یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳ Sunday, 24 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
سفرنامه ی اقلیم کردستان ( قسمت اول )
شناسه : 1123

نویسنده : عبدالرحمن وهابی نوروز امسال فرصتی پیش آمد تا با خانواده چند روزی به شهرهایی از کردستان عراق سفر کنیم. به علت سراغ نداشتن نوشته ی فارسی درباره این منطقه و جاذبه های گردشگری اش تصمیم گرفتم در حد توان و سعی در رعایت انصاف چند سطری بنگارم تا برای کسانی که هنوز نتوانسته […]

ارسال توسط :
پ
پ

نویسنده : عبدالرحمن وهابی
نوروز امسال فرصتی پیش آمد تا با خانواده چند روزی به شهرهایی از کردستان عراق سفر کنیم. به علت سراغ نداشتن نوشته ی فارسی درباره این منطقه و جاذبه های گردشگری اش تصمیم گرفتم در حد توان و سعی در رعایت انصاف چند سطری بنگارم تا برای کسانی که هنوز نتوانسته اند از این منطقه دیدن کنند یا اینکه قصد آشنایی با مناطق اطراف را دارند، بستری فراهم کرده باشم.

همچنین گذرهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … در حین مطالبم لحاظ خواهم کرد.
(پیشاپیش به علت تازه کار بودنم در امر سفرنامه نویسی و اخذ روشی آزاد در نوشتار عذر می خواهم و نکته ای را که لازم می بینید تذکر دهید تا لحاظ شود)

سفر ما با طی کردن مراحل اداری برای گرفتن پاسپورت و کاپیتاژ برای ماشینمان شروع شد و طبق معمول عادت های دقیقه نودیمان، برای گرفتن کاپیتاژ در روزهای آخر سال دچار دردسر هایی شدیم …برای اطلاع دوستان نکته هایی را که برای سفر لازم می بینم در طول نوشته تذکر می دهم.مثلا برای خروج ماشینتان از ایران احتیاج به برگه ی کاپیتاژ+گواهی نامه ی بین المللی(که فکر کنم شامل پلاک بین المللی هم باشد) دارید اما در مرز پرویزخان (واقع در قصر شیرین) در آن زمان بدون گواهینامه ی بین المللی هم اجازه خروج داده می شد(الان را نمی دانم) پس ما هم به سمت قصر شیرین راه افتادیم تا به صحرای مرز پرویزخان رسیدیم.

باید اعتراف کنم که واقعا صحرای برهوتی بود که هیچ نشانی از مرز استاندارد در آن دیده نمی شد! و جای انتقاد دارد که مرزی مبادلاتی دارای چنین وضع اسف باری باشد…… به هر جهت بود از مرز که رد شدیم با برخورد محترمانه ی افسرهای مرزی و امکانات مناسب برای رفاه حال گردشگران مواجه شدیم و همین ابتدای کار یکی از افسران خاطر نشان کرد که اینجا عراق نیست و کردستان است.
پس از ثبت عکس و مشخصاتمان در سیستم اطلاعاتی و قید اجازه ی ۱۵ روزه برای بازدید-فقط از اقلیم کردستان- در جاده به راه افتادیم.
از لحاظ جغرافیایی تفاوت محسوسی بین کردستان ایران و اقلیم کردستان مشاهده نکردم .
اولین تغییری که به چشم ما می آید معمولا عوض شدن یکباره ی نوع ماشین هایی است که عادت کرده ایم به بهانه ی خودروی ملی بودن و صنعت داخلی و… مجبور باشیم یک عمر پراید و سمند و ….را ببینیم و تحمل کنیم و برای حفظشان خون بدهیم……!!! البته خاطر نشان کنم که بنده هم راننده ی پراید بودم و این سفر را در رکاب جناب پراید سر کردیم.
اولین شهری که به آن وارد شدیم شهر خانقین بود که یکی از شهرهای استان دیاله می باشد که تقریبا ۶۰ هزار نفر جمعیت دارد.گویا جاده ی ابریشم پس از گذشتن از کرمانشاه و قصرشیرین از این شهر نیز می گذشته است.در زمان صدام حسین و در پی سیاست عربی‌سازی او، شمار زیادی از مردم خانقین و روستاهای آن به جنوب عراق منتقل شدند و محله‌هایی عرب‌نشین از کوچیدگان عرب در خانقین درست شد.
بافت این شهر قدیمی بود و نشان زیادی از بافت مدرن در آن دیده نمی شد و چون ما توقف طولانی ای در این شهر نداشتیم فرصت آشنایی با اماکن تاریخی برایمان پیش نیامد.
برای آن دسته از دوستانی که کمتر اطلاع دارند در عکس هایی که به متن اضافه کرده ام چهار پاره ی کردستان در کشورهای ایران،عراق،ترکیه و سوریه را می بینید که نام بعضی از شهرهای هر بخش مشخص اند .

http://s5.picofile.com/file/8102137734/2.jpg

 

http://s5.picofile.com/file/8102137668/1.jpg


پرچم اقلیم کردستان عراق و همچنین محل قرار گیری جغرافیایی خانقین در عکس ها مشهود است.
در واقع ما از شهر خانقین گذری کردیم و مقصد بعدی ما شهر سلیمانیه (مرکز استان سلیمانیه) بود. واقعا از برخورد فوق العاده ی مردمش که نظیرش را ندیده بودم، لذت بردم .
البته قبل از ادامه ی مبحث باید خاطر نشان کنم که جاده های بین شهری اقلیم کردستان واقعا کیفیت پایین تری نسبت به جاده های داخل شهری اقلیم و جاده های ایران دارند و در حین مسیر امکان مواجهه با هرگونه چاله را در جاده دارید که اگر مواظب نباشید دردسر ساز هستند همچنین از لحاظ خط کشی و تابلوهای راهنمایی و رانندگی تقریبا تلاش خاصی نشده است و هنوز بسیار کار دارد…رانندگی در شب هم دردسرهای خاص خودش را دارد… مثلا اینکه تقریبا تمام ماشین های روبرو با نوربالا حرکت می کنند و به علت کم رنگ بودن خط سمت راست یا عدم وجود خط شما رانندگیتان مشکل می شود(که احتمالا دلیلش همان چاله هایی است که رانندگان را در شب مجبور به استفاده از نور بالا می کند)…… اما نکته ی مثبتی که جالب بود و تقریباهمه رعایت می کردند اینکه هر ماشین قبل از رسیدن به سرعت گیر جفت راهنما (فلاشر) را روشن می کند تا ماشین عقبی آگاه شود چه در روز و چه در شب.

http://s5.picofile.com/file/8102137818/3.jpg


به هر حال با این تفاسیر به شهر سلیمانیه رسیدیم که دارای جمعیتی حدود ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر می باشد. اولین روز ما در سلیمانیه جمعه بود پس به سمت نماز جمعه راه افتادیم … دو نکته برایم جالب بودند:
۱-سبک تلاوت قرآن که اگر اشتباه نکنم سبک عراقی بود که واقعا دلنشین بود
۲-استقبال گسترده ی مردم از نماز جمعه و نماز جماعت……قشر جوان که با میل و رغبت به سمت نماز جماعت رهسپار شده اند و مزه ی دین داری اختیاری در اینجا مشخص می شد چون بنا به گفته ی فردی که ما مهمانش بودیم استقبال از نماز جماعت در این شهر سراسری است و مختص به یک مسجد خاص نبود اما اگر همین پاوه که من در آن ساکن هستم را مثال بزنم باید گفت با اینکه اکثریت خود را مسلمان می دانند اما نماز جماعت خیلی از مسجد ها به زور به یک صف می رسد.
بازار سنتی سلیمانی در کنار مراکز خرید گسترده ای که در شهرهای بزرگ اقلیم مشاهده می شوند به تامین نیازهای مشتریان می پردازند کمی درباره ی این مراکز خرید بنویسم:
مراکز خرید یا (mall) که دارای انواع وسایل مصرفی واقعا شیک و تجملی هستند که جایی شده برای بازار مصرف شرکت ها و کارخانجات غرب و ترکیه که اگر قرار باشد ساکنان فقط مصرف کننده باشند و تولید داخلی نداشته باشند به آسیب بسیار مهلکی دچار خواهند شد که نتیجه اش را نسل آینده می بیند (که این موضوع را بعدا بررسی خواهم کرد). به هر حال اگر با جیپ پر آمده باشید ناراضی بر نخواهید گشت اما با دلار و دیناری که قیمتشان به نسبت قبل برای ما سه برابر شده بود و قدرت خریدمان را نابود کرده بود جز نظاره کردن و حسرت چیزی عایدمان نشد .

 

http://s5.picofile.com/file/8102137850/4.jpg

شهربازی هم که قسمت نشد ولی تاکید برساخت roller coaster که هیجان محض است در اکثر شهربازی های اقلیم برایم جالب بود ولی در اربیل(هه ولیر) از خجالتش در آمدم.
از بخش های مدرن شهر می توان به شهرک ها و مجموعه های آپارتمانی در حال ساخت اشاره کرد که به سرعت در جای جای اقلیم در حال رشدند که همین بخش بازار کار گسترده ای برای کارگران،مهندسان، رانندگان و …. از کشورهای بخصوص ایران، ترکیه و… فراهم کرده است.همچنین فرصتی پیش آمد به یکی از کارخانه های این شهر سری بزنم و از نزدیک با بخشی از صنعتش آشنا شوم…..باید گفت که در حال حاضر سطح کلیِ صنعتی اقلیم در مقایسه با ترکیه و ایران پایین تر است و هنوز در ابتدای راه تولید قرار دارد اما اگر فکر درستی در بخش صنعتی به کار گرفته شود بستر رشد فراهم و مهیاست به چند دلیل:
– آمادگی شرکت های خارجی به سرمایه گذاری
– وجود امنیت
– به وجود آمدن صادر کننده ی نفتی دیگری در منطقه به علت کشف منابع نفتی

و اینکه بنظرم در جهان صنعتی امروزدرست نیست بخواهیم بخاطر جهان بینی طرف تماما خود را ایزوله کنیم و چون اقلیم دشمنی سرسختانه با قدرت های صنعتی دنیا ندارد همین باعث می شود بتواند با تعامل سازنده و حل نشدن در ابهت طرف خود را بالا بکشد.

 

http://s5.picofile.com/file/8102137900/5.jpg


ذهن که یاری نکند همین است…تفکیک استانی بعضی از مناطق طبیعی بخش سلیمانیه و اربیل را نمی توانم به یاد بیاورم به همین دلیل مناطق طبیعی در هر دو بخش معرفی می شوند …
ابتدا به دانشگاه های سلیمانیه می پردازم سپس وارد بحث مناطق طبیعی می شوم.
دانشگاه سلیمانیه و دانشگاه آمریکایی سلیمانیه توجه ام را جلب کردند که گویا اولی دولتی بود و دومی برای تحصیل پول دریافت می کرد درباره ی کیفیت دانشگاه ها باید کسی که در آنها تحصیل کرده نظر دهد پس در این باره نظری نمی دهم
در کل گویا سلیمانیه در اقتصاد اقلیم سهم بسزایی دارد که این اقتصاد نیازمند قشر تحصیل کرده ی متخصص است و یکی از محل های کسب تخصص دانشگاه است که باید به شدت مورد توجه قرار گیرد.
شهر دوکان و دریاچه ی دوکان می تواند جای مناسبی برای گردش یا حداقل گذر باشد که به خاطر رودخانه ی پر آبش و مکان های تهیه دیده شده در حاشیه ی رودخانه برای استراحت و وجود قایق برای بازدید کنندگان در فصل بهار چشم نواز و لذت بخش می باشد.
آبشار بی خال که احتمال می دهم جزء استان اربیل بود هم واقعا مکان زیبایی بود که در عکس پر آب بودنش مشخص است همچنین انواع وسایلی که می توانید به عنوان سوغاتی استفاده نمایید در حاشه ی آبشار برای فروش عرضه شده اند.

http://s5.picofile.com/file/8102138034/6.jpg

 

http://s5.picofile.com/file/8102138076/7.jpg

چند نکته:
*  مصرف و عرضه ی مشروبات الکلی در اماکن عمومی داخل شهر مجاز نیست که حداقل تا جایی که من دیدم به خوبی رعایت شده بود .
* حجاب آزاد بود ولی بی حجابی شدیدی مشاهده نمی شد
* امنیت اموال زیاد بود مثلا کلیه ی ماشین های داخل پارکینگ ها از انواع مدل توسط راننده با سویچ روی ماشین و وسایل شخصی ترک می شدند و مسئول پارکینگ بنا به نیاز خودروها را جابجا می کرد که برای من جای تعجب بود.
* با زبان فارسی در سلیمانیه مشکل زیادی نخواهید داشت و می توانید نگران نباشید
* شاید این جمله به پای کرد بودنم نوشته شود ولی باید اذعان کنم که: در هیچ شهری اخلاق و خونگرمی و مهمان نوازی اهالی سلیمانیه را ندیده ام و خاطره ای به این نیکویی نسبت به شهرهای دیگر در ذهنم نمانده است حتی شهر خودم

 

ادامه دارد …

ثبت دیدگاه

3 دیدگاه برای “سفرنامه ی اقلیم کردستان ( قسمت اول )”
  1. سلام برادر. بسیار عالی بود یاد رحله ابن بطوطه افتادم. ایشان اگر حاضر بودند احسنت ها روانه این سفرنامه می نمود. تشکر فراوان برای نکات زیبایی که اشاره کردید

    پاسخ
  2. سلام علیک
    دست وه ش بو.
    بهلام تا ئا یاگی من زانو جهماوهروو سلیمانی ۱۷۰۰۰۰۰ نیا. فره کهمته را چانهی

    چوون تهوریز به گهورهیی ویش و بیهی ئاپارتمانا کهمتهر جه ۲ ی ملوینان.
    .
    سنه نزیکو ۵۰۰تا۶۰۰ ههزاران پا حهسابه سلیمانی ۳ بهرابهری سنهی بو.
    ههمیشه چیوی یاگی سوعالینه پهیم
    ئهگهر مزگیهکا سلیمانی پهر بو جه خهلکی ئهی ئی گرد ژهنه سهره رووتا ژهنی کینی؟

    پاسخ
  3. با سلام موبین گیان وه ش بی برای به ریز

    کاک عوسمان:
    آمار را از ویکی پدیا گرفتم البته شاید منظور استان سلیمانیه باشد نه خود شهرش!

    بحث حجاب هم در آنجا کمی با تفسیر ما از حجاب متفاوت است

    -گروهی تقریبا مثل ما هستند
    -گروهی حجاب دارند ولی لباسهایشان چسبان است
    -گروهی هم در وقت نماز حجاب را رعایت می کنند و سپس روسری را بر می دارند

    پاسخ
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.