نویسنده : داریوش احمدیان ///
و این گونه تبلیغ میشود که امریکا از بین رفت، مردم امریکا بیدار شدهاند، قرار است حکومت امریکا را سرنگون کنند و اظهاراتی از این جنس. این شکل از اظهارنظرها که نشانگر عدم شناخت از امریکاست آدمی را به یاد ادعاهایی میاندازد که در ماجرای اعتراضات وال استریت در ایران مطرح میشد.
در آن زمان هم همین عده معتقد بودند که این تظاهرات ضد نظام لیبرال دموکراسی و سرمایه داری است و به زودی کل حکومت امریکا از بین خواهد رفت و حتی گاهی ادعا میشد که ۹۹ درصد مردم امریکا خواهان عوض شدن حکومت هستند! اما در عمل شاهد بودیم که دولت امریکا از آن بحران اقتصادی – سیاسی گذر کرد و با مقایسهی شاخصهای اقتصادیِ امروز نسبت به آن سال مشخص میشود که سیستم اقتصادی نئو لیبرال به خوبی میتواند بحرانهای اقتصادی را مدیریت کرده و از آنها عبور نماید.
به نظر میرسد که بهتر باشد ما در این جا به جای آنکه ذوق زده تظاهرات امریکا را پوشش رسانهای گسترده دهیم و بر اساس آن تحلیلهای عجیب و غریبی از سقوط نظام حاکم در امریکا ارائه دهیم کمی از نوع مواجههی دولت امریکا با این گونه اعتراضات که موضوعی کاملا طبیعی در آن جاست یاد بگیریم. اعتراضات خیابانی به موضوعات مختلف در ایالات متحده و بسیاری دیگر از کشورهای غربی امری مرسوم و جا افتاده است و به آن نه بعنوان پدیدهای امنیتی بلکه بعنوان موضوعی اجتماعی مینگرند و همانطور که مشخص است بین این دو نوع نگاه به این قبیل موضوعات تفاوت از زمین تا آسمان است. ما نیز دیگر بعد از گذشته چهار دهه از نوشتن قانون اساسی مان که در آن نگاهی مترقی به موضوعات مرتبط با تجمعات و جریانهای اعتراضی است خوب است که به آن عمل کرده و کمی این وجه از دموکراسی را هم تمرین کنیم.
تا کی قرار است اعتراض را به رسمیت نشناسیم و در توهماتمان چنین بیندیشیم که همهی آحاد جامعه صفر تا صد اقدامات ما را میپسندند؟ حتی اگر از نگاهی مبتنی بر حفظ نظام هم به این موضوع بنگریم خواهیم دید که اتفاقا تخلیهی به تدریج پتانسیل اعتراضی موجود در جامعه (که تنها مختص جامعهی ما هم نیست) باعث میشود که در مواقعی مانند انتخابات۸۸ شاهد رها شدن این فنر به شدت جمع شدهی اجتماعی نباشیم. باید در کنار خیالبافی هایمان از سقوط حکومت امریکا کمی هم از وجوه مثبت آنها یاد بگیریم.
منبع : بهار نیوز
ثبت دیدگاه