کسی که پای بند دین نیست، تضمینی وجود ندارد که پای بند رعایت حقوق همسر و ادامه زندگی مشترک باشد. اگر یکی دیندار و دیگری بی دین باشد، زندگی آنان روی سعادت را نخواهد دید. سعادت بدون دیانت محال است. اگر هر دو بی دین باشند، باز تضمینی وجود ندارد که رعایت حقوق یکدیگر را بنمایند. البته منظور از دینداری و تدیّن این است که پای بند کامل به اسلام داشته باشند و اسلام را با جان و دل پذیرفته و در عمل به آن کوشا باشند، نه تدین سطحی و بی ریشه و بی عمل. دین دار بودن، به این است که شخص داراى صفات ذیل باشد: عفت، حجاب، حیا، نجابت، اخلاق خوب، خوش حرف و خوش زبان بودن، اهل نماز و مناجات، علاقهمند به قرآن و سنت پیامبر(ص)، ترس از خدا داشتن، آبرونگهدار بودن، اسراف کار نبودن و… اینجاست که پیامبر اسلام (ص) مردان صالح و زنان صالحه را تشویق می کند، که باهم ازدواج نمایند، چنانکه فرماید : « أَنْکِحُوا الصَّالِحِینَ وَالصَّالِحَاتِ " » (سنن دارمی ).
۱۰- اخلاق خوب :
اگر شخصی به خواستگاری آمد که اخلاق و دینش مورد رضایتتان بود ، او را بپذیرید و اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین به وجود خواهد آمد.برای اینکه کانون زندگی زناشوئی برای زوجین ، شیرین و لذت بخش شود،باید زن و مرد هر دو از فضائل اخلاقی: از قبیل نرمی و ملایمت ، گذشت و سازگاری و عفو و اغماض و…برخوردار باشند،و هر گاه یکی از آن دو دچار لغزش و اشتباه شود ، بلافاصله به عذرخواهی پرداخته ، ازستیزه جویی و جدال جداً خودداری کند ، زیراستیزه جویی صمیمیت ها را از بین برده ، دشمنی و نفاق را جایگزین آنها می کند . بدیهی است که طرف مقابل هم باید عذر و پوزش شخص خطاکار را پذیرا شود.
نمونه خلاق بد، لجاجت و یکدندگى، تکبر نسبت به همسر، بى ادب بودن، بى وفایى، کینه توزى، سوءظن داشتن، سبکى و هرزگى، کم ظرفیتى و بى تابى، با محبت نبودن و بد چشم بودن است.
۱۱- تناسب شخصیتی :
دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، بهتر است تناسب شخصیتی داشته باشند و از نظر صفات شخصیتی با یکدیگر جور باشند هر انسانی شخصیت ویژه خود را دارد. اگر ۲ نفر که ازدواج میکنند، تفاوتهای شخصیتی زیادی با هم داشته باشند در رابطه خود دچار مشکلات زیادی میشوند. فرض کنید فردی از نظر شخصیتی برونگراست و راحت ابراز احساسات و عواطف میکند و بیشتر دوست دارد در جمع باشد؛ این فرد با کسی ازدواج میکند که انسانی درونگراست و ابراز احساسات برایش سخت است، حضور در جمع برایش خوشایند نیست و ارتباط برقرار کردن با افراد برایش دشوار است.
این دو در طولانیمدت دچار مشکل خواهند شد؛با هم هستند اما احساس تنهایی میکنند. جالب اینجاست که در ابتدا به خاطر خصوصیات متضادی که دارند، خیلی جذب همدیگر میشوند اما به تدریج از هم فاصله میگیرند چون با هم تناسب ندارند و نمیتوانند نیازهای همدیگر را برآورده نمایند.
۱۲- تشابه فرهنگی:
در انتخاب همسر باید جایگاه فرهنگی او را در نظر داشته باشیم. فرهنگ یعنی چه؟ فرهنگ عبارتست از بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف میکنند. آن، به ما میگوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید انجام گیرد؟ از آنجا که فرهنگها با هم متفاوت می باشند، بایدها و نبایدهای آنها نیز با هم فرق دارند. بنابر این عوامل فرهنگی ابعاد متفاوتی دارد که ریشه در افکار انسان داشته و با رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه معاشرت، برخوردها، تربیت فرزندان، دیدگاه نسبت به پسر یا دختر و… متأثر از فرهنگ حاکم بر زیستگاه و ذهنیات ماست. تشابه یا تضاد فرهنگی در معاشرت ها و رفت و آمدهای خانوادگی طرفین دخیل بوده و مستقیماً در زندگی زوج جوان مؤثر خواهد بود. چرا که زوج جوان ، خود از فرهنگ مسلط بر حیطه جغرافیایی که در آن رشد یافته اند تأثیر پذیرفته اند و کنار گذاشتن فرهنگ یعنی نادیده گرفتن سیستم ارزشی، افکار، عقاید و به هم ریختن تمام ملاکهای اخلاقی و اجتماعی، بی هویت شدن و درهم ریختگی ارزش ها و سردرگمی فرد. پس نمی توان به دلیل علاقه به یک فرد بخصوص، تأثیر فرهنگ و آنچه باید باشد و آنچه هست را در زندگی نادیده گرفت.
بنابر این عوامل فرهنگی علت تشابه در تجارب و دیدگاه ها در بین خانواده ها و افراد است. اگر انتخاب همسر بر مبنای توجه به تشابه فرهنگی صورت گیرد، با درصد موفقیت قابل توجهی مواجه خواهد شد.
ثبت دیدگاه