یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳ Sunday, 24 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
پاوه مرکز هورامان
شناسه : 1059

نویسنده : ابراهیم شمس   پاوه شهری است از توابع هورامان لهون واقع در استان کرمانشاه در ۱۲۳ کیلومتری شمال غربی شهر کرمانشاه و۴۵ کیلومتری نوارمرزی ایران وعراق که ارتفاع آن از سطح دریا حدود ۱۶۰۰ متر است . پاوه از شمال به شهرستان مریوان، از جنوب به شهرستان جوانرود، ازمغرب به مرز ایران و […]

ارسال توسط :
پ
پ

نویسنده : ابراهیم شمس  
پاوه شهری است از توابع هورامان لهون واقع در استان کرمانشاه در ۱۲۳ کیلومتری شمال غربی شهر کرمانشاه و۴۵ کیلومتری نوارمرزی ایران وعراق که ارتفاع آن از سطح دریا حدود ۱۶۰۰ متر است .

پاوه از شمال به شهرستان مریوان، از جنوب به شهرستان جوانرود، ازمغرب به مرز ایران و عراق و از مشرق به استان کردستان محدود می‌گردد.

براساس تقسیمات کشوری در ۱۳۱۶ش ، پاوه از بخشهای شهرستان سنندج از استان پنجم بود. در ۱۳۳۷ش ، شهرستان پاوه به مرکزیت شهر پاوه تشکیل شد. این شهرستان مشتمل بر ۶بخش :۱-مرکزی ۲- جوانرود۳- روانسر۴-  نوسود۵- باینگان ۶- ازگله وباویسی بود.اما در چند مرحله سه بخش  جوانرود، روانسر وثلاث از پاوه جدا و بصورت شهرستان مستقل در آمدند واکنون این شهر مشتمل بر سه بخشِ مرکزی ، باینگان و نوسود، هفت دهستان و چهار شهر می باشد.

پاوه شهری است کوهپایه ای که در دامان کوهستان سر به فلک کشیده شاهو قرار گرفته وباغات بی نظیر آن شهر را کاملا در خودمحصور نموده وچنان زیبایی خاصی به آن بخشیده که از دور همچون بهشتی دیدگان هربیننده ای را به سوی خود جلب می نماید.

پاوه را شهر هزار ماسوله می نامند زیرا منازل مسکونی در این شهر به گونه ای ساخته شده اند که در بیشتر موارد پشت بام خانه ای حیاط خانه بالایی است.

وجه تسمیه پاوه

۱- پاوه در زبان هورامی به معنای ایستاده است. پاوه شهریست در بلندای هورامان  و قرار گرفته در دامنه کوه شاهو  که هزاران سال از قدمت آن می گذرد ودر برابر حوادث طبیعی و غیر طبیعی همانند دژی محکم ومقاوم  ایستاده  است. براستی این نام برزانده پاوه است.

۳-پاوه از نام یکی از سرداران سپاه ایران در دوران یزدگرد سوم ساسانی به نام پاو گرفته شده است که به هنگام حمله اعراب مسلمان به ایران ، پاو از جانب یزدگرد ماموریت می یابد برای جلب حمایت کردها در برابر حمله اسلام به هورامان وشهرزور رفته هنگام ورود به پاوه مورد تکریم واحترام اهالی قرار می گیرد چند صباحی را در آنجا مانده آتشکده ای بر پا  وچند دژ از جمله قلای پاسگه و قلادزی را می سازد . مردم برای تجلیل از این سردار ایرانی نام قصبه ی خود را پاوه می گذارند.

۵- درگذشته به پاوه فاوج می گفتند.فاوج معرب پاوه است.همانند ساوج که معرب ساوه است.

تایخچه پاوه

پاوه در دوران باستان :

منطقه هورامان وبالاخص پاوه قدمتی به بلندای تاریخ ایران زمین دارد. تاریخ سرزمین ایران با ورود آریائیها اعتلا می یابد واما قبل از ورود آریائیها چندین تمدن در آن زندگی کرده اند از جمله گوتی ها وکاسیها ولولوبیها وعیلامیها که بنا به مستندات تاریخی در منطقه هورامان کاسیها زندگی کرده ودارای تمدن بوده اند با این حال همچون دیگر مناطق کردستان تا قرن ۱۱ق.م تحت سلطه دولت بابل بوده است. درزمان تیگلات پالاسر اول(۱۱۰۰-۱۱۱۵ق.م) سپاه آشور به ارمنستان حمله برده آنجا را فتح نمود سپس به حوالی دریاچه وان سپاه راند بعد از او آراد نیراری وفرزندش آشور بانی پال حملات اورا ادامه دادند ولی نتوانستند از کوههای زاکرس عبور کنند تنها توانستند منطقه هورامان را فتح نمایند. هورامان مدتها تحت سلطه دولت آشور بود . دراین دوران بود که حروف ماسی موراتی درمیان کردان رواج داشته وبا این حروف کتابت نموده اند که تا قرون اولیه اسلام هم دربین هورامیها این خط رایج بوده است.

در بلندای شهر پاوه در محل (ویمیر ) و در دامنه کوه شاهو مجسمه ای وجود دارد به نام مردوک که ازخدایان بابلی بوده است . اقوام بین النهرین در پرستش خدایان گاهی اشتراک داشته  و خدای مردوک نیز خدای مشترک بابلیان وآشوریان بوده است. آشوریان به هنگام ورود به هر سرزمینی خدای خود را نیز به همراه می آوردند مانند خدای شمش  (که لوو شه مشی برگرفته از این نام است) وخدای مردوک ؛ ومعمولا خدایان خود را بربلندای کوهها قرار می دادند.با این اوصاف می توان گفت پاوه در زمان سلطه آشوریان در هزاره اول قبل از میلاد دارای مردمانی ساکن در آنجا وصاحب تمدن بوده است.

در حدود قرن سوم پیش از میلاد اسکندر مقدونی به ایران حمله برد وتمام ایران رابه آتش کشید . هورامان از این غائله مستثنی نبود .اما هورامان تنها جایی بود که بصورت جدی دربرابر سیل خروشان سپاه اسکندر مقاومت کرد و مقاومت دلاور ایرانی آریوبرزن که با پرتاب سنگهای عظیم در تنگه دربند دزلی برروی سپاهیان اسکندر موجب تلفات فراوانی برای آن سپاه شکست ناپذیر بود ، درکتابها مسطور است. ( البته این یک نظر وحدس وگمان تاریخی است)

سپاهیان سلوکی بعد از تسلط برمنطقه درصدد محوکردن آثار تمدن ایران وجایگزینی فرهنگ یونانی برآمدند .تمام آتشکده ها را ویران ساختند ومردم را به پرستش الهه ها واصنام مجبور کردند.اگر چه هیچ نشانه ای از پرستش بت در این منطقه موجود نمی باشد اما گویا  (الهه بل خدای آبها ) یکی از الهه های یونانی بوده که مورد پرستش قرار می گرفته است. وامروزه هنوز آثاری از آن باقی مانده ویکی از بزرگترین چمشه های آب معدنی دنیا درهورامان به نام چشمه بل نمودی از اعتقاد به این الهه دربین هورامیان است.

پاوه در دوران اشکانیان وساسانیان:

درقرن دوم واول قبل از میلاد هورامان تحت سلطه حکومت ارمنستان بوده است از اسنادی که درهورامان کشف شده ، مشخص گردیده که درسال۸۸ق.م منطقه اورامانات تحت حکومت ارتاکسیس یا ارتاکسیاس بوده است. اما آنچه پاوه را به عنوان منطقه ای مسکونی ودارای تمدن در دوران اشکانیان معرفی می کند همین چرم نوشته ها هستند که به قباله های هورامان اشتهار دارند . این قباله ها اجاره نامه هایی بوده که یکی از آنها به زبان پهلوی وخط سریانی نوشته شده(۸۸ق.م) . دونسخه دیگر با خط وزبان یونانی نگاشته شده اند ومضمون هردویکی است. این دونسخه درزمان فرهاد چهارم از پادشاهان اشکانی نوشته شده اند.(۲۲  و ۲۱ق.م) . این قباله ها درواقع خرید وفروش تاکستان  پاوه می باشد .تاکستانی که هزاران سال از عمر آن می گذرد وامروزه همچنان در بلندای پاوه وبر روی کوههای اطراف شهر زیبایی خاصی به طبیعت پاوه داده است.

ما در دوران اشکانیان در پاوه ردپای مسیحیت را می یابیم نظرات آقای امیر امینی نویسنده ی پاوه ای در این زمینه حائز توجه است:

« در عهد فرهاد چهارم اشکانی اسقف مطران از ارمنستان همراه فرمانداری ارمنی به نام پاونی برای ترویج کیش مسیح به پاوه واورامانات مهاجرت کردند ونام طایفه میتران یا متران هنوز درپاوه شنیده می شود که بازماندگان آن اسقف مسیحی اندودرمحل فعلی مسجدجامع پاوه کلیسای مرکزی را ساختند ودراطراف این کلیسا سردابه های زیادی برای غسل تعمید ایجاد کردند که دراین  سردابه های مقدس با آب خود را غسل می دادند ونام یک محله پاوه به نام محله سردابه ها هنوز برسر زبانهاست. و سه ردی(sarde)می گویند یعنی محل سردابه های مقدس مسیح ودو کلیسای دیگر درهمین زمان که حدود سال ۵۰میلادی می شد،درپاوه در محله شیشو(shishow) و پشته(pshta) ساخته شدند که به ترتیب نام یکی از حواریون مسیح وکلیسای محکم گفته می شد.و »

در این مورد که در چه زمانی دین زردشت به پاوه آمده ودومین آتشکده مقدس وعظیم زردشتیان در پاوه از چه زمانی روشن شده است ، اطلاع زیادی در دست نیست اما گویا از دوران اشکانیان که دین رسمی ایران زردشتی بوده مردم پاوه نیز براین آئین بوده واهورامزدا را پرستش کرده اند . آتشکده بزرگ برفراز کوه آتشگاه دقیقا روبروی شهر پاوه قرار داشته وقریب به ۸۰۰سال فروزان بوده است. گویا در اواخر عصر ساسانی اعتقاد مردم بیشتر به دین آسمانی مسیحیت گرایش یافته وآئین زردشتی کم رنگ شده است. تا اینکه سپه سالار ایرانی به نام پاو به این منطقه آمده ومردم را به آئین قدیمی خود دعوت وآتشگاه را دیگر بار فعال می سازد.

اسلام در پاوه :

با فجر اسلام و شروع فتوحات و ورود سپاه اسلام به ایران وتسخیر مداین، شاهنشاه ایران به سوی شرق عقب نشینی کرد در حوالی جلولایکی از سرداران سپاه خود به نام «پاو» را مامور کرد به مناطق کردنشین برود و به فراهم نمودن سپاه وآذوقه بپردازد. این سردار به همراه سپاهش به منطقه شهرزو آمد وچون متوجه شد که سپاه عرب بی امان حمله می کنند ویزدگرد به سوی شرق فرار کرده است، او نیز آهنگ باز گشت نمود، از رودخانه سیروان عبور کرده به جای باصفایی رسید که در کنار جنگلی عظیم، روستایی بزرگ  وزیبا دردامنه کوهی مرتفع واقع شده است. درآنجا رحل اقامت افکند .مردم روستا به گرمی او را پذیرفتندوتعدادی از بزرگان وریش سفیدان به حضورش آمدند .پاو به همراهی مردم وارد روستا شد ومدت دو ماه درآنجا ماندگار گردید.به فراست دریافت که از روی اکراه از دین آبا واجدادی خود دست کشیده ومسیحی شده اند. پاو آنها را تشویق کرد که به آیین خود که همانا زردشتی است باز گردند ومردم به خوشحالی پذیرفتند. آتشکده معروفی که هزارسال فروزان  اما مدتها به خاموشی گراییده بود دگر بار فروزان گردید. کلیساها دوباره تبدیل به معبد شدند. آیین زردشتی استوار گردید ومردم قصبه خود را به افتخار حضور این سردار خردمند وخوشنام ایرانی «پاوه» گذاشتند.

پاو پس از دو ماه حضور در پاوه متوجه شد که لشکر اسلام در حال پیشرویست .لاجرم به طرف شرق رفت تاخود را به شاه یزدگرد ملحق سازد اما چون یزدگرد به طرف خراسان فرار کرده بود، پاو نیز به سوی مازندران که سرزمین آبا واجدادیش بود رفته وبا شعار هیربدی سالها تاآخر عمر درآنجا روزگار گذرانید.

سپاه عظیم اسلام از عراق عرب گذشته درحوالی کرمانشاهان به دستور فرماندهی کل سپاه عبدالله ابن عمروابوعبیده انصاری به همراهی پنج هزار سوار به قصدفتح  شهرزور به آن دیار رهسپار شدند. درکنار رود سیروان رحل اقامت افکندند وبا ارسال پیک ونامه مردم را به کیش اسلام دعوت نمودند. اما آنان قبول نکرده وکار به جنگ کشید. لشکریان اسلام شبانه از رود سیروان گذشتند ودرحوالی حلبجه دوسپاه با هم تلاقی کردند از اول صبح تا تاریکی شب جنگ ادامه داشت وابوعبیده انصاری شهید شد. شب هر دوسپاه به محل استقرار خود رفتند فردای آن روز سپاه عرب حمله شدیدی را آغاز کرد وشدت حمله به حدی بود که مردم منطقه تاب مقاومت نیاوردند وفرار کردند اما سپاه عرب به دنبال آنان رفته وبمدت سه روزوسه شب به قتل عام آنان پرداختند.روزچهارم با التماس زنان وفریاد وضجه اطفال و تسلیم شدن مردان ، سپاه اسلام به دستور عبدالله بن عمر دست از قتل عام کشیدند وبازماندگان از کردار خود نادم واسلام را قبول کردند واز مرگ رهایی یافتند. آنگاه جسد ابوعبیده انصاری را دردامن کوهی دردشت شهرزورمدفون ساختند. امروزه زیارتگاه این صحابی در روستایی به همین نام قرار داردکه به زبان محلی به آن روستا (عبا بیلی) می گویندو در پنج کیلومتریشهر حلبچه واقع شده است.

سپاه اسلام پس از تسخیرشهرزور ازرودخانه سیروان گذشته ، روبه منطقه کوهستانی هورامان نهاد. چندین دژ وقلعه سر راه خود از جمله قلعه دریبر وگنجگه و قلعه پاسگه را علارغم مقاومت سرسخت ساکنان آن، تسخیر وویران کردند.تابه حوالی پاوه رسیدند. پاوه دردامنه کوهی عظیم ودرمیان جنگلی انبوه قرار داشت واین موقعیت کار سپاه مهاجم را سخت می کرد. اعراب مسلمان بنا به رویه ای که در جنگها داشتند سریعاً اقدام به حمله کردند اما هیچ سودی نبخشید .چون عرب بیابانی با کوه وجنگل بیگانه بود. شب هنگام طرفین درجای خود آرام گرفتند .سپاه عرب چون صبح بیدار شدند وبه قصد حمله به شهر حرکت نمودند، متوجه شدند که شب هنگام دورادور پاوه خندقی عظیم کشیده شده است که عبور را بسیار سخت می کند. واهالی همگی بر روی پشت بام هایی که هریک حالت قلعه ای را داشت سنگر گرفته وسنگهای بزرگی را نیز برمحل عبور دشمن تعبیه نموده اند. سپاه عرب چون این وضع را دیدند به سختی ترسیدند.

عبدالله بن عمر و سایر بزرگان مسلمانان هرکاری کردند که با مهربانی ونرمی وملاطفت پاوه را بگشایند ممکن نشد وجنگ درگرفت که در این جنگ طرفین دلیرانه جنگیدند واز دو طرف نیروهای فراوانی کشته شدند به نحوی که کشته های مسلمانان بالغ برپانصد نفر بود.

پس از تسخیر پاوه به فرمان عبدالله بن عمر(رض) مسلمانان  از مقاتله وکشت وکشتار دست کشیدند . آتشگاه پاوه ویران شد.و معابد منهدم وبه جای آنها مسجد برقرار گردید. عبداله بن عمر(رض)مسجدی بنا نهاد که شخصاً عمودهای آن را با دست خویش کار گذاشت واین مسجد امروزه دروسط شهر پاوه به نام مسجد حضرت عبدالله مشهور است. بدین ترتیب اسلام درهورامان ( بالاخص هورامان لهون) درسال هجدهم هجری برقرار گردید.

پاوه پس از اسلام

از تاریخ پاوه پس از اسلام تا دوران صفویه اطلاع چندانی در دست نیست . در قرن دهم هجری یعنی در دوران صفویه نامی از پاوه در کتابها دیده می شود. مورخ مشهور کرد امیر شرف خان بدلیسی در  شرفنامه  آورده است که قلعه پاوه در دست سهراب بیگ از امرای درتنگ بوده است .

در دوران قاجار ، در کتب اعتمادالسلطنه وسنندجی فاوج (معرب پاوه) را از قرای معتبر جوانرود با یکصد خانوار وپنج مسجد ذکر کرده اند واضافه کرده اند که علمایی از این شهر برخاسته اند. در دوران قاجار وسلسله اول پهلوی پاوه گاهی تحت سیطره حکام اردلانی جاف جوانرود بود وگاهی سلاطین هورامان لهون .مدتی علی اکبر خان شرف الملک بر پاوه حکم می راند این شرف الملک والی کردستان بود که از جانب خود میرزا حبیب اله مستوفی را بر پاوه گماشته بود. تا اینکه با قدرت گرفتن جعفر سلطان سان بزرگ هورامان پاوه جزئی از هورامان لهون گشت . ((منبع دستنوشته های شمس))

 

حاکمیت سان ها بر پاوه

تصرف پاوه توسط جعفر سلطان (جافرسان)

در دوره کریم جعفر سلطان ترقی و رواج روز افزون عملکردهای قبیله ﺍی در امور سیاسی اجتماعی و اقتصادی اورامان لهون سبب گردید که حکمران اردلانی جاف جوانرود و حسین خان ظفر الملک در همسایگی اورامان لهون احساس خطر و حسادت کند و با هم پیمانی عبدالکریم بیگ وکیل جوانرود در سال ۱۳۲۸ق . از خط پاوه اردویی به سرکردگی احمدبیگ دایی طفرالملک و عبدالغفور بیگ عموی وکیل ، برای سرکوبی جعفر سلطان و لهون به طرف اورامان گسیل دارد . اردوی مزبور در قریه نوریاب در شمال غربی پاوه با مقدمه الجیش لشکر اورامان لهون به سرکردگی افراسیاب بیگ ( سالار ) برادرزاده جعفر سلطان برخوردکرد. پس از زد و خورد ، مقابله تفنگچیان لهون منجر به شکست اردوی مهاجم گردید .

بعد از اینکه سردار رشید ( حاکم پاوه و حومه آن ) نیز دستگیر و به تهران اعزام گردید . ( دستگیری سردار رشید به وسیله دام گستری شریف الدوله دستیار خود سردار رشید صورت گرفته است .) جعفر سلطان از گرمسیر اورامان لهون با تفنگچیان خود به طرف نواحی ییلاقی در جنوب لهون که در تصرف سردار رشید بود ، به پیشروی پرداخت و پاوه را که از دیرباز حاکم نشین ییلاقی جوانرود بود و روستاهای نجار ، نوریاب ، دشه ، خانقاه ، درمور، بندره ، نوسمه ، دوریسان ، دره بیان ، را توسط فرزندانش و تفنگچیان تحت امر آنان به اشغال وتصرف خود در آورد و پس از چندی محمد رشید بیگ فرزندش را با افرادش در محل مزبور به عنوان مرکزیت متصرفات جدید مستقر نمود .

این تصرف و تسلط تا سال ۱۳۰۹ش . و پس از آن به تناوب بین بازماندگان جعفر سلطان و سردار رشید تا فروپاشی سازمان سیاسی سنتی قبیله در ۱۳۴۱شمسی ادامه داشت .

 خلع صلاح جعفر سلطان از سوی رضا شاه : در طول این جریان سرانجام جعفرسلطان و فرزندانش به خاک عراق می گریزند .آذر ( ۱۳۱۰ش ) جعفر سلطان پس از حضور در حلبچه کلیه بیگزادگان لهون چه آنان که به هنگام گریز و تبعید همراهش بودند و چه آنان که از زندان تهران و اصفهان و .. آزادشده به منطقه بازگشته بودند همه را در مجلسی برطبق منش و یاسای قبیله ﺍی هزار ساله اورامان گرد آورد . طی سخنانی بازماندگان و سران قبیله خود را به اتحاد ، آزادگی ، استقامت و اطاعت اوامر الهی و جان فشانی در راه ایران وصیت کرد و فرزند ارشد خود کریم بیگ را به ریاست اورامان لهون و جانشینی خود انتخاب کرد . که تمامی بیگ زادگان و بازماندگان و سران با قبول آن به رسم کهن ایلی با او بیعت کردند .

جعفر سلطان در حلبچه سکونت اختیار کرد و پس از مدتی در همان جا درگذشت و در اباعبیده به خاک سپرده شد .( ۱۳۲۰ش ) . کریم سلطان ابتدا به نوسود و سپس در خانقاه حومه ی پاوه مستقر شد .

کریم سلطان : ۱۳۶۲ – ۱۳۷۰ق              

کریم سلطان جانشین جعفرسلطان ریاست منصوب از طرف پدر با قبول و اطاعت بیگ زادگان وسران محل به منصب سلطانی اورامان لهون بعد از شهریور ۱۳۲۰تکیه زد . تشکیل امنیه محلی یکی از رویدادهای دوران حکمرانی کریم سلطان است . کریم سلطان به منظور عدم پذیرش امر ونهی حاکم انگلیس در کرمانشاه مستقیما با فرماندهان نظامی دولت ایران تماس گرفته و به پیشنهاد آنان تشکیل گروه های امنیه را به عنوان پلیس محلی پذیرفت و با دریافت درجه ستوان یکم افتخاری تشکیلات مزبور را برقرار نمود .

کریم سلطان به کسوت نظامی ارتش ایران در آمد و با نظارت افسران ایرانی به تعلیم افراد داوطلب و سازمان دهی آنان برای حفظ امنیت منطقه و پاسداری از مرزها پرداخت .

یکی از مهمترین رخدادهای دوران حکمرانی کریم سلطان هجوم جوانرودی هاست به منطقه .پیشروی لهونی ها به سوی پاوه ( مرکز سلاطین لهون قبلا نوسود بوده ) و محال آن و تصرف روستاهایی که اسما در سیطره قدرت ولات اردلان حاکم در جاف جوانرود بود و رسما منبع اقتصادی بیگ زادگان رستم بیگی جوانرود محسوب می شد ؛ موجب گردید تا بیگ زادگان جوانرود منتظر باشند تا در فرصتی مناسب دوباره برمنطقه مزبور دست یابند . تااینکه جوانرودی ها به اوج قدرت رسیده و مستمسک لازم را به دست آورده ؛ به بهانه همکاری کریم سلطان با دولت مرکزی ، اما در نهان به تحریک و پشتیبانی از جبه مخالفان داخلی کریم سلطان که محمد امین بیگ برادرش و فرزندان احمد بیگ دیگر برادرش که از سوی مادر همشیرزاده فرزندان وکیل جوانرود محسوب می شوند به مقر حکمرانی کریم سلطان در خانقاه و پاوه و سایر روستاهای مزبور حمله کردند . کریم سلطان و همراهانش برای جلوگیری از خونریزی و برادرکشی خانقاه و پاوه را تخلیه کردند . تفنگچیان لهونی نیز که دستور او را مطاع می شمردند پس از زد و خورد مختصر به طرف نوسود عقب نشستند . محل های مزبور به تصرف جوانرودی ها در آمد . نیروهای نظامی مجبور به مداخله شدند و ستونهای عملیاتی به محل اعزام گردیدند . نیروهای نظامی در پاوه مستقر و به ناچار جوانرودی ها تحت دستورات اکید فرماندهان ایرانی روستاها را تخلیه و به قلعه جوانرود بازگشتند. ک

کریم سلطان جزء معدود سلاطین باسواد در سلسله رؤسای اورامان بود او به فارسی و کردی شعر می سرود ( رک –حدیقه سلطانی جلد چهارم) . کریم سلطان به سال ۱۳۲۴ش . در پی یک بیماری ناگهانی (!) درگذشت .

محمد امین سلطان : ۱۳۷۰ – ۱۳۸۳ق

محمد امین سلطان( برادر کریم سلطان ) عزت بیگ زره تن ( فرزند کریم سلطان ) با طرح پیشنهادی که چون عمویم محمدامین بیگ بر من برتری سنی دارد و معمر است به عنوان دومین مرد لهون و شخصیت ثانوی منطقه ریاست ایشان را بر اورامان لهون می پذیرم و از سال ۱۳۲۸ش. تصمیم مزبور اجرا گردید .

در این دوره شیوه حکمرانی و اجرای عوارض غیر معمول ، تصاحب اراضی و باغات کشاورزان تبعید مخالفان از پاوه به سایر نقاط لهون ،اعمال زور در امور حکومتی کار را به جایی رسانید که اهالی پاوه که مقر زندگی و مرکز حکمرانی محمد امین سلطان در آنجا بود بر علیه او به پا خاستند .

پاوه ﺍی های مقیم کرمانشاه بارها در مراکز اداری کشوری برای رسیدگی به دادخواهی ساکنین پاوه دست به تحصن زدند و در رسانه های گروهی به درج نامه های سرگشاده پرداختند مدرسین حوزه علمیه پاوه در اعتراض به اعمال وی محل را ترک گفتند و قاضی پاوه که جلودار دادخواهی مردم بود جان بر سر این سودا نهاد .

محمد امین سلطان به دنبال این وقایع مجبور به ترک ایران گردید . عاقبت به سبب اوضاع عراق در ۱۳۴۲ش . بعد از کودتای عبدالکریم قاسم که در هشتم فوریه ۱۹۶۳م . سرنگون گردید ؛ محمد امین سلطان به ایران بازگشت و درکرمانشاه تحت نظر قرار گرفت .گاهی به عزم مسافرت به لهون اجازه خروج از شهره می یافت . همزمان در پاوه و نوسود قادر نامدار اناخی و افرادش که در اختیار پارت و دمکرات بود در منطقه شورش کردند .

محمد امین سلطان پس ازسپری شدن ایام محکومیتش ( ده سال ) از زندان آزاد گردید . محمد امین سلطان پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۶۴درکرمانشاه درگذشت . فرزندان محمد امین سلطان ؛ تحسین بیگ دکترای اقتصاد سیاسی بین المللی ،تیمور بیگ فارغ تحصیل رشته حقوق دانشگاه بغداد ، وریا بیگ حسابدار بانک کشاورزی .

 

آثار باستانی و مناطق دیدنی

آثار باستانی و تاریخی این شهر عبارتنداز:

۱- قلعه های پاسگه واقع در بین راه پاوه به دشه  .بقایای این قلعه باستانی بر روی تپه ای  در کنار جاده پاوه به دشه دیده می شود.

قلعه دژ  یا (قه لا دزی)متعلق به دوره ساسانی است که بر بلندای شهر پاوه ساخته شده وبقایای آن موجود است.

۲-مسجد جامع پاوه که ظاهراً بر بقایای آتشکده ای از دوران ساسانی ساخته شده است و بنای آن را به عبدالله بن عمر فرزند عمربن خطاب نسبت می دهند.

۳-آتشگاه که ویرانه های آتشکده ای زرتشتی بر بالای کوه آتشگاه در جنوب شهر پاوه است مقبره امامزاده سیدمحمود اصفهانی متعلق به دوره صفویه واقع در جاده سراب هولی .

پاوه وکلاَ هورامان چنان دارای طبیعت بکر وزیباییست که جای جای آن را می توان منطقه تفریحی قلمداد کرد مناطقی همچون تفرجگاههای سریاس و دالانی و نوه یجه ر وسیروان و کوسه هجیج وسلطان اسحاق که هر ساله هزاران نفر را از مناطق دیگر به این شهرستان می کشاند.

 واما واز مناطق دیدنی وتفریحی شهر پاوه می توان به مکانهای ذیل اشاره کرد:

۱- ییلاق بسیار زیبای بیمیری ۲- سراب هولی ۳- جاده گردشگری ۴- ییلاق سردره ۵- پارک طبیعی کویمه کال ۶- دره خانقاه وگلال

نژاد  و زبان ومذهب

ساکنین شهر پاوه کلاَ از نژاد کرد بوده وبه دوزبان هورامی وسورانی (جافی)تکلم می کنند. هورامی‌ زبانها از بومیان اصلی شهر وهمچنین مهاجرین جنگ بوده که از روستاهای هورامی زبان مرزنشین بر اثر جنگ  به پاوه مهاجرت کرده وسکنا گزیده اند و جافها عموماً در روستاهای اطراف شهر پاوه زندگی می‌کنند که در سالهای اخیر تعداد زیادی از آنها به شهر پاوه مهاجرت کرده‌اند. شهر پاوه هم اکنون در اثر توسعه شهری به روستاهای اطراف خود شامل دوریسان، چورژی، نسمه، بندره و نوریاب متصل شده‌است. اگرچه روستاهای نامبرده به صورت رسمی در محدوده شهرداری پاوه قرار ندارند.

در مورد مذهب باید گفته شود ۱۰۰%ساکنین بومی شهر پاوه وروستاهای آن سنی وپیرو مذهب امام شافعی می باشند. تعدادی نیز اهل تشیع در پاوه ساکن هستند که این افراد عموماَ کارمندادارات وغیر بومی می باشند.

مساجد:

۱- مسجد جامع واقع در خیابان سراب هولی

۲- مسجد اما شافعی واقع در جنب مسجد جامع سرده

۳- مسجد بلال واقع در خیابان سراب هولی

۴- مسجد خضر زنده  واقع در خیابان سراب هولی

۵- مسجد میرعمر واقع در دره باسام

۶- مسجد حاج عثمان واقع در دره باسام

۷- مسجد دخان واقع در دره باسام

۸- مسجد حضرت عبدالله واقع در دره باسام

۹- مسجد حضرت ابوبکر واقع در خیابان

۱۰- مسجد حضرت علی واقع در خیابان آرامگاه (سرپیچ)

۱۱- مسجد صلاح الدین ایوبی واقع در شهرک فرهنگیان

۱۲- مسجد مرحوم فرج دلیری واقع در شهرک ظفر

۱۳- مسجد قبا واقع در برق منطقه ای جنب هنرستان

۱۴- مسجد باباخاص واقع در شهرک نهضت

۱۵- مسجد انقلاب واقع در خیابان صلاح الدین ایوبی

۱۶- مسجد شهداء واقع در خیابان مولوی جنب سپاه پاسداران

۱۷- مسجد تکیه واقع در خیابان تکیه

۱۸- مسجد سابقی میدان مولوی

۱۹- مسجدالنبی واقع در خیابان ۲۶مرداد

۲۰ – مسجد ترمینال واقع در ترمینال کرمانشاه

 تکایا :

در پاوه دو تکیه موجود می باشد: ا- تکیه مرحوم حاج شیخ نصرالدین خالصی که هم اکنون حاج شیخ طه خالصی به عنوان مرشد ورهبر طریقت قادری در پاوه به فعالیت مشغول است ۲- تکیه وخانقاه نقشبندی که مرکز تجمع دراویش حضرت شیخ حسام الدین نقشبندی است

 ادارات : پاوه مرکز شهرستان است و کلیه ادارات دولتی در این شهر فعالیت دارند.

خیابانها :

۱- خیابان ۲۶مرداد: این خیابان از ترمینال کرمانشاه شروع تا میدان مولوی امتداد دارد.

۲- خیابان مولوی :  از میدان مولوی شروع وبه میدان شهداء(فلکه فرمانداری) منهی می شود.

۳- خیابان مرکزی –سراب هولی کمربندی گردشگری –آرامگاه امام غزالی امام خمینی  رسالت تکیه 

۴-پاوه یک شهر طولیست. طول شهر پاوه که از دوریسان تا نوریاب امتداد دارد حدود ۱۰کیلومتر است .پاوه کلا سه خیابان اصلی وچندین خیابان فرعی دارد. خیابانی که از ترمینال کرمانشاه به سمت شهر امتداد می یابد در جنب بیمارستان به دو شاخه تقسیم می شود شاخه ای به نام خیابان ۲۶مرداد تا میدان مولوی وسپس با نام خیابان مولوی به  فلکه فرمانداری (میدان شهداء) منتهی می شود. که البته در آنجا نیز انشعاباتی یافته وبه خیابانهای صلاح الدین ایوبی ، امام غزالی ، مرکزی وآرامگاه

((دستنوشته های شمس))

*****

پاوه در گذشته نه محله داشته که ساکنان اصلی شهر در این قسمت ها ساکن بوده اند و عبارتند از: “میرائاوا”، “شه خه لیان”،  ”سه ردی”، “قدیم شار”، “ئاسنگران”، “پشته”، “قلاخوان”، “فیض ئاوا”، “سواره یا زواره”.

 از لحاظ تغذیه باید از غذاهایی نام برد که مخصوص پاوه و هورامان اند؛ “دوینه”، “کلانه”، “شه له مینه”، “خورشت هلو” ، “خورشت خرال” و … . شیرینی های محلی مثل “نیمه فیسی”، ” نوخورجانه” ( کلوچه )، “گیته مژگیه”، “شیلکینه”، “شکر له‌می”، “په شیه” و … . محصولات باغی هم غالباً عبارتند از: گردو، گلابی، توت، انجیر، سیب، انار، بادام، انگور و … . از جمله گل های وحشی منطقه می توان به: ” سوره هراله”، ” چنور”، ” بوژانه “، ” ورکه‌مر”، ” شب بو”، ” گل سوسن”، ” برزه‌لنگ ” اشاره کرد. گیاهان وحشی که برای طب و یا به صورت خوراک از آنان استفاده می شود عبارتند از: “ریواس”، ” سوره بنه”، ” کنی‌وال”، ” گزنه”، ” گل گاو زبان”، ” به‌ره‌زا”، ” پیچک ” ، و …. . درخت ها و درخت چه های خودرو جنگل های پاوه: : گلابی، بلوط، ون، تمشک و … . صنایع دستی این منطقه هم عبارتند از: گیوه دوزی، کلاه دوزی، چوخا بافی، موج بافی، سجاده بافی و … .

*******

مردم پاوه در گذشته باغدار و دامدار بوده اند. این دو حرفه امروزه از رونق خود افتاده اند و بخصوص قانون ارث تاثیر بسیاری در قطعه قطعه شدن باغ های شهر دارد. امروزه مردم پاوه بیشتر یا مغازه دارند و یا در ادارات دولتی و شرکت ها فعالیت می کنند. اگر از بعد صنعت جهانگردی که می رود تا رتبه نخست را در انواع تجارت جهانی به خود اختصاص دهد، به پاوه نگاه کنیم و آن را به دو جاذبه صنعت جهانگردی تقسیم کنیم، پاوه این موقعیت ها را دارد:

*جاذبه های فرهنگی

۱٫  آثار و ابنیه تاریخی:

· معماری و سکونت گاه های انسانی: خود شهر که بافت پلکانی دارد

· آرامگاه ها و مقبره ها: مانند آرامگاه “سید محمد اصفهانی “

· اماکن متبرکه و مقدس: مانند مسجد “حضرت عبدالله”، مسجد “خضر زنده”

· موزه ها: موزه مردم شناسی فرهنگی

· مکان های تاریخی: مانند مجسمه پیر میردوک که البته بر اثر فعالیت سودجویان این مجسمه تخریب شده و تنها مکان این مجسمه تاریخی، با نام پیر میردوک باقی مانده است.

۲٫ مراسم سنتی اجتماعی- مراسم مذهبی

· مراسم مذهبی مانند مراسم عرفانی و ذکر که در تکیه و خانقاه برگزار می شوند. مراسم سنت های اجتماعی مانند تولد نوزاد، عروسی، عزاداری و … بخصوص در روستاهای اطراف پاوه این مراسم به خوبی حفظ شده اند.

۳٫  شیوه های زندگی اجتماعی:

· کوچ نشینی، روستا نشینی، شهر نشینی که شکل خاص خود را منطقه دارد و بسیار دیدنی می باشد.

۴٫ شیوه های معیشت:

·  صنعت: که البته در منطقه و شهر ما رونق بسیاری ندارد.

·  کشاورزی: صید مانند شیلات که نو پا می باشد.

شکار: مانند شکار کبک و بز کوهی که روش منحصر به فردی در پاوه و هورامان دارد.

صنایع دستی: “چه خورانک مه ره ز”، “کلاش”، “شال”، “فره نجی”، “هه لاوه”۴و … .

کشاورزی: که در پاوه بیشتر باغداری است.

· دامداری: که سابقه طولانی دارد و البته امروزه دامداری در پاوه رونق چندانی ندارد.

* جاذبه های طبیعی

۱٫کوهستان ها: مانند “شاهو”، “آتشگاه”، “کریسان”، ” سێمله”  و …

۲٫ چشمه ها و آبشارها: مانند “ئورینج” های “ویمیر”، “هانه براڵوو”، “هانه ساو” و برای آبشار می توان از “شلماو” نام برد.                         

۳٫ یخچال های طبیعی: مانند “پیازدول” ، “میشیاو”

۴٫ جنگل ها: سراسر پاوه و هه ورامان پوشیده از جنگل های طبیعی با درخت هایی است که ارتباط نزدیکی با نوع تغذیه شهر و منطقه دارند. مانند ” مرخیل” و … .

ثبت دیدگاه

1 دیدگاه برای “پاوه مرکز هورامان”
  1. زبان هورامی بدلیل قرابت با گویش سورانی از زبان کردی تحت تاثیر آن قرار گرفته و بر آن اثر گذاشته بعبارتی گویش جافی که حد فاصل سورانی و هورامی است حاصا این اختلاط است. صرف افعال و ساخت مصدر فعل در هورامی کاملا با کردی متفاوت است و در هورامی بر خلاف کردی صیفع مونث و مذکر در صرف فعل و در ضمایر بارز است. و وجود چنین امری قدمت یک زبان را نشان میدهد. بهر حال نباید تحت تاثیر مسایل قومگرایانه و سمپاشی احزاب باصطلاح سیاسی کرد حق این زبان را ضایع کرد و با لهجه خواندن آن باعث نابودی این زبان شد همانگونه که در عراق زبان سورانی را در استات سلیمانیه به محاق تاریخ فرستاد

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.