شنبه, ۳ آذر , ۱۴۰۳ Saturday, 23 November , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 2441 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 1908×
عوامل سقوط جوانان از صفوف دعوت اسلامی(سوم)
شناسه : 259

نویسنده: دکتر محمود ویسی ۱۱) تأثیر تفرقه و اختلاف میان دعوتگران و جماعت‌های اسلامی بر شخصیت داعی؛ که باعث دوری وی از مسیر دعوت می‌شود. اختلاف میان داعیان و میان جماعت‌های اسلامی که هر یک حقّ را بسوی خود می‌کشند و باطل را بسوی دیگری هُل می‌دهند، آثار سوء روحی و ایمانی بر جای می‌گذارد. […]

ارسال توسط :
پ
پ

نویسنده: دکتر محمود ویسی

۱۱) تأثیر تفرقه و اختلاف میان دعوتگران و جماعت‌های اسلامی بر شخصیت داعی؛ که باعث دوری وی از مسیر دعوت می‌شود.

اختلاف میان داعیان و میان جماعت‌های اسلامی که هر یک حقّ را بسوی خود می‌کشند و باطل را بسوی دیگری هُل می‌دهند، آثار سوء روحی و ایمانی بر جای می‌گذارد. ما باید هوشیارانه در این میان با برادران مسلمانمان برخورد کنیم و حدّ مقدور از اختلافات مزمن حذر کنیم. زیرا مدعو شاهد مشاجره‌ی ماست. اما گاهی اوقات اختلافات اجتناب‌ناپذیرند و باید با مناظره‌ای شرعی سعی در حل آن کنیم.
به هنگام اختلاف یا حل اختلاف نباید منّتی بر جماعت نمود؛ زیرا این جماعت بود که اسلام را به تو شناساند و منّتی هم بر تو نمی‌گذارد. امّا اگر قرار باشد یکی بر دیگری منّت نهد؛ مطمئناً جماعت بایستی بر تو منت بگذارد. به تعبیر دیگر اگر میان آب و ماهی تعیین کنیم که کدام یک به دیگری نیاز دارد، این ماهی است که به آب محتاج است و آب هیچ نیازی به ماهی ندارد. آب بدون ماهی هم همان آب است و با ماهی هم همان آب است. اما ماهی بدون آب هرگز نمی‌تواند زندگی کند.
منتها آبی که مطابق فقه به قلّتین رسیده باشد «لم یحمل الخبث»[1] اما آبی که از قلّتین کمتر باشد هر گونه نجاستی به آن روی می‌آورد. پس سعی کنیم به آبی متصل شویم که به تعبیر مولوی:

آب کوزه چون در آب جو شود
محو شود در وی و جو او شود
این پاسخ قاطع مولوی در ۷۰۰ سال پیش است به آنان که این شبهه را می‌پراکنند که اگر آدم با جماعتی باشد محدود می‌شود و آزادی‌اش را از دست می‌دهد. نمی‌تواند خود تصمیم بگیرد. مجبور است تسلیم شود و مجبور است هر چه را می‌گویند به آن عمل کند. اما اصلاً اینطور نیست مگر در ابتدا نگفتیم هر کس مشکلی داشت بفرماید جلو بیاید و مطرح کند. هر کس که می‌خواهد شخصیتش تقویت شود باید از حالت کوزه بودن خود را رها کند و کوزه‌اش را به دریا خالی کند. و نتیجه‌اش چیست؟ استعاره‌ی شخصیت است؟ تضعیف شخصیت است؟ از بین رفتن شخصیت است؟ یا تعزیز و تفهیم شخصیت است؟ با جو شو تا همه از تو استفاده کنند نه این که در کوزه بگندی و غیر قابل مصرف شوی. پس چرا جدل و اختلاف دو نفر باید روی ما اثر بگذارد و مانع از پیوستن ما به آب جاری شود.

۱۲)نداشتن درک درستی از مصالح، مفاسد، اوضاع و شرایط زمانی که دعوت در آن به سر می‌برد.

۱۳)نداشتن صبر و پایداری، هنگام فرا رسیدن امتحان و اذیت در راه خدا
 همین که مشکل و ناراحتی‌ای برای جماعت پیش آید خود را کنار می‌زند و می‌گوید من حال و حوصله‌ی این مشکلات را ندارم.

۱۴) نداشتن حرکت گام ‌به‌گام و تدریجی در مسیر دعوت، امری که باعث می‌شود تا دعوتگر دست به انجام کارهایی بزند که آمادگی لازم برای آن‌ها ندارد.
مسؤولیت بزرگی را می‌پذیرد و همین که فهمید از عهده‌ی آن بر نمی‌آید کم کم کنار می‌رود و سرد می‌شود

۱۵) نداشتن نظم در همنشینی با افراد شایسته و نیکوکار، که توشه‌ی راه دعوتگر در مسیرش هستند.
همنشینی و معاشرت با صالحان یکی از زادهای طریق برای دعوتگران است.

۱۶)شتاب‌زدگی در به نتیجه رسیدن و نزدیکی پنداشتن نتایج
 این که چرا ما این همه کار می‌کنیم و هیچ نتیجه‌ای ندیده‌ایم؛ کم‌کم حوصله‌اش به سر می‌آید و کنار می‌رود و سقوط می‌کند. در حالی که تو موظفی کار کنی و البته که باید نتیجه‌ی اعمالت را بگیری اما بعضی ثمرات دیر به بار می‌آیند. این دعوت مانند درخت گردو است. در ابتدا یک دانه گردو را در زیر خاک پنهان می‌کنیم. باید۱۵-۱۶ سال بگذرد تا جان بگیرد و ۱۵-۱۶سال دیگر نیز منتظر بنشنیم تا ثمر بگیرد. شاید در ابتدا ثمرش چند دانه گردو باشد اما بعد هزارها سال، هزارها هزار گردو و تقدیمت می‌کند.

۱۷) یقین و باوری ضعیف به این امر که خدا بندگان مؤمنش را یاری می‌رساند
خداوند در قرآن با تأکید می‌فرماید: «وَکَانَ حَقّاً عَلَینَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ»[2]

۱۸) اعتراف نکردن به اشتباهات و نپذیرفتن نصیحت
آدمی سعی ‌کند، نصیحت‌پذیر باشد بخصوص نصیحت ناصحین امین را قبول کند.

۱۹) ارتکاب گناهان بزرگ (معاصی) و کوچک شمردن گناهان صغیره

۲۰) کم‌توجهی به جنبه‌ی (شعایر) عبادی مانند نماز شب و خواندن اوراد و اذکار شبانه‌روزی
سبب سقوط می‌شود.

۲۱) ترک دعا که سلاح مؤمن به شمار می‌آید
داعی در واقع یعنی اهل دعا. همیشه دعا بخوانید برای همه دعا کنید. بخصوص برای خودتان که خدایا مرا در این راه توفیق ده.

۲۲) ضعف شخصیتی دعوتگر و نظم‌پذیر نبودن وی

 

«و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین»

 

پاورقی‌ها:
—————– 
[۱]الصافات/۱۰۳
[۲]الروم/۴۷

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.