخوانالمسلمین در زمینههای مختلفی مبارزه کرده است. این شامل دعوت به معنای همه جانبهی آن به اسلام است. هدف ما نهادینه کردن اندیشهی درست اسلامی است آنطور که ما باور داریم. ادعا نمیکنیم که تنها ما مسلمان هستیم؛ ولی تلاش میکنیم که اندیشهی اخوانالمسلمین را تشریح کنیم و در عرصههای مختلف در عمل پیاده کنیم: در زمینههای ملی دعوت و ارتباط با مردم و رهنمون کردن مردم به کار نیک. این روش ما در ۸۰سال گذشته بوده است و ما دستاوردهای بزرگی هم در این راستا داشتهایم. بهرغم مشکلاتی که اخوانالمسلمین با آن روبهرو بوده، برای مثال: در ۶۰سال دولت نظامی، در دوران شاهی و دوران احزاب وابسته به کاخ سلطنتی در آن زمان، این گروه موفقیتهای زیادی داشته است. به فضل خداوند تا امروز هیچ نیرویی موفق نشده که اندیشهی اخوانالمسلمین را از بین ببرد. این درست است که برقراری دولت اسلامی بخش اصلی مبارزه است؛ اما این دولت زمانی برقرار میشود که خداوند بخواهد و آمادگی برای آن وجود داشته باشد.
-اما شما به قدرت دست یافتید. مبارزهی سیاسی کردید. وارد پارلمان شدید. در انقلاب هم شرکت کردید و لو دیرهنگام. ولی شما صاحب قدرت شدید. یعنی پارلمان را در دست داشتید و برای ریاستجمهوری هم نامزد معرفی کردید که محمد مُرسی بود به عبارت دیگر قدرت میخواستید.
ما دیر در انقلاب ۲۵ ژانویه شرکت نکردیم این حرف طوری همیشه تکرار میشود که گویی واقعیت داشته باشد. این حرف نادرسته.
-این حرف را انقلابیون میگویند؟
اگر انقلابیون هم بگویند. اگر برگردیم به آنهایی که در انقلاب ۲۵ ژانویه شرکت کردند، میبینیم که برخی از آنها نظر خود را تغییر دادهاند. در ۲۲ژانویه۲۰۱۱ دفتر سیاسی اخوانالمسلمین، بیانیه منتشر کرد و گفت این سازمان در کنار ملت ایستاده و از هیچ تلاشی برای حمایت از ملت فروگذار نخواهد کرد و در ۲۵ ژانویه توافقی وجود داشت مبنی بر اینکه یک عده در میدان تحریر بمانند و هواداران اخوانالمسلمین در برابر ساختمان شورای عالی قضایی تظاهرات کردند که از میدان تحریر آن قدرها هم دور نیست.
-برگردیم به موضوع دست یافتنتان به قدرت.
برادران اخوانالمسلمین به فکر نامزد کردن هیچ یک از اعضای خود برای مقام ریاستجمهوری نبودند. این یک حقیقت تاریخی است که اخوانالمسلمین با مجموعهای از شخصیتهای ملی در مصر مشورت کردند تا یکی از آنها خود را برای ریاستجمهوری نامزد کنند و اخوانالمسلمین از او حمایت کند. هر کسی که اخوانالمسلمین در او توانایی ادارهی دولت در مصر را میدید، ولی از این کار خودداری کردند؛ شاید از وارد شدن در چنین تجربهای ترس داشتند. اخوانالمسلمین مجبور شد کسی را که فکر میکرد چنین توانایی را دارد برای این مقام نامزد کند. محمد مُرسی که نامزد شد بلافاصله از اخوانالمسلمین و ریاست حزب آزادی و عدالت استعفا داد و به نمایندهی همهی ملت مصر تبدیل شد. مشاوران و وزیرانی که با او بودند هم از اخوانالمسلمین نبودند.
-چرا تنها در ظرف یک سال شکست خوردید؟
چرا شکست خوردیم؟ من میگویم واژهی شکست کمی سنگین است.
-واقعیتها و حقیقتها در صحنه گواه شکست شماست. در یکسال گذشته در طول زمامداری اخوانالمسلمین من در مصر بودم. واکنش مردم مصر نسبت به سیاستهای محمد مُرسی و اخوانالمسلمین را به چشم دیدم. کاملاً روشن بود که بخش عظیمی از ملت مصر فکر میکرد که دولت محمد مُرسی ناکارآمد و ناکام بوده است.
باید این را هم میدیدید که نظام حسنی مبارک چه کار میکرد. نظامی که از زمان مبارک بر جای مانده بود، همچنان فعال بود. سازمان اطلاعات نظامی و دیگر دستگاههای دولت مدنی که حسنی مبارک و دولت نظامی که برای ۶۰سال حکومت میکرد و اینها را ساخته بودند، تغییر نکرده بود. رئیسجمهور مُرسی تلاش کرد تا از راههای مسالمتآمیز و دموکراتیک اصلاحات لازم را اعمال کند تا مشکلات بزرگ را از سر راه کشور دور کند. بازماندههای نظام سابق کارشکنی میکردند.
-این ادعایی است که اخوانیها مطرح میکنند. من آنجا بودم. مخالفان شما میگویند که اخوانالمسلمین برای دولتداری آماده نبودند. نحوهی برخورد محمد مُرسی با نظام برجای مانده از زمان مبارک حکیمانه نبود. این را متحدان شما هم گواهی میدهند، از جمله حزب نور، حزب وسط و حتی برخی رهبران پیشین اخوانالمسلمین مثل دکتر عبدالمنعم ابوالفتوح. از جمله امور برگرداندن مجلس منحل شدهی پارلمان، برکناری مارشال حسین طنطاوی وزیر دفاع سابق، صادر کردن قانون اساسی موقت، این همه باعث شد که ملت علیه شما قیام کنند.
باز هم برادر واژهی ملت علیه ما قیام کرد هم یک واژهای است که یعنی…
-خوب مخالفان شما چنین میگویند.
حتی اگر مخالفان بگویند. رسانههای مصری وابسته به حسنی مبارک که میخواست جنبش اسلامی و فعالیت آن را بد نام کند، این رسانهها ۷میلیارد دلار در سال مصرف میکنند در حالی که درآمد آنها از آگهیها، یک میلیارد بیشتر نیست. حتماً متوجه تبلیغات گستردهی این رسانهها علیه رئیسجمهور مُرسی و هر رویکرد اسلامی در مصر شدید. این رسانهها وابسته به نظام سابق هستند و افراد این نظام از آنها حمایت میکنند. اینها بهطور مداوم برای بدنام کردن اسلامگرایان فعالیت میکردند. با این حال رئیسجمهور مُرسی در یکسال کارهایی کرد که در سی سال گذشته انجام نشده بود، از جمله: در زمینهی تأمین حداقل دستمزدها، آموزش، کاریابی برای هزاران کارگر موقت مصری در خارج، گشایش کارخانهها، افزایش شمار جهانگردان، پولی که مصریها از خارج به مصر میفرستادند هم بهطور قابل ملاحظهای افزایش پیدا کرد.
-به آنچه که اخوانیها دستاوردهای محمد مُرسی میگویند، برمیگردیم، شما گفتید که رسانهها و اعضای نظام سابق علیه اخوانالمسلمین و محمد مُرسی توطئه میکردند، شما میدانید که هرکس که به مقام ریاستجمهوری میرسد، هر حزبی که به قدرت میرسد، مخالفانی دارد و با مخالفتهایی مواجه میشود، وقتی که شما قدرت را در دست گرفتید مگر این را نمیدانستید؟ پس از ۸۵سال مبارزه شما باید برای اینها آمادگی میداشتید. هر کشوری در جهان، هر نظام جدیدی که بر سر کار میآید، خود را برای مخالفتها آماده میکند.
دوباره میخواهم تأکید کنم که تنها رئیسجمهور و شماری از مشاورانش در قدرت بودند، سایر دستگاههای دولت که در زمان رئیسجمهور حسنی مبارک فعالیت میکردند، همچنان پابرجا بود یعنی قدرت به معنای واقعی در دست اخوان نبود.
-آنچه که در اینجا گفته میشود در ارتباط با اینکه چرا دستگاههای دولت علیه شما بودند این است که شما نتوانستید با آنها همکاری کنید. مثلاً نتوانستید با وزارت کشور به تفاهم برسید. در ماههای آخر دولت محمد مُرسی تلاش کردید دل وزارت کشور را بدست بیاورید. اما در ۳۰ژوئن این وزارت هم علیه شما برخاست. به عبارت دیگر محمد مُرسی توانایی همکاری با دستگاه دولت را نداشت. این دلیل دیگری است بر اینکه شما آماده دولتداری نبودید.
مشکل دقیقاً همین است. اگر هر اقدام انقلابی علیه نظام سابق اتخاذ میشد، در داخل و خارج مصر سر و صدا بر پا میشد که رئیسجمهور مُرسی از اخوانالمسلمین بود. علیه مردم اقدام میکند و اینکه اقدامش غیر قانونی است و علیه فعالیت اسلامگراها و بهطور خاص علیه رئیسجمهور مُرسی تبلیغات بدتری صورت میگرفت. او از راههای دموکراتیک و قانونی بدون اینکه تغییرات رادیکال در قوانین مصر ایجاد کند، تلاش کرد تا این افراد وابسته به نظام سابق را به راه درست برگرداند، اما کاملاً روشن بود که اینها نمیخواستند امتیازاتی را که در زمان مبارک از آن برخوردار بودند و در ۶۰سال حکومت، نظامیها با آن بزرگ شده بودند، از دست بدهند.
-شما میگویید او تلاش میکرد که از راههای قانونی اصلاحات را اعمال کند، آیا واقعاً شما فکر میکنید قانون اساسی موقتی که در نوامبر سال گذشته صادر کرد، یک عمل قانونی بود؟ آنگونه که منتقدان میگویند به موجب این قانون اساسی موقت او به خود اختیاراتی بخشید که فرعون هم به خود نبخشیده بود. شورای تدوین قانون اساسی را در برابر احکام دادگاه مصون کرد، مجلس سنا را در برابر احکام دادگاه مصون کرد، تصویبهای خود را در برابر احکام دادگاه مصون کرد. آیا این خود زیر پای گذاشتن قانون نیست؟
آیا با این همه هیچکس بازداشت شد؟ هیچ فردی بازداشت نشد.
-شما میگویید محمد مُرسی به قانون عمل میکرد؟
بگذارید من حرفم را کامل کنم.
صحبت ما بر سر قانونی بودن رفتار او در برابر مخالفانش است.
نحوه برخورد او با مخالفانش. اینها میخواهند مواضع مُرسی را غلط جلوه بدهند. انگار میخواهند طوری تاریخنگاری کنند که دیگران همه مردهاند و هیچ نمیدانند و تاریخ نوشته نشده است. وقتی کودتای نظامی رخ داد هیچکدام از آنها که به قانون اساسی موقت اعتراض کردند، با کودتا مخالفت نکردند. محمد مُرسی تصمیمهایش را مصون نکرده بود. او تصمیمهای قانونیای را مصون کرده بود که هدف آنها کامل کردن روند انقلاب بود. این افرد با اقدامات ژنرال سیسی مخالفت نکردند. ازاینرو میگویم که این انتقاد منصفانه نیست. مُرسی برای خود امتیاز خاصی نگرفته بود.
-به قانون اساسی موقت مراجعه کنید و ببینید که آیا به خود امتیاز داده بود یا نه؟ بگذارید به عملکرد او برگردیم محمد مُرسی در میدان تحریر در برابر دهها هزار تظاهراتکننده سوگند وفاداری یاد کرد. وقتی که رئیسجمهور شد خطاب به آنها گفت مشروعیتش را از همین میدان گرفته است. قبل از اینکه رئیسجمهور بشود هم گفت که اگر گروهی از مردم مصر علیه او تظاهرات کنند، از مقامش استعفا میکند. ولی وقتی او چهارماه بعد در بین هواداران خود در برابر کاخ ریاستجمهوری ظاهر شد، راه خود را از این مردمی که در برابرشان تعهد کرده بود، جدا کرد. به عبارت دیگر به آنهایی که او را انتخاب کرده بودند، پشت کرد.
این هم از نگاه تاریخی درست نیست که به این مردم پشت کرده باشد. افراد وابسته به نظام سابق تلاش کردند بحران ایجاد کنند و کاخ ریاستجمهوری را در محاصرهی خود قرار بدهند. در آن زمان بخشی از مردم مصر از هواداران اخوانالمسلمین و گروههای دیگر در برابر کاخ ریاستجمهوری جمع شدند تا محمد مُرسی در بین آنها ظاهر شود و سخنرانی کرد فکر میکنم….
-مگر محمد مُرسی رئیسجمهور همه مصریها نبود؟ مگر در برابر مردم سوگند یاد نکرد که رئیسجمهوری همه آنها خواهد بود؟ خوب از طرفداران نظام سابق صحبت نمیکنیم از لیبرالهایی مانند وایل غنیم میگوییم که در کنفرانس خبری پیش از دور دوم انتخابات با او ظاهر شدند و گفتند که در برابر احمد شفیق از او حمایت خواهند کرد و به او رأی خواهند داد. به همینها پشت کرد. من با احمد ماهر رهبر جنبش جوانان ۶آوریل صحبت کردم. گفت پس از آنکه محمد مُرسی رئیسجمهور شد با او ملاقات کرد و به او نظر و پیشنهاد داد اما نظرشان را نادیده گرفت.
مصر ۹۰میلیون جمعیت دارد اگر ما ۱۰۰۰۰رهبر داشته باشیم، کشور چطور اداره خواهد شد؟ وقتی رئیسجمهور در برابر خداوند سوگند یاد میکند که به قانون و قانون اساسی احترام میگذارد و مردم میدانند که او پاکدامن است، این ۱۰۰۰۰رهبر از میان میلیونها نفری که به خیابانها ریختهاند، میخواهند که رئیسجمهور مُرسی به آنها گوش بدهد. چطور کشور پیش میرود اگر به همه گوش دهد و دیدگاه همه هم متضاد است؟ کسی که در مقام مسؤول قرار میگیرد با کسی که در قدرت نیست، فرق دارد. هر کس که بیاید و بگوید من به مُرسی نصیحت کردم اما گوش نداد، پس دولت چطور اداره خواهد شد؟
-در روزهای آخر ریاستجمهوری محمد مُرسی چند مشاور غیراخوانی از بین حدود ۲۰مشاور با او مانده بودند؟ تنها مشاورانی که اخوانی بودند با او مانده بودند. کسانی که با او مانده بودند همه از اسلامگراها بودند. جماعت اسلامی بود، حزب وسط و برخی سلفیها. حتی به حزب سلفی نور که متحد شما بود و از شما حمایت کرد هم پشت کردید و خالد علمالدین مشاور محمد مُرسی از این حزب را برکنار کردید. خوب این به این معناست که اخوانیها میخواستند همهچیز را بهطور انحصاری در اختیار خود داشته باشند.
یک لحظه… یک لحظه… این اتهاماتی که مطرح میکنید…
-من این اتهامات را مطرح نمیکنم شما به مصر بروید تا با چشم خود ببینید.
متأسفانه یکی از اشتباهات مُرسی این بود که آنچه را که در داخل کاخ ریاستجمهوری میگذشت به مردم نمیگفت. من به آن مشاورانی که استعفا دادند احترام میگذارم. اما این نمایندهی حزب نور که از مقامش برکنار شد، محمد مُرسی عفت کلام را حفظ کرد و دلیل برکناری او را نگفت. آنهایی که خود را اسلامگرا و شریف جلوه میدهند، من هدفم افراد مشخص نیست، برخی از اینها تحمل فشارهای سیاسی را نداشتند. برخی هم فکر میکردند که حضورشان در قدرت یک امتیاز است و باید از آن استفاده کنند. وقتی مشاور مُرسی از حزب نور برکنار شد، گفته شد که عملکردهای نادرست اداری وجود داشته است، دستگاههای نظارتی ملاحظاتی بر عملکرد آن داشتند.
-حزب نور را یک طرف بگذاریم هیچ حزب لیبرالی هم با شما نبود. به عبارتی دیگر نمیخواستید آنها با شما در قدرت شریک شوند. با آنها مشورت نمیکردید این را رهبران احزاب همواره میگفتند.
پس مجلس سنا چه نقشی دارد؟ چرا تلاش کردند پارلمان منتخب را تعطیل کنند؟ چون فکر میکردند اگر در قدرت باشند چیزی در دستشان هست و در غیر این صورت هیچ. مشکل رئیسجمهور مُرسی این بود که او بیشتر به عنوان یک دعوتگر عمل میکرد تا یک سیاستمدار. باید اینها را رسوا میکرد.
-پس باز هم این نشان میدهد که شما آماده دولتداری نبودید؟
این یک واقعیت تاریخی است که اخوانالمسلمین آماده نبودند که یک عضو از این سازمان به مقام ریاستجمهوری برسد.
-پس نامزد کردن محمد مُرسی برای ریاستجمهوری و در کنترل گرفتن پارلمان یک اشتباه بود که شما مرتکب شدید. در ابتدا گفتید که نمیخواهید پارلمان را در کنترل خود داشته باشید. گفتید تنها میخواهید فقط برای ۴۰ کرسی رقابت کنید.
۴۰ درصد
۴۰ درصد. بعد گفتید که میخواهید که بر سر همهی کرسیهای پارلمان رقابت کنید. گفتید که نمیخواهید کسی را برای ریاستجمهوری نامزد کنید. اما نامزد کردید. این شتابزدگی نبود؟ روش اخوانالمسلمین بر دعوت و اصلاح تدریجی جامعه متکی است. در بیش از ۸۰سال همین روش دنبال میشد. اما دو سال پیش شما یکباره خلاف این روش اصلی اخوانالمسلمین که امام حسن البنّا آن را وضع کرده عمل کردید.
من میتوانم که بگویم تا حد زیادی من با حرف شما موافقم. آنچه که شما میگویید تا حد زیادی درست است. اما به وضعیت داخلی در مصر نگاه کنید. این را فراموش نکنید که شصتسال از حکومت نظامیان و شصتسال سلب اراده مصریها رازهایی در داخل نظام وجود داشت و هنوز وجود دارد که هیچکس آن را نمیداند.
-ما پیشتر در این مورد و اینکه توطئهای علیه شما در کار بوده صحبت کردیم و گفتید که شما باید برای اینها آماده بودید به وضعیت کنونی در مصر برمیگردیم، اکنون چه موضعی دارید؟ میخواهید به تظاهرات خود ادامه دهید؟
تنها اخوانالمسلمین مخالفت نمیکنند. ائتلاف ملی حمایت از مشروعیت…
-سرکرده این ائتلاف شما هستید؟
سرکرده یا کدخدا… آنطور که در مصر میگویند. بعد از کودتای نظامی و بعد از کشتار خونسردانهی معترضان مسالمتجو، مخالفت با دولت نظامی در مصر در حال افزایش است. سازمان اخوانالمسلمین یا هرکس دیگری نمیتواند از مردم بخواهد که به خانههایشان برگردند. مردم کشته شدهاند و خون، بیتاوان ریخته شده است. آنچه در مصر رخ میدهد یک خیزش مردمی است؛ بله اخوانالمسلمین در رأس قرار دارند؛ اما تنها اخوانیها مخالفت نمیکنند.
-شما میگویید یک خیزش مردمی در مصر به راه افتاده است. من یک ماه پیش در مصر بودم شمار افرادی که در حمایت از محمد مُرسی در تظاهرات دیده میشوند زیاد نیستند و در تحصن هواداران شما در میدان رابعه عدویه و در برابر دانشگاه قاهره حضور داشتم. در تظاهرات طرفداران ارتش در ۳۰ژوئن (۳۰ژوئیه) روز برکناری محمد مُرسی و در ۲۶ژوئیه حضور داشتم. تعداد هواداران شما در مقایسه با آنهایی که در حمایت از ارتش یا ژنرال عبدالفتاح السیسی به خیابانها آمدند کم است.
در مقایسه با ۲۵ ژانویه بله تعدادشان کم است، درست است؛ اما آنهایی که علیه محمد مُرسی در ۳۰ ژوئن به خیابانها ریختند و گفتند انقلابی در این روز رخ داد، تنها ۵ یا ۶ساعت در میدان تحریر ایستادند پایکوبی کردند و کف زدند. باز گفتند این انقلاب مردمی بود. شما غیر از قاهره تظاهرات هواداران محمد مُرسی در استانها و شهرهای دیگر مصر را هم ببینید از شمال مصر تا جنوب آن.
اگر پافشاری طرفین بر مواضعشان ادامه یافت شما چه خواهید کرد؟ شما پافشاری دارید که محمد مُرسی به قدرت برگردد که این ناممکن است.
ما فقط خواستار برگشتن رئیسجمهور محمد مُرسی نیستیم. باید مشروعیت بهطور کامل برگردد. روند دموکراتیک دوباره به ملت مصر برگردد. روندی که این ملت در ۲۵ژانویه آن را به راه انداخت؛ اما وقتی که یک ژنرال میآید و کودتا میکند آشکار است این پذیرفتنی نیست.
-شما میدانید که بازگشت مُرسی به قدرت هرگز ممکن نیست. فرض کنید او برگردد با چه کسی کار کند؟ ارتش، قوهی قضاییه، پلیس و دولت همه مخالف او هستند. گروههای سیاسی و اکثریت مردم مصر مخالف او هستند.
چه کسی گفته است این صد روز که از کودتا گذشت برای کودتاچیان و آنهایی که مخالف روند دموکراتیک بودند راحت بود؟ ما در اخوانالمسلمین نمیخواهیم همه چیز را در شخص رئیسجمهور مُرسی منحصر کنیم. ما میگوییم علیه یک روند دموکراتیک کودتا شده است یک تبلیغات عجیبی علیه هویت ملت مصر، علیه دینش و علیه ارادهاش در جریان است. این تبلیغات باید متوقف شود. یک کودتای واقعی صورت گرفته تنها علیه یک رئیسجمهور منتخب کودتا نشده است. کودتای واقعی علیه همهی تاریخ مصر شده است. چگونه ملت مصر اجازه خواهد داد که کسی از خارج بیاید و پول بدهد تا یکی خائن جلوه داده شود و دیگری خوب؟
-این یک اتهام است که باید کسی اینجا باشد و به آن پاسخ بدهد؛ اما شکست اخوانالمسلمین و سرنگون شدن دولتشان در ظرف یکسال باعث شده که بعضیها بگویند این پیامدهای بسیار منفی برای دیگر شاخههای این گروه در دیگر کشورهای مسلمان در بر خواهد داشت؛ و شما دبیر کل سازمان بینالمللی اخوانالمسلمین هستید.
صادقانه به شما بگویم فکر میکنم واژهی سرنگونی اخوانالمسلمین صددرصد اشتباه است. برعکس واقعیتهای موجود در صحنه مصر نشان میدهد ملت مصر بیدار میشود و کاملاً آگاه خواهد شد…
-از مصر خارج میشویم. به عنوان مثال در تونس دولت استعفا داد و مجلس مؤسسان در آنجا به حالت تعلیق در آمد. در مراکش وزیران غیراخوانی از دولت استعفا دادند و در ترکیه علیه حزب عدالت و توسعه تظاهرات میشود. یعنی آشکارا تأثیرات منفی سرنگونی دولت اخوان در دیگر کشورهای مسلمان دیده میشود.
حزب عدالت و توسعه از اخوانالمسلمین نیست. در مراکش هم آن برادرهایی که احترام کامل به آنها دارم و از آنها قدردانی میکنم اخوانی نیستند.
-روشن است که؛ اینها اخوانی به حساب میآیند.
پیرو اندیشه اخوان هستند؛ اما حزب عدالت و توسعه ترکیه پیرو اندیشه اخوان هم نیست. راه خود را از خدا بیامرز پروفسور نجمالدین اربکان جدا کردند و با آن مخالفت کردند. همهی آنان إن شاء الله خوب هستند؛ اما من به عنوان یک انسان که از سال ۱۹۵۱م با اخوانالمسلمین بودم، از زمانی که یک کودک بودم، فکر میکنم مرحلهای که این گروه اکنون در آن قرار گرفته برای بازنگری در اندیشهی اخوان بسیار ضروری است؛ و اینکه اشتباهاتی را که در مسیر این جنبش رخ داده تصحیح کند. این کار را در سال ۱۹۴۹م انجام دادند، وقتی امام حسن البنّا ترور شد. در سال ۱۹۵۴م، وقتی جمال عبدالناصر خود را به فرعون تبدیل کرد، در ۱۹۶۵ وقتی استاد قطب را کشتند و در سال ۱۹۹۵م، وقتی حسنی مبارک اخوانالمسلمین را به دادگاههای نظامی ارجاع داد. فکر میکنم اخوانالمسلمین در مرحلهی دشواری که قرار بگیرند به فضل خداوند نیروی بیشتری پیدا میکنند منسجمتر میشوند و پیروان بیشتری پیدا میکنند.
-یعنی این شکست باعث خواهد شد که شما در اندیشهی خود بازنگری کنید؟
ابراهیم منیر: نه نه من مخالف استفاده از واژەی شکست هستم.
-پس بگوییم که این تجربه، آیا این باعث خواهد شد که شما در سیاستها و فکر خود تجدید نظر کنید؟
دست کم هر انسان عاقلی باید بازاندیشی کند ببیند که چه اشتباهاتی را مرتکب شده و چه چیزهای مثبت و منفی در فکر و عملش وجود داشته تا از این اشتباهات پند بگیرد؛ اما ما به فضل خداوند یقین کامل داریم که این به معنای آن نیست که اخوانالمسلمین تمام شده باشد؛ بلکه برعکس حداقل در مصر تا جایی که من یقین دارم این حرفی است که در مقابل خداوند میزنم و نمیخواهم دروغ و خلاف حقیقت بگویم، مردم امروز بیشتر از گذشته به دور اخوانالمسلمین جمع میشوند حتی بیش از مرحلهی پیش از ۲۵ژانویه ۲۰۱۱م و امروز فکر اخوانالمسلمین طرفداران بیشتری پیدا کرده است. فکر میکنم امروز مردم این را هم درک کردهاند که اسلام رسمی هم در مصر نیاز به بازنگری در عملکرد خود دارد.
-دکتر ابراهیم منیر تشکر از شرکتتان در برنامهی به عبارت دیگر.
تشکر.
منبع : اصلاح وب
ثبت دیدگاه