همگان بر مساعی ارزنده جامعه پزشکی منطقه واقفند و دلسوزی قاطبه ی پرسنل خدوم و تلاشگر شبکه بهداشت و درمان شهرستان ایمان دارند و بارها نیز بدان اذعان نموده اند، عزیزانی که کاهنده ی آلام و تسکینی بردردهای بی درمان شهروندان این دیار می باشند.
به گزارش خبرنگار پاوه پرس، درهر لحظه و درمحیط پیرامونی هریک ازما به کرات رویدادها و حوادثی در حال شکل گیری است، در پاره ای از موارد این رخدادها، خوش یمن و مبارک و در بعضی مواقع نیز با تأسف و تأثر همراست. بدون تردید، موضعگیری درقبال هریک ازحالت های صدرالذکر یکسان نبوده و قطعاً هم نخواهد بود و یا نباید چنین انتظاری را داشت.
دراینجا سخن ازتقصیر(خطای عمد) نیست، بلکه اطرافیان بیمار قصوری را یادآوری می نمایند که درادامه منجر به ازبین رفتن فردی گردید، قصوری که درمعنی مفهومی آن به بی مبالاتی ازآن تعریف و یاد می شود، بیمبالاتی نیز به زبان ساده، یعنی کاری که باید انجام شود ولکن به دلایلی انجام نمیشود.
هرچند این خانواده داغدار حق دارند نگرانی روحی خویش را با نگارش این دلنوشته تخلیه نمایند، اما این نیز نباید زمینه تخریب و یا تضعیف جامعه پزشکی شهرستان گردد، ضمن تسلی خاطر خانواده محترم عبدالهی، امیدواریم هریک از ما در هر جایی که به کاری مشغول هستیم به حساسیت و تاثیرگذاری کار خویش واقف باشیم و پیامد آن را بجد بسنجیم تا در ادامه تبعات منفی فعل خویش را به حداقل ممکن برسانیم واین حساسیت برای عزیزانی که با جان مردم سر و کار دارند قطعاً و یقیناً بیشتر و جدی تر خواهد بود.
شرح ماوقع این اتفاق ناگوار از زبان خانواده عبدالهی
هنوز چند روزی از داغی که بردلمان وارد شده نمی گذرد و مجال گلایه و ابراز ناراحتی براثر اتفاق ناگواری که برای خانواده ی ما به وقوع پیوسته نگذشته است، رویدادی که حتی واخوانی شرح ماجرایش نیز برایمان دردناک خواهد بود.
در واپسین روزهای سال ۹۴ با هزاران امید و آرزو، مادری را که ماهها درانتظار تولد نوزادش لحظه شماری می نمود، تا بیمارستان قدس پاوه مشایعت نمودیم، همراهان زائو را به زایشگاه منتقل نمودند و خویش درسالن انتظار صبر را پیشه نمودند تا تدبیر پزشک متخصص به کرم آید و نوید تولدی دیگر را درآستانه تحویل سال وعده نمایند.
متخصص مامایی شرایط جسمی بیمار را حاد تشخیص وبه همین جهت ضمن جلوگیری از اعزام مادر باردار به سایر مراکز درمانی ، دستور آماده نمودن اتاق عمل جهت انجام عمل جراحی سزارین را صادر نمود و در ادامه با تلاش سرکارخانم صحرائیان و تیم پزشکی همراه نوزادی هشت ماهه متولد گردید، همزمان با شنیدن صدای گریه نوزاد، سفیری (سفیدپوش) از دریچه درب اتاق عمل، نوید نوزاد دختر را به جمع منتظران ابلاغ نمود و حاضرین نیز با توزیع شیرینی چنین لحظه ای فرخنده را جشن گرفتند. و از اهتمام سرکار خانم صحرائیان وهمکاران محترمشان تقدیرها نمودند.
نیم ساعتی بعد مادر را به بخش منتقل نمودند و جمعی بربالین مادر و عده ای دیگر نیز همچنان در مقابل درب اتاق عمل منتظر فرامین تیم پزشکی بودند. با سوال نمودن از وضعیت جسمی نوزاد، یادآورشدند که به دلیل نارسایی تنفسی باید مدتی را زیر دستگاه بگذراند و ازآنجائیکه پاوه امکانات مذکور را ندارد با استان رایزنی نمودیم ، اما متاسفانه دستگاه خالی دربیمارستان های کرمانشاه وجود ندارد…
همه دستپاچه و نگران هریک از طریق دوست و آشنایی را مدد گرفتیم تا درنهایت از طریق رابطی تختی را در بیمارستان محمد کرمانشاهی رأس ساعت ۳:۳۰ دقیقه بعدازظهر رزرو نمودیم.
خشنود از موفقیت حاصله مراتب را به مسئولین ابلاغ نمودیم و انتظارداشتیم به دلیل شرایط تنفسی در همان دم و بدون هیچگونه معطلی نوزاد را اعزام نمایند، اما در کمال ناباوری با اینکه تخت خالی یافتیم ، به دلایل نامعلومی که بیشتر ناشی از سؤ مدیریت بود در انظار چشمان منتظر تا حوالی ساعت ۶ اعزامی انجام نگرفت….؟!؟!؟!
رابط مان که خویش پرستار بود، چند بار پیاپی تماس برقرار نمودند و علت تأخیر را علیرغم گذر زمان جویا شدند و تبعات تأخیر را خطرناک توصیف نمودند..
راننده آمبولانس نیز در همان ساعت اولیه حوالی ساعت ۳:۳۰ دقیقه در درب اورژانس به انتظار نشسته بود، ایشان نیز از تأخیر وارده گله مند بوده و هر از چندگاهی نارضایتی خویش را اعلام می نمود.
گویا ناهماهنگی در عدم حضور کارشناس بیهوشی جهت مشایعت نوزاد، گرم نشدن دستگاه انتقال، عدم لوله گذاری به موقع درمجاری تنفسی نوزاد، در مرخصی بودن پزشک متخصص اطفال و عدم وجود جایگزین و…. هریک به نوبه ی خود سبب گردید،تاخیری ناخواسته به وجود آید وهمین نیز کافی بود تا نتوانند نوزاد را اعزام نمایند، بلاخره با باز شدن درب اتاق عمل ( ساعت ۵:۳۰ دقیقه بعدازظهر) این امیدواری به وجود آمدکه مشکلات موجود یکی پس از دیگری برطرف شده اند واینک شرایط و زمان اعزام فراهم شده است .
اما با کمال تأسف این نیز پایان کار نبود ونیم ساعت نوزاد در راهرو و آمبولانس سرگردان بود….و همراهان نگران، علل تاخیر را جویا شدند و در ادامه دلیل را عدم آماده شدن برگه اعزام دانستند، به هرحال برگه نیز با شوخی وعادی جلوه نمودن وضعیت تکمیل گردید وجهت تائید پزشک اورژانس مهیا گردید…
پزشک عمومی نیز درداخل مطب حضور نداشتند وهمه سراسیمه اتاق ها و…را کاوش نمودند تا درنهایت بعداز مدتی طولانی ایشان را یافتند و امضای ایشان را درپای برگه ای رقم زدند تا پایانی بر آن همه بی نظمی های سیستمی را برساند. ..
بلاخره ساعت ۶ بعدازظهر آمبولانس راهی کرمانشاه شد و نوزادی که ساعت ها با مشکل تنفسی مقاومت مثال زدنی داشت، درنهایت دراثر قصوری ناخواسته زودتر از آنچه تقدیر بود درحوالی حوالی ساعت ۷ درطول مسیر به سرای باقی شتافت و خانواده ای را درکنار خویش داغدار نمود…
خانواده که وضعیت مادر را از نظر روحی و روانی مناسب حال نمی دیدند در یک نمایش تصنعی واقعیت را کتمان نمودند و هریک درنقش بازیگری به ایفای نقش پرداختند و پیوسته خبرهایی را از کرمانشاه درجهت بهبودی نوزادی مخابره می نمودند چند روزی را در بستر خاک آرامیده بود، تا وضعیت مادر نگران ومنتظر بدتراز پیش نگردد.
مادر تحت مراقبت شدید درقرنطینه نگهداشته می شد تا مبادا ناخوسته یکی از عیادت کنندگان خبر ناگهانی را به وی برساند و بعد از مقدمه چینی و مهیا نمودن شرایط روحی، در نهایت خبر از دست دادن جگرگوشه را به مادر داغدارش دادند تا همچنان در بستر بیماری بماند و داغ فراق فرزندنش را درگذر زمان فراموش نماید.
متاسفانه آن روز ما با چشمان خویش شاهد بی نظمی و عدم هماهنگی لازم در بیمارستان و به تبع پرپر شدن جگر گوشه مان بودیم. هرچند که آب رفته به جوی باز نمی گردد و دراین میان یک انسان جانش را ازدست داد و به نوعی ازحیات محروم گردید، اما به واسطه ی بی نظمی و ناهماهنگی های مکانی همچون بیمارستان قدس پاوه که مستقیما با جان انسان ها در ارتباط است شدیدا اعتراض داریم و برای تکرار نشدن چنین اتفاقات ناگواری برای همشهریان دیگر خواستار بررسی موضوع و رفع نواقص و مشکلات موجود می باشیم.
حتی اگر یک کودک نارس به دنیا بیاید واحتمال زنده ماندنش هم کم باشد به هیچ وجه قابل توجیه نیست که مجموعه ای نتوانند دراعزام نوزادی بسیج شوند و ساعت ها به دلیل عدم حضور جمعی از همکاران خویش در بلاتکلیفی قرار گیرند. …
ما هم می دانیم که خودمان نیز در به وجود آمدن این همه بی نظمی ها مقصریم، اگر در طول اتفاقات پیش رو برخورد منطقی با بی مبالاتی های صورت می گرفت بطور طبیعی حساسیت کار برای خیلی ها به وجود می آمد و اینگونه اتفاقات روی نمی داد و یا به حداقل ممکن می رسید …
هرچند که ما نگران اتفاقات روز چهارشنبه ی ۲۶ اسفند هستیم وبه دلیل کمبود امکانات بیمارستان واز همه مهمتر قصور وسهل انگاری موجود ناشی از تأخیر در اعزام ( سه ساعته ) نوزادی که مشکل تنفسی داشت، ناراحتی خویش را پنهان نمی نمائیم و همه ی آن را ناشی از عدم آشنایی با شرح وظایف وحساسیت های کاری پرسنل بیمارستان دانسته، و انتظار داریم با تشکیل کلاس های بازآموزی وانتقال حساسیت های کاری از بروز چنین پیش آمدهای نگران کننده در آینده اجتناب نمایند ویا حداقل با خانواده ی مصیبت دیده همدردی نمایند؟!!
در خاتمه ما خانواده عبدالهی مجددا ابراز نارضایتی خویش را از این اتفاق اعلام داشته و از مسئولین محترم جدیت برخورد با تخطی وارده را مطالبه می نمائیم.
ثبت دیدگاه