مسلمان بودن من یعنی چه؟ ( قسمت دوم )

گردآوری و تنظیم: ارشد شریفی

سوم : باید در اخلاقم مسلمان باشم

و در این زمینه رسول الله (ص) اشاره می کند که "إنما بعثت لأتمم صالح الأخلاق" "من تنها برای کامل کردن اخلاق نیکو فرستاده شده ام"و اخلاق نیکو نشانه ی ایمان و ثمره و میوه آن است و ایمان بدون اخلاق ارزشی ندارد؛ پس:
۱- باید از محرمات ( کارهای حرام ) پرهیز کنم و نسبت به شبهات آگاه و محتاط باشم.
۲- از نگاه کردن به نامحرم خودداری کنم چرا که نگاه کردن کم کم انسان را دچار عصیان و گناه می کند.
۳- زبانم را از الفاظ و کلمات نامناسب و دشنام و از غیبت و سخن چینی و حرف های بیهوده نگه دارم.
۴- در تمام احوالم حیا داشته باشم بدون اینکه این حیا مانع حق گویی و جرأتم بر حق شود.رسول الله (ص)می  فرمایند:"الْإِیمَانُ بِضْعٌ وَسِتُّونَ شُعْبَهً وَالْحَیَاءُ شُعْبَهٌ مِنْ الْإِیمَانِ"  "ایمان شصت و اندی شعبه است که حیاء شعبه ای از آن است

۵- در کارها و مسائل زندگیم صبر و تحمل و خویشتن داری داشته باشم ﴿إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَاب﴾ الزمر(۱۰)
۶- در گفتارم صادق باشم و همیشه سخن حق بگویم اگرچه علیه خودم باشد و از سرزنش و لومه افراد در راه خدا نترسم.
۷- متواضع و فروتن باشم مخصوصا بین برادران ایمانیم و بین فقیر و غنی فرقی نگذارم.
۸- به دنبال عیب مردم نباشم چرا که هرکس به دنبال عیب مردم باشد خداوند حتما او را رسوا می کند ولو در خانه ی خودش. رسول الله (ص) می فرمایند:"یَا مَعْشَرَ مَنْ آمَنَ بِلِسَانِهِ وَلَمْ یَدْخُلْ الْإِیمَانُ قَلْبَهُ لَا تَغْتَابُوا الْمُسْلِمِینَ وَلَا تَتَّبِعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ اتَّبَعَ عَوْرَاتِهِمْ یَتَّبِعُ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَمَنْ یَتَّبِعْ اللَّهُ عَوْرَتَهُ یَفْضَحْهُ فِی بَیْتِهِ" "ای کسانی که با زبان ایمان آورده اید و ایمان وارد قلب شما نشده است غیبت مسلمانان را نکنید و به دنبال عیوب آنها نباشید چرا که هرکس به دنبال عیوب آن ها باشد خداوند عیوب او را دنبال می کند وخداوند عیب هرکس را دنبال کند در خانه اش اورا رسوا می کند"
۹- مال و جان خود را در راه  دین خدا و دعوت آن هدیه کنم .
۱۰- در خوردن و پوشیدن و آشامیدن و سفر و حضر الگوی نمونه برای مردم باشم و در حالت کلی در تمام حرکات و سکنات، ترجمان عملی اسلام باشم.
۱۱- در خانواده و خانه ی خودم مسلمانانه زندگی کنم.
۱۲- باید طوری عمل کنم که جامعه ای که در آن زندگی می کنم افرادش زندگی اسلامی داشته باشند و اولین قدم  برای این کار شروع از خانواده خودم است. باید در جهت مسلمان شدن افراد جامعه قدمی بردارم.﴿وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الأَقْرَبِینَ﴾الشعراء (۲۱۴)

چهارم : بر نفسم ( هواهای نفسانیم ) غلبه کنم

انسان در طول زندگی همواره با نفس خود درگیر است.﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا (۹) وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا(۱۰) ﴾ الشمس
افراد در جنگ با نفس ( هوای نفسانی خود ) سه نوع هستند :
۱- عده ای که مغلوب هوای نفسانی خود می شوند و به مادیات تکیه می کنند و به سمت زندگی دنیوی کشیده می شوند. این گروه مثل یک توپ در دست شیاطین هستند و با آنها بازی می کنند.
۲- گروهی که با نفس خود مبارزه و مجادله می کنند، گاهی پیروز می شوند و گاهی مغلوب و هر وقت مغلوب شدند پشیمان می شوند و توبه می کنند. این گروه بیشتر از گروه های دیگر شیاطین را اذیت می کنند.
۳- عده ای که معمولا بر نفس خود غلبه می کنند و مغلوب شدنشان بسیار کم اتفاق می افتد.

پنجم : ایمان داشته باشم که آینده ازآن اسلام است

۱- ربَانی بودن منهج (برنامه) اسلام ویژگی است که باعث می شود نسبت به سایر برنامه های دیگر چارچوب مستحکم و استواری داشته باشد.
۲- جهانی بودن برنامه اسلام رنگ انسانی بودن به این منهج می دهد،رنگ فراگیری و شمولیت و قدرتی برای تحمل مسئولیت این فراگیری و شمولیت. رنگی که باعث می شود این منهج از تمام اعتبارات اقلیمی و قومی و نژادی و تعصبی بگذرد.
۳- انعطاف پذیری منهج اسلامی ویژگی است که باعث می شود منهج اسلامی برای تمام مسائل و مشکلات در تمام عصرها جواب گو باشد.
۴- شمولیت منهج اسلامی رنگی است که آن را از مناهج وضع شده دیگر ، جدا می کند چرا که تمام بعدهای زندگی فردی و اجتماعی را در بر می گیرد، در حالی که مناهج وضعی دیگر هر کدام بعدی را از زندگی انسان پوشش میدهند.
﴿صِبْغَهَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللَّهِ صِبْغَهً﴾البقره (۱۳۸)

ششم : به ناتوانی برنامه های  وضع شده غیر از اسلام،  ایمان داشته باشم

در کنار مومن بودن به کامل و شامل بودن منهج اسلام باید به قصور و محدود بودنبرنامه های وضع شده توسط افراد و گروه های خاص (کمونیستی، لیبرالیستی و …) اطمینان داشته باشم و اینکه اسلام تنها راه سعادت در زندگی فردی و اجتماعی در دنیا و آخرت می باشد.