نویسنده: : مراد یوسفی /// ای جوانان مسلمان که قبل از ورود به اینترنت مسلمان متعهدی بودید… بخوانید
جوانان مسلمان که قبل از ورود به اینترنت مسلمان متعهدی بودید ، سلام خانمها و آقایان (چون میدانم حتی کارتان به جایی رسیده که دوست ندارید به شما بگویم برادر و خواهر)
قبل از اینکه ادامه را بخوانید، ته دل خود به این نامه بگویید: چرندیات؛ مالهکشی؛ سفسطه؛ اراجیف و…
اگر از خنده و مسخره کردن سیر شدید، خواهش میکنم به سخنانم توجه بفرمایید:
سالها پیش جملهای را به خاطر سپردم که نوشته بود: پیمانی را که در طوفان با خدا بستی در آرامش فراموش نکن. ولی اکنون بنده عکس آن را به شما میگویم در قالب سؤال. پیمان با خدا را که در آرامش و استراحت شکستید آیا در طوفان بیاد خواهید آورد؟
بیاد دارید روزهایی را که نماز میخواندید چه با شوق وضو میگرفتید و روی جانمازی با تمرکز به محل سجده چشم میدوختید؟ به یاد دارید بعد از نماز دستها را بلند میکردید و دعا مینمودید…؟
به یاد میآورید سحرها بیدار میشدید بعد از خوردن غذا نماز صبح میخواندید و میخوابیدید یا تا وقت طلوع آفتاب قرآن میخواندید؟
و عصر خسته و گرسنه به مسجد میرفتید تا به همراه نمازگزاران چند عدد خرما بخورید و نماز مغرب را بخوانید و به منزل بازگردید؟
به خاطر دارید زمان مشکلات و سختیها همیشه سراغ قرآن میرفتید، چند آیه میخواندید و بعد دعا میکردید که خدایا به خاطر این قرآن که کلام خودت است مشکلم را حل کن…
گمان ندارم که همهی شما از این موارد خاطره دارید.
اما آرام آرام دیگر سراغ این مسائل نرفتید، چون شما در اینترنت خواندید که اینها اشتباه هستند! چون فلان فیلم را دیدید و گفت که اینها همه خرافات هستند! اینها همه ساختهی ذهن بشر هستند و…
احساس نمیکنید مهمترین سرمایهی زندگی خود را خیلی راحت واگذار کردید!
من نمیگویم این مسائل درست است یا نادرست. میگویم بیشک جزو مهمترین سرمایهی زندگی شما بود، و خود اقرار میکنید (اکثر اسلام ستیزان این اعتراف را میکنند که زمانی بسیار اهل عبادت و… بودهاند) اما خیلی زود و خیلی راحت آن را واگذار کردید.
میدانید خانمها و آقایان، خیلی وقتها دلم میگیرد…
نه نه اشتباه برداشت نکنید، نمیخواهم نامه را احساسی کنم بلکه میخواهم بگویم دلم میگیرد از تنبلیها و سستیها و ادعاهای مردم این زمانه…
زمانی بلال حبشی را به بدترین شکل ممکن شکنجه کردند ولی حاضر نبود حتی یک کلمه بر خلاف عقیدهاش بگوید، ولی شما جوانان با یک گوشی لمسی و یک تلگرام یا یک فیسبوک و… مهمترین سرمایهی خود (که عقیده توحیدیتان بود) را واگذار کردید!
بدون کوچکترین سختی و مقاومت! (باز هم اشتباه برداشت نکنید نمیخواهم بگویم اسلام درست است)
فارغ از درستی و نادرستی عقیدهها، باید به شما مدال داد یا به بلال؟!
راستی اگر هم اکنون شما را به بدترین شکل مکن شکنجه دهند و بگویند که دیگر اسلامستیز نباشید، چقدر مقاومت خواهید کرد؟ آیا قبول میکنید؟ در پاسخ این سؤال هم گمانی ندارم اما چون نمیخواهم به جای شما سؤالی جواب دهم چیزی نمیگویم.
امثال بلالها خون دادهاند تا اسلام به اینجا رسیده و برای اعتلای کلمهی توحید تبعید و شکنجه و سختی تحمل نمودهاند زیرا ارزش آن را دانستهاند.
ولی ما چون زحمتی برای آن نکشیدهایم و آماده به دستمان رسیده، برایمان مهم نیست که آن را حفظ کنیم یا نه… پس بخاطر تفریح و تنفر از مجریان اسلام هم که شده، اسلام را پس میزنیم و هر چند رفع شبهه هم صورت پذیرد غرورمان اجازه نمیدهد به اسلام بازگردیم!
اما گر روزی با طوفان زندگی مواجه شدیم حاضر هستیم پیمان شکسته زمان آرامش را احیا کنیم!
———————
منبع: الحاد نوین باتلاق رنگین/ مؤلف: مراد یوسفی
نوگرا
ثبت دیدگاه