بهاری دوباره … سال نو مبارک …

.:: سال نو مبارک ::. 

'یا مقلب القلوب و الابصار ، یا مدبر اللیل و النهار ، یا محول الحال و الاحوال ، حول حالنا الا احسن الحال'

۱۲ماه  گذشت …. به ساعات پایانی سال نزدیک میشویم…. به ساعاتی که دوباره در دفتر خاطراتمان ثبت شد و سالی دیگر ورق خورد…. زمان همیشه درگذر است آنچه که باقی میماند یاد و خاطرات گذشته ها  است …  چه خوب است که خاطراتمان همیشه زیبا و دلنشین باشد…

بهار با تمام زیبایی هایش از راه می رسد و چه زیبا زمزمه می کنند در رکوع و سجود خود ذره ذره کائنات
 "یا مقلب القلوب و الابصار حول حالنا الی احسن الحال " را…

آهسته آهسته از راه رسید، طنین گام هایش به گوش می رسد، نگاه کن هر گوشه از شهر تکاپویی برپاست… عروس فصل ها با زیبایی مبهوت کننده خرامان خرامان به میهمانی دشت ها و بوستانها آمده.
دستها به تمنای مهربانی اش در قنوت… روزها دگرگون شده و حالها در آستانه تحول است، چشمها در انتظارند …
بهار آمد، شستگی و طراوت شقایق ها و نسترن ها را با نسیمی دل انگیز به جشن بهاران برد و چکاوک ها آواز خوان رویش دوباره زمین شدند. زمین نفسی دوباره تازه کرد … زمین نفسی تازه کرد و زمان زایش دوباره را به نظاره نشست، آفتاب انوار روح بخشش را با تن پوششی از شکوفه ها به جهان هدیه داد و ابرها با سخاوتمندی دیده بر صحرا گشودند.
بهار آمد، آمد تا باور کنیم ، سردی ها و سختی ها ماندگار نیستند و زمستان با تمام ابهتش در برابر حیات دوباره زانو به زمین می ساید،آمد تا بدانیم در پس هرغم لبخندی است و حال ما ثابت نیست..
بهار آمد تا بیاموزیم گرما بخشیدن و نو شدن دوباره را… آمد تا تلنگری دوباره بر زنگارهای قلبمان بزنیم و بخشش را به خانه دل دعوت کنیم.تا بدانیم که باید همواره مهربان باشیم…
بهار آمد تا فراموش نکنیم در تکاپوی تمام روزمرگی ها تنها دوست داشتن ها و دیدارهاست که قلب هایمان را از تلخی ها رهایی می بخشد و امیدی دوباره به زندگی مان می بخشد.
دل و جانها خانه تکانی شدند:دلها از کینه:حسد:و بدی ها خانه تکانی شدند و آینه زیبای دلهایمان دوباره صاف و زیبا گشت
دیدارها را تازه کنیم و خستگی ها را از تن بزدایم، برای سالی پرتلاش مهیا شویم  و دل به عنایات حضرت دوست بسپاریم.
و اینک دل ها و جانها را تکانیدم و به استقبالش رفتیم و براستی چه لحظات نابی اند، لحظات تحویل سال، آن هنگام که دل ها با هر تپش نجواهای نیایش حضرت دوست سر می دهد و در انتظار لحظه ای از نگاه پر مهرش می نشیند.
قلب ها در نیایش، دست ها در قنوت، دل ها در انتظار و زمزمه ها تنها و تنها رو به سوی او… یکدیگر را درلحظات ناب دعا فراموش نکنیم.
 
 
الهی و ای دادار مهربان در لحظات پایانی سال به درگاهت آمده ایم ، امیدوار ! همچون همیشه ، به امید ضیای تو ، به امید رضای تو!
الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که به بهشت رهنمون کند.
الهی صبر از من رمید و طاقت سست شد ، ای گشاینده راهها و کارها ، در حاجتمان نظر کن ! تو نواز که دیگران ندانند. تو بساز که دیگران نتوانند. همه را از خودپرستی رهایی ده ، همه را بخود آشنایی ده،همه را ازمکر شیطان نگاهدار،همه را از آفت نفس آگاه دار. بر رخ از خجالت گَرد داریم و در دل از حسرت درد داریم و روی از شرم گناه زرد داریم . یاریمان کن برای دوری از دروغ ، تهمت و کفران نعمتت و دوری از دورویی که آفت زندگی اند .  و دوری از شکستن قلبهای یکدیگر…
الهی! لا تزع قلوبنا ، بعد اذ هدیتنا.
 یا هادى ! اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین.

خدایا
مرا ببخش که در عمر رفته بد کردم
مرا نگر که همه اشکم و همه دردم

رحیما! فرموده ای:«و لا تأسوا علی مافاتکم»
فرموده ای :«إن الله یغفر الذنوب جمیعا»
فرموده ای:«إنه هوالتواب رحیم»
فرموده ای:«ألا إنه هوالغفور الرحیم»
و……
می دانم تو نزد گمان بنده ات هستی و و عده داده ای اگر پیشمان شود و توبه کند و  نافرمانی
گذشته  را تکرار نکنداو را می بخشایی.
پیامبرت فرموده:هیچ گاه حسرت گذشته را نخورید و برای آنچه از دست رفته تأسف نخورید.
من هم عهد می بندم تغییر کنم  و از  گذشته ام درس بگیرم ،عهد می بندم نیکیهایم را بیافزایم
چون امید آن دارم«إن الحسنات یذهبن السیئات»میخواهم تمرین کنم تا از زمره عبادالرحمن ات
شوم و وعده ی «اولئک یجزون الغرفه بما صبروا و یلقون فیها تحیه و سلاما»بر من محقق شود.

پس ای آمرزنده ی مهربان!

از گناهانم در گذر ،به اراده ام بیافزای و همتم را گسترش ده.
حق را برمن آشکار کن ،محبتت را در  دلم فراوان کن و محبت آنان که دوستشان داری برمن
عنایت فرما.
بر هر آنچه خیر و رضایت و خشنودیت است توفیقم ده و بر راه  راست و درست استوارم گردان.
یاری ام فرما در این بهار طبیعت؛ دلم بهاری شود.

نوبهار است در آن کوش که خوش دل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین وچه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آنگاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که زکار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه ی دنیا به گزاف
گرشب و روز درین قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم زما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

 
" یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر الیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال"
 
آمین یا رب العالمین