خانواده یک نظام اجتماعی کوچک است که همواره در حال تحول بوده و دورههای مختلفی از تحول را طی میکند و در هر مرحله، روابط زوجها با همدیگر، نقشها و روابط والدین و فرزندان حالت خاصی به خود میگیرد. بهنظر میرسد ابعاد عشق در زن و مرد یکسان نباشد. بهعلاوه حالت آن در زنان و مردان در مراحل مختلف زندگی زناشویی متفاوت باشد. محققان می گویند سیر کلی عشقورزی در آغاز ازدواج بالا است، سپس کاهش مییابد و مجدداً در سالهای بعدی کمی افزایش مییابد.
سیر این تحول در زن و مرد متفاوت است. مردان در مقایسه با زنان، زندگی زناشویی را با عشق شدیدتری شروع میکنند، اما زنان این عشق را در طول زندگی بیشتر حفظ میکنند. زنان زندگی زناشویی را با صمیمیت بیشتری شروع میکنند و در مرحله ازدواج که هنوز فرزندی ندارند، در مقایسه با مردان صمیمیت کمتری ابراز میدارند و در دوره فرزندپروری آن را بیشتر افزایش میدهند. درحالیکه میزان صمیمیت مردان تقریباً سیر نزولی دارد. این منحنی در زنان شکلU دارد، ولی در مردان به این شکل نیست.
شوریدگی زنان در مرحله نامزدی بالاتر از مردان است، اما از دوره عقد به بعد در مقایسه با مردان سیر نزولی بیشتری دارد. شکل این منحنی در هیچیک از زوجین به شکل U نیست. دادهها نشان میدهد که اگرچه سطح شوریدگی در آغاز ازدواج در مردان بیشتر از زنان است، اما سطح شوریدگی در مراحل بعدی ازدواج در زنان بالاتر از مردان است.
زن و مرد عشق را با سطح یکسانی از تعهد شروع میکنند و در زنان بعد از دوران ازدواج بهشدت افزایش مییابد و در مردان پس از دوران عقد تقریباً ثابت میماند. سطح تعهد زنان نسبت به همسر بعد از ازدواج و تولد فرزند و در مقایسه با مردان بهشدت افزایش مییابد. بهطورکلی میتوان نتیجه گرفت که عشقورزی در زنان در مقایسه با مردان از ثبات بیشتری برخوردار است.
حفظ زندگی زناشویی برای زنان مهمتر از مردان است و زن سعی دارد با مهارت تمام، عشق ایجادشده را در بعد تعهد، صمیمیت و شوریدگی بالا ببرد. بهطورکلی از این یافتهها میتوان این نتیجه احتمالی را گرفت که زنان عشق را بهتر با عقل میآمیزند و با احتیاط بیشتری انتخاب میکنند و در طول دوران زندگی درصدد هستند که آن را حفظ کنند.مردان با عشق شدیدتر شروع میکنند، اما به دلیل وابستگیهای خارج از خانواده از قبیل کار و شغل، بهمرور سطح آن را کاهش میدهند.
عشق از نگاه زنان
عشق برای زن مفاهیم بسیاری در بردارد. او میخواهد به مردی که دوست دارد اعتماد کند و مطمئن شود او میتواند برایش محیطی امن و آیندهای خوب فراهم کند و به نقاط ضعفش توجهی ندارد و در هر حال سرشار از حمایت است. وقتی مردی تمام عشقش را نثار زنی میکند، درواقع به او این اطمینان را میدهد آنقدر قوی و تزلزلناپذیر است که میتواند وفادار بماند و هرگز گمراه نمیشود. زن عشق را میخواهد تا به این وسیله بداند عقل مرد تحت هر شرایطی حتی مواقع سخت و بحرانی خوب کار کرده و میتواند از او همیشه حمایت کند. از نظر زنها، مردها باید بتوانند روی پای خود بایستند و از نظر مالی و عاطفی توانایی کافی داشته باشند و وقتی زنی بداند مرد زندگیاش عاشق اوست، هیچ مشکلی حتی مالی نمیتواند اوضاع زندگیشان را به هم بریزد.
زنان بیشتر بهدنبال شریکی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانوادهشان را هم ازنظر مالی و هم ازنظر عاطفی تامین کند. زنان در رابطهشان با طرف مقابل علاوه بر جذابیتهای فیزیکی، بهدنبال مهربانی و سخاوت نیز هستند.
عشق از نگاه مردان
دنیای مردها استدلالی و زنها احساسی است. مردها اگر مجبور باشند بین عشق و احترام یکی را انتخاب کنند بیشترشان ترجیح میدهند تنها بمانند تا اینکه به آنها بیاحترامی شود. عشق یک مشغولیت در زندگی مرد است اما برای یک زن خود زندگی است. در بالاترین سطح زندگی یک مرد شرف و افتخار قرار دارد و اوج زندگی یک زن عشق است. کلمه عشق برای زن و مرد دو مفهوم متفاوت دارد.
ثبت دیدگاه