جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 1 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
این قافله ی عمر عجب می گذرد
شناسه : 2055

نویسنده : سهیلا سعیدیانی   /    مرگ می آید ، مرگ می آید زمانی که اصلاً انتظارش را نداری ، مرگ می آید هنگامی که سرگرم خندیدن و شادی هستی زمانی که برای آینده ات امیدها داری، مرگ می آید در آغاز یک سفر کوتاه ، در پایان یک سفر طولانی ،مرگ می آید در […]

ارسال توسط :
پ
پ

نویسنده : سهیلا سعیدیانی   /   
مرگ می آید ، مرگ می آید زمانی که اصلاً انتظارش را نداری ، مرگ می آید هنگامی که سرگرم خندیدن و شادی هستی

زمانی که برای آینده ات امیدها داری، مرگ می آید در آغاز یک سفر کوتاه ، در پایان یک سفر طولانی ،مرگ می آید در حالی که تو غافلی ، مرگ در همه حال خواهد آمد وحتی به کودکی که در آغوش مادر خفته است رحم نمی کند ،گاه مردان وزنان همسفر ما می میرند و ، کودکی زنده می ماند ، زنده می ماند تا به شهری وارد شود که قلبها آکنده از غم از دست دادن کودکی متولد نشده است .
ما هر روز در اطراف خود مرگهایی را می بینیم ومی دانیم که مرگ به سراغ ما خواهد آمد ،اما بازهم غافلیم !! گویی همگی ما انسانها بر یک قطار مسافر بری سوار هستیم وبه سوی یک مقصد معلوم حرکت می کنیم . ودر طول مسیر مسافران تک تک یا گروهی در ایستگاه های مختلف به مقصد می رسند واز قطار پیاده میشوند وبقیه به سفر شان ادامه می دهند .به قول ابن یمین همه مسافر ومن در عجب از جماعتی که بر کسی می گریند که به مقصد رسیده است .
سفر ادامه دارد ، عده ای در طول سفر در استراحتگاهها کمی می آسایند وتوشه ای بر می گیرند برای منزل نهایی ودوباره با توکل به خدا سفر را ادامه می دهند .اما عده ای فراموش می کنند که مسافرند وبه لذات استراحتگاهها سرگرم می شوند وتوشه را از یاد می برند ودست خالی به مقصد می رسند.وسفر همچنان ادامه دارد !!!
ذخیره ای بنه از رنگ وبوی بهار                       که می رسند زپی، رهزنان بهمن ودی
به مأمنی رووفرصت غنیمت شمر                      که در کمینگه عمرند ، قاطعان طریق
ساعتها ، لحظه ها وروزها می آیند وبه شتاب می روند .دوستیها ،دلبستگیهاوعشقها هردم تازه وکهنه می شوند ،هیچ چیز ماندگار نیست ، مرگ در انتظار همه کس وهمه چیز است وانسان را به این خیال می کشاند که دلبستن ،کاری بس عبث وبیهوده است وباید به همه چیز پشت پا زد وتنها بفکر لذات بود.و این طرز تفکر پس از مدتی باعث احساس پوچی در وجود آدمی می شود.اما قلب مؤمن حرف دیگری دارد وفریادی دیگر بر لب می آورد ،او می داند که در پس این جداییها،دل بریدنها و مرگها دنیایی بس زیباتر نهفته است ،دنیایی خالی از غمها، دردها ورنجها واین ما هستیم که با انتخاب صحیح راه ومسیر خود به عشقها ودلبستگیها معنا می بخشیم او می داند که به عنوان یک مسافر به این دنیا آمده است وقرار است در این سفر طی آزمونهایی که در گردنه های این سفر از او به عمل می آید ،پخته شود وشخصیتش کامل گردد.
پس بهوش باشید که قطار عمر منتظر نمی ماند ،فرصت را نباید از دست داد،برای تکامل روح وشخصیت باید از لحظه لحظه ی این سفر واز یاری وهمراهی همسفران به خوبی استفاده نمود، شاید دیگر وقتی نباشد وهر لحظه ما به ایستگاهی که خواه ناخواه باید پیاده شویم ،برسیم ،فرصت رااز دست مده!!!

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.