شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ Saturday, 23 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
استراتژی‌های نیروسازی برای اصلاحات
شناسه : 2469

دکتر علی میرزامحمدی (جامعه شناس) /// از جریان اصلاحات همانند دیگر جریان‌های سیاسی- اجتماعی برای رشد و تعالی و پیشبرد اهداف خود، نیازمند تامین نیروهای خلاق فکری و اجرایی است. این مهم در چهار سطح مختلف (نخبه‌های فکری- نظری، نیروهای گزینش انتخاباتی، نیروهای انتصابی، سطح عامه و افکار عمومی) می‌تواند محقق بشود که در زیر […]

ارسال توسط :
پ
پ

دکتر علی میرزامحمدی (جامعه شناس) /// از جریان اصلاحات همانند دیگر جریان‌های سیاسی- اجتماعی برای رشد و تعالی و پیشبرد اهداف خود، نیازمند تامین نیروهای خلاق فکری و اجرایی است. این مهم در چهار سطح مختلف (نخبه‌های فکری- نظری، نیروهای گزینش انتخاباتی، نیروهای انتصابی، سطح عامه و افکار عمومی) می‌تواند محقق بشود که در زیر به تشریح آنها می‌پردازیم:


۱- نیروسازی در سطح نظریه پردازی:
هرچند گفتمان اصلاح‌طلبی در دوم خرداد ۱۳۷۶، استیلای سیاسی خود را اعلام نمود، اما ریشه‌های فکری و نظری آن‌را می‌توان در دهه‌های اولیه انقلاب نیز جستجو نمود؛ چراکه باز شدن فضای سیاسی کشور پس از دوم خرداد۷۶ نتیجه اجتناب‌ناپذیر انقلاب اسلامی بود ولی به دلایلی مانند جنگ تحمیلی، محاصره اقتصادی و. . . این بخش از گفتمان انقلاب اسلامی که ناظر به آزادی و حقوق مدنی و سیاسی بود، فرصت ظهور و بروز پیدا نکرده بود.
گفتمان اصلاحات بر یک سلسله ارزشها نظیر حاکمیت قانون، توسعه سیاسی، گسترش آزادی‌های مدنی و سیاسی، معنویت‌گرایی، نفی خشونت، تأکید بر اجماع و وفاق درباره قانون اساسی، مردم‌سالاری، ضدیت با استبداد به شیوه جریان روشنفکری دینی، تنش‌زدایی و گفت‌وگوی تمدن‌ها اشاره دارد که در دهه نخست ظهور سیاسی خود، مورد استقبال طبقه متوسط شهری و روشنفکران، دانشگاهیان، زنان و جوانان قرار گرفت.
نسلی از روشنفکران و نظریه پردازان در رشد و اشاعه گفتمان اصلاح‌طلبی نقش ایفا نموده اند. این نسل در مقابل قرائت سنت گرایانه از دین، قرائت نوگرایی دینی را مطرح نموده اند. این گفتارها توسط تعداد قلیلی از روحانیون از جمله رئیس دولت اصلاحات، محمد مجتهد شبستری، یوسفی اشکوری، محسن کدیور و عبدالله نوری حمایت می‌شد. بخش دیگری از گفتارهای روشنفکری دینی، معطوف به سیاست و در واقع نوعی تحلیل، تولید و‌ترویج راهبرد سیاسی برای جامعه در حال گذار ایران بود. «راهبرد آرامش فعال» عباس عبدی، «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» سعید حجاریان از جمله این گفتارها بود. بتدریج در مسیر نوگرایی دینی نوعی عرف گرایی نیز، کم و بیش رشد یافت و در همین راستا نظریه پردازان گفتمان اصلاح‌طلبی به تعامل مثبت با عرف گرایان همانند چنگیز پهلوان، داریوش آشوری، داریوش شایگان، باقر پرهام علاقه مند شدند. تفکر نوگرایی دینی به تولید و ارایه مجله‌ها و روزنامه‌های مختلف از جمله راه نو، جامعه، توس، عصر آزادگان و. . . و روزنامه صبح امروز می‌پرداخت. با این‌همه هر چند گفتمان اصلاح‌طلبی، در گفتگو و تعامل با عرف گرایی زمینه‌های پویایی فکری خود را گسترش داد؛ اما خود را در معرض برخی اتهامات از ناحیه قرائت سنت گرایانه از دین قرار داد و موجب شد در میان قشر قابل توجهی از اقشار طبقات پایین و مذهبیون سنتی، جذابیت خود را از دست بدهد. پس از انزوای گفتمان اصلاح‌طلبی در هر دو نحله فکری (اصلاح‌طلبی رادیکال و اصلاح‌طلبی میانه) ، فرصتی مناسب پیش آمد تا فعالان این گفتمان در عناصر بنیادین خود تجدید نظر و بازنگری انجام بدهند. با احیای مجدد این گفتمان در دهه ۹۰، نحله سوم جریان اصلاح‌طلبی یعنی «اصلاح‌طلبی مدبرانه» در حال شکل گیری است. نحله «اصلاح‌طلبی مدبرانه» حاصل بازنگری و گفتگوی روشنفکران جریان اصلاح‌طلبی با لایه‌های میانه رو و معتدل جریان اصول گرایی است. برخی از مهمترین اصول نحله «اصلاح‌طلبی مدبرانه» را می‌توان در جملات زیر خلاصه نمود:
الف- در ذات اصلاح‌طلبی مدبرانه خداجویی قرار دارد و مصلحان واقعی همه خداجو هستند.
ب- اصلاح‌طلبی مدبرانه همچنان به حراست از ارزش‌ها همت می‌گمارد.
ج- اصلاح‌طلبی مدبرانه به جریان اصول گرایی احترام قائل است و در پی حذف این جریان سیاسی نیست بلکه به رقابت سالم و اخلاق مدارانه در صحنه سیاسی معتقد است.
د- جریان اصلاح‌طلبی مدبرانه برای پرواز در سپهر سیاسی ایران به دو بال نیازمند است: به رسمیت شناختن جمهوریت نظام (تحقق قانون اساسی) ، به رسمیت شناختن اسلامیت نظام (اطاعت از ولایت رهبری) .
ه- اتخاذ حرکت‌های انتحاری و غیرعقلانی در مقابله با رقبای منطقه و بین المللی با روح انقلابی بودن تضاد دارد؛ بلکه روح واقعی انقلاب در کاربست رویکرد عقلانی در حراست از ارزشها قرار دارد. بر این اساس در دهه ۹۰، نیروسازی در عرصه نظریه پردازی می‌تواند معطوف به رشد و باروری جریان اصلاح‌طلبی مدبرانه باشد. از محصولات فکری جریان اصلاح‌طلبی مدبرانه می‌توان به انتشار دوره کنونی روزنامه بهار اشاره نمود که در فضای فکری معتدل، آموزه‌های اصلاح‌طلبی را به مخاطبان خود منتقل می‌کند.

۲- نیروسازی در مسئولیت‌های برآمده از انتخاب مردم:
بسیاری از نیروهای سیاسی تاثیرگذار کشور شامل رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای مجلس خبرگان رهبری، اعضای شورای اسلامی شهر و روستا از طریق رای مردم انتخاب می‌شوند. همچنین برخی نیروهای سیاسی نیز همانند رهبری، وزرا، شهرداران به صورت غیر مستقیم با رای منتخبین مردم انتخاب می‌شوند. جریان اصلاح‌طلبی برای نیروسازی در مسئولیتهای برآمده از انتخاب مردم در دهه گذشته مشکلات جدی داشته است که مهمترین آن، حذف نیروهای نشاندار و شناسنامه دار آن توسط شورای نگهبان بوده است.
 این جریان در دوران رجعت دوباره خود و برگشت به صحنه تصمیم گیری‌های رسمی کشور برای مقابله با حذف برنامه ریزی شده  اصلاح‌طلبان از ناحیه رقبا از استراتژی «حمایت پس از تایید صلاحیت» بهره گرفت. اصلاح‌طلب‌ها بر اساس این استراتژی از میان نیروهای تایید صلاحیت شده که بیشتر آنها نیروهای سیاسی کم تجربه و حتی کمتر شناخته شده بودند بهره گرفتند و با حمایت از آنها به شرط ورود رسمی آنها به جرگه اصلاح‌طلب‌ها توانستند دوباره به صحنه رسمی تصمیم گیری و تصمیم‌سازی کشور برگردند. آنها با کاربست این استراتژی توانستند به نیروسازی گسترده دست بزنند. آنها همچنین با این استراتژی توانستند از انتقادهای جوانان حامی جریان اصلاح‌طلبی و جریان اصول گرایی درباره سابقه سیاسی متناقض برخی فعالان مسن خود رهایی یابند.
در کنار این محاسن، استفاده از نیروهای سیاسی که چندان تجربه کار سیاسی در سطح بالای تصمیم گیری کشور را ندارند، علاوه بر افزایش هزینه خطاهای کنترل نشده سیاسی آنها، احتمال انشعاب در جریان اصلاح‌طلبی و ظهور جریان‌های جدید را افزایش خواهد داد. اصلاح‌طلبان در نیروسازی برای مجلس خبرگان نیز مشکلات جدی دارند. از یک طرف در این مورد، همانند مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا نمی‌توان از استراتژی «حمایت پس از تایید صلاحیت» بهره گرفت؛ چراکه نامزدهای بالقوه این مسئولیت، افرادی صاحب قلم و تا حدودی شناخته شده هستند و احتمال چرخش سیاسی در آنها بسیار اندک است. از طرف دیگر بیشتر این نامزدها در حوزه‌های علمیه حضور دارند که از دیرباز جبهه گیری‌های انتقادی درباره جریان اصلاح‌طلبی به ویژه نحله رادیکال آن در آنها استیلا داشته است.

همین مساله موجب شد که به رغم تلاشهای  اصلاح‌طلبان و اتخاذ "رویکرد رای سلبی" آنها نتوانند اکثریت مجلس خبرگان را به دست بیاورند و این در انتخابات ریاست مجلس خبرگان مشهود بود.
بر این اساس لازمه استیلای  اصلاح‌طلبان بر مجلس خبرگان این است که :
–  اصلاح‌طلبان از گفتمان رادیکال دوری کنند و به اشاعه گفتمان "اصلاح‌طلبی مدبرانه" بر اساس تعامل و گفتگو با طیف اصول گرای میانه رو و معتدل روی بیاورند.
–  اصلاح‌طلبان به نخبه‌های حوزه‌های علمیه اطمینان بدهند که همچنان به حراست از ارزشها همت خواهند گمارد و در اعتلای اسلامیت نظام (ولایت رهبری) خواهند کوشید.
–  اصلاح‌طلبان لازم است ارتباط خود را با حوزه‌های علمیه در جهت رصد نخبه ها، برای انتخابات آینده مجلس خبرگان گسترش دهند.
اما دشوارترین مشکل  اصلاح‌طلبان در نیروسازی به انتخابات ریاست جمهوری مربوط می‌شود. اینکه چه کسی بعد از دکتر روحانی می‌تواند در صحنه سیاسی کشور وارد بشود مبحثی چند جانبه است و زود است درباره آن بحث شود اما تبارشناسی جریان اصلاح‌طلبی نشان می‌دهد که این جریان در دوره پس از خاتمی در انتخاب گزینه ریاست جمهوری سردرگم عمل نمود. چراکه پرورش و معرفی فردی برای این پست نباید دفعتی صورت بگیرد. درک این مساله در دهه ۹۰ موجب شد که آنها به جای نیروی اصلی خود از نیروی نیابتی که در مقایسه با دیگر نامزدهای ریاست جمهوری، گرایش نسبی به جریان اصلاح‌طلبی داشت حمایت کنند. همین مساله ضمن مدیون ساختن نامزد مذکور و پیروزی او، موجب دور شدن او از اردوی اصول گرایان، و چرخش سیاسی او به سمت اصلاح‌طلبی گردید! در حقیقت  اصلاح‌طلبان با کنار رفتن نامزد اصلی خود به نفع دکتر روحانی، به موفقیت هایی دست یافتند که هرگز با نامزد اصلی خود به آن دست پیدا نمی‌کردند!

۳- نیروسازی در مسئولیتهای انتصابی:
بخش مهمی از مسئولیتهای مهم مدیریتی کشور، همانند استانداران، فرمانداران، بخشداران، روسای ادارات و معاونان آنها، مسئولیتهایی است که توسط دولت به افراد محول می‌شود. سوال کلیدی در ارتباط با نیروسازی در مسئولیتهای انتصابی این است که دولت تدبیر و امید از چه‌ترکیبی در تیم مدیریتی خود باید بهره بگیرد. در پاسخ باید اشاره نمود، دولت در این میان سه رویکرد پیش روی خود خواهد داشت:
الف- انتخاب بر اساس تخصص گرایی با رویکرد سهل گیری درباره گرایش سیاسی نیروها.
ب- انتخاب بر اساس پایبندی به گرایش سیاسی نیروها.
ج- انتخاب مدبرانه: بر اساس این رویکرد چون نیروهای سیاسی، همسو با گرایش سیاسی خود عمل می‌کنند، انتخاب نیروهای سیاسی مخالف در‌ترکیب تیم مدیریتی می‌تواند کل تیم را با چالش مواجه کند. برخی تحلیلگران معتقدند تیم دولت روحانی در چهار سال اول، تیمی یکدست نبود و وجود نیروهایی که تمایلات سیاسی متضادی با دولت داشتند مشکلاتی برای آن به وجود می‌آورد. این مشکلات را می‌توان نوعی "گل به خودی سیاسی" تلقی نمود. بر این اساس حضور دوباره نیروهای مخالف دولت در بدنه آن، کار تیمی دولت را دچار اختلال بیشتری خواهد نمود. همچنان که تحلیلگران تاریخ سیاسی ایران یکی از دلایل مهم شکست مصدق را استفاده از نیروهای مخالف فکری در کابینه ایشان می‌دانند.
در همین راستا غلامعلی رجایی با اشاره به گزارش حضور برخی مسولان دولتی درحد فرماندار، بخشدار، مدیرکل و. . در مجالس تبلیغی رقبای دکتر روحانی، معتقد است مدیران دولتی که با حضورشان در ستاد رقیب عملا مهر عدم وفا و عدم پای‌بندی وتعلق خود را به بودن خود دراین اردوگاه زده است حتما" در دولت جدید روحانی نباید باشند.
بر این اساس خانه تکانی ادارات ضرورت دارد؛ اما معنای این خانه تکانی قلع و قمع نیروهای مخالف دولت نیست بلکه لازم است از استراتژی جابجایی نیروها به نحوی استفاده شود که نیروهای با گرایش سیاسی مخالف ضمن آنکه نتوانند کارایی تیم را به خطر بیندازند، از انرژی آنها در ارتقای کارایی تیم استفاده شود.
۴- نیروسازی در سطح عامه:
 گفتمانی که نتواند در میان اقشار مختلف مردم، مخاطب قابل توجهی پیدا بکند به تدریج به افول گرفتار شده و با از دست دادن پویایی و جایگاه خود، دچار جمود خواهد شد. اصول گرایان برای تعامل با اقشار مختلف مردم از دیرباز پایگاه‌ها و نهادهای مختلفی در اختیار داشته اند. این نهادهای انقلابی- مذهبی به راحتی می‌توانند در قالب جلسات مدون، خواسته‌های سیاسی اصول گرایان را به مخاطبان خود القا نمایند اما  اصلاح‌طلبان چنین پایگاه نهادی را در اختیار ندارند. این ضعف ناخواسته موجب می‌شود که آنها در جذب مخاطب در میان افراد تحت پوشش این نهادها مشکلات جدی داشته باشند. درک این ضعف موجب شد  اصلاح‌طلبان برای‌ترمیم تعامل با اقشار پایین و روستائیان تلاش جدی داشته باشند.
بخشی از این تلاشها بیشتر جنبه نمادی و رسانه‌ای داشته است مانند دیدار دکتر روحانی با برخی روستائیان و معلولین. در کنار این حرکتهای مقطعی، دولت باید به تقویت حرکتهای بنیادی به ویژه در حوزه اقتصاد مبادرت نماید تا جایگاه خود را در میان عامه مردم تثبیت کند.
گسترش شعبات احزاب اصلاح طلب و عدم انحصار آنها به مرکز شهرستان‌ها و اختصاص آنها به مراکز بخشها و حتی روستاهای بزرگ می‌تواند به عنوان پایگاهی جدید در آینده سیاسی جریان اصلاح‌طلبی مد نظر باشد. گسترش این شعبات خود فرصتی مناسب برای نیرو‌سازی در شهرهای کوچک و روستاها خواهد بود.
نکته مهم دیگر در این میان، نحوه برخورد با نهادهای انقلابی- مذهبی است که از دیرباز به عنوان پایگاه اصلی اصول گرایان عمل می‌کنند. ضدیت با این نهادها به نفع جریان اصلاح‌طلبی نیست بلکه باید تلاش شود در خود این نهادها نیز نیروهای معتدل و متمایل به جریان اصلاحات تقویت گردند.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.