نویسنده: احمد عباسی /// غالباً به دنبال وقوع حوادثی طبیعی همچون سیل، رانش زمین، خشکسالی، طوفان و تندباد و… بازار دو گونه تحلیل و بررسی بسیار داغ و پر مشتری است و صدای تحلیل منصفانه و میانهروانه کمتر به گوش رسیده و یا بسیار ضعیف میباشد:
١- دیدگاه نخست که کاملاً مادّیگرایانه و عاری از رنگ و بوی هدایت ربّانی است، حوادث و رخدادهای مزبور را اینطور تحلیل و ارزیابی مینماید که گویا طبیعت از آدمیان خشمگین است و جام غضبش را بر سر آنان فرو میریزد. در این میان خالقی مدیر و مدبر کاملاً غایب و هیچ نقشی ندارد.
٢- دیدگاه دوم برخلاف دیدگاه اول کاملاً الهی و همه چیز را به خداوند نسبت میدهد، ولی متأسّفانه پیروان این دیدگاه در تحلیلی بسیار ساده و قشرینگرانه ضمن اذعان به وجود دستان پر توانی پشت این ماجراها و بدون دخالت دادن اسباب و عوامل مقتضی، بر این باوراند که خدای علیم حکیم از آدمیان طغیانگر و نافرمان خشم گرفته و از این طریق ایشان را گوشمالی داده تا درس عبرتی برای دیگران باشند و از ادامه مسیر انحراف پرهیز نمایند. البته بدون تردید گناه و معصیت نقش اساسی دارد ولی نه آن باور و ارزیابی ساده و سطحی نگرانه از مقوله گناه و انحصار آن در مواردی همچون ترک نماز و روزه و… که بعدا توضیحاتی در این زمینه ارائه خواهد شد.
ما مسلمانان و پیروان ادیان و مکاتب توحیدی معتقدیم که خداوند قادر متعال از یک سو مخلوقات و موجودات را به دو نوع هدایت غریزی و هدایت تشریعی راهنمایی میفرماید تا هر کدام از آنها مسیر زندگی خویش را تعیین و انتخاب نمایند و از سوی دیگر نظام هستی را بر اساس قانون اصلی و لایتغیر اسباب و مسبّبات – جز در موارد معجزه که نسبت به حالت و قاعده همیشگی بسیار کم و نادر میباشند – اداره مینمایند. بدون شک اکثر موجودات – به استثنای بخشی از حیات انسان و جن که دو موجود صاحب اراده و انتخاب میباشند و غالب ابعاد و موارد زندگی این دو نیز متأثّر از هدایت فطری است و کمترین دخالت و تصرفی در آنها ندارند – از نوع نخست هدایت برخوردارند و از این طریق به حیات و وظیفه مقرّر خویش ادامه میدهند. ولی زندگی همه موجودات – چه آن دسته از مخلوقات که صاحب اراده هستند و چه آنهایی که فاقد ارادهاند و به طور کلی تحت تاثیر هدایت غریزی میباشند – بر اساس نظام اسباب و مسببات میچرخد؛ یعنی هیچ حادثه و پدیده و فعلی در این عالم به وقوع نمیپیوندد – جز در حالت معجزه که قبلاً اشاره کردیم – مگر اینکه پیشتر دو چیز وجود داشته باشد؛ یکی خواست و مشیّت خداوندگار بسیار عالم و با حکمتی که پشت پرده آن نهفته است و دیگری سببی متناسب با آن فعل و حادثه که انسانها یا از طریق وحی بدان پی بردهاند و یا در حوزه علوم تجربی پرده از روی آن برداشتهاند.
بنابراین جهان هستی دستگاه واحد متعدّدالاجزائی است که هیچ کدام از بخشها و حوادث متعلّق بدانها بیارتباط با همدیگر نیستند بلکه همه آنها ضمن ادای مسؤولیت محوله زمینه مساعد را برای سایرین نیز فراهم میسازند، به قول شاعر پرآوازه مرحوم پروین اعتصامی:
قطرهای کز جویباری میرود از پی انجام کاری میرود
و همچنین انحراف از مسیر و کج و معوّج حرکت کردن هم پیش روی سایر اجزاء سنگاندازی نموده و حرکت آنها را یا به طوری کلی از ریل خارج و یا حداقل کندش نموده و آسیبهای بعضاً جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت.
یکی از اجزاء این دستگاه عظیم و به هم پیوسته انسان است، بسیاری از آسیبها و عواقب زیانبار به وجود آمده در کره زمین معلول حرکات و اقدامات ناموزون این مخلوق مرید و مختار است؛ برای مثال: افزایش گازهای گلخانهای – به گازی در جو یک سیاره گفته میشود که در محدوده مادون قرمز به جذب و انتشار پرتوها میپردازد – ناشی از پارهای فعالیتهای نادرست و غیر قانونی انسانهاست. به گفته کارشناسان این حوزه: سوزاندن سوختهای فسیلی و تخریب جنگلها موجب افزایش غلظت مقادیر دی اکسید کربن میشود و گازهای گلخانهای ناشی از صنعت و کشاورزی بیرویه نقش عمدهای در گرم شدن جهان دارند. گرچه کشورهای صنعتی جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای در سال ١٩٩٧ پیمانی موسوم به پیمان (کیوتو) منعقد ساختند ولی این معضل همچنان باقی است و کماکان مشکلات عدیدهای به بار میآورد.
سوراخ یا تخریب لایه اوزن نیز چنین است – لایه اوزن گازی نامرئی و از جنس اکسیژن است که در بالای سطح زمین قرار دارد و وظیفه آن محافظت از زمین در برابر تابش اشعه ماوراء بنفش خورشید محسوب میگردد. اگر این لایه نازک و به تدریج از بین برود اشعه مزبور به راحتی به سطح زمین نفوذ کرده و سبب بروز بیماریهای مختلفی از جمله سرطان پوست و آب مروارید در انسان میشود – یعنی عواملی در ضربه زدن بدان دخیل است که محصول فعّالیّتهای بشری میباشند، از جمله: اسپریهای خوشبو کننده، یخچال، مواد پاک کننده و شوینده، کشاورزی، کپسولهای آتشنشانی، کولر و…
رانش و آرامش کره خاکی نیز از این قاعده مستثنی نیست، یعنی عواملی در استقرار و یا به لرزه انداختن آن نقش دارند که بدون شک انسانها در پارهای از آنها دخیلاند، زیرا چنانچه کارشناسان میگویند میتوان دلیل اصلی آن را افزایش بیش از حد فشار داخل سنگها و طبقات درونی زمین برشمرد. البته بدون تردید فعال شدن گسل زلزله بر اثر افزایش فشار داخل سنگها هم معلول علل و عواملی است که شاید تاکنون برای ما مکشوف و معلوم نباشد، هرچند تحقیقاتی پیرامون تأثیر آزمایشهای اتمی بر وقوع زمینلرزه صورت گرفته ولی تاکنون به درجه یقین نرسیده و ممکن است در آینده یافتههای تازهای در این باره به دست آید.
یکی از پیامهای مهم قرآنی این است که: «آنچه از مصائب و بلا به شما میرسد به خاطر کارهایی است که خود کرده اید…»
(شوری – ٣٠) حال سوال این است که آیا حوادث طبیعی نیز ناشی از گناه و انحراف آدمیان است؟!
در پاسخ به این پرسش مهم باید گفت بله بدون شک گناه و معاصی انسانها هم در ایجاد و به وقوع پیوستن این نوع معضلات و مشکلات نقش بسزایی دارند، ولی نکته حایز اهمیت در این زمینه اینکه نباید نگاهی محدود و سطحی نگرانه به مقوله گناه داشت و آن را در گناهانی همچون ترک نماز و روزه و… محصور کرد. بلکه باید در مقیاسی وسیع بدان نگریست و عملکرد ناموزون و نامیمون انسانها به طور عموم و به ویژه کشورها و ابرقدرتهای طاغی و یاغی را در چارچوب دایره وسیع گناه قرار داده و عامل به وجود آمدن بسیاری از مصایب و بلایا قلمداد نمود.
البته نباید و نشاید این موضوع حسّاس و حیاتی را هم از نظر دور داشت که ترک اعمال و تکالیف پرورش دهنده و سرنوشتسازی نظیر نماز، روزه، حج، انفاق و… عامل اساسی مشکلات زیادی به شمار میرود، چرا که مقصود و مراد خداوند متعال از انجام اعمال مزبور تنها قالبی بیقلب و تهی از آثار مادی و معنوی نیست. به ویژه نماز که رکن رکین شعایر عبادی است و نمیشود ساده و بیتفاوت از کنارش گذشت و یا به آثار و عواقب زیانبار ترک و عدم اهتمام بدان وقعی ننهاد.
نکته بسیار مهم در این زمینه اینکه: نباید بشر ناقص و محدود العلم ادعای پرده برداشتن از روی تمام حکمتهای افعال خداوندی داشته باشد که دارای علم و حکمت بیمنتهاست؛ زیرا نظم جهان هستی به حدی پیچیده و رازآلود است که کشف و رمزگشایی از همه آنها برای ما به هیچ وجه امکانپذیر نمیباشد. لذا برای خداباوران پذیرش این اصل که نه تنها هیچ کدام از کارهایش عبث و بیهوده و یا ستمکارانه نیست بلکه حکمتهای ریز و دقیقی در ورای هر کدام از آنها نهفته است، بسیار آسان و قابل هضم است وباید اذعان و یقین داشته باشند آنچه برایشان مکشوف است گوشهای از آن دریای بیکران بوده و شاید هم راز پارهای از آنها کاملاً و برای همیشه نامعلوم و در خفا بماند.
زمینلرزه و دیگر حوادث طبیعی نیز که جزو افعال خداوند هستند از این قاعده مستثنی نمیباشند و حکمتها و رازهای بسیار ریز و مهمی پشت پرده آنها وجود دارند و شاید یکی از آنها عصیان و نافرمانی انسانها باشد، یعنی خداوند حکیم از این طریق میخواهد غافلان را از خواب عمیق غفلت و چسپیدن به لذایذ و امکانات زودگذر دنیوی، بیدار نموده و نقطه عطفی برای بسیاری از ایشان به شمار رود. ولی نکته مهم این است که لزوماً تنها حکمت همین یک مورد نیست و نباید بلافاصله کسانی که مورد هجوم این نوع بلایا قرار میگیرند، افرادی متمرّد و عاصی قلمداد شوند.
شاید یکی از حکمتهای بسیار مهم در اینگونه مواقع و حوادث، احیا و تقویت روحیه تعاون و نوعدوستی و فاصله گرفتن از خصلتهای ناپسندی همچون بخل و مالدوستی مفرط و بیتفاوتی در برابر مظلومان و درماندگان باشد که رشد و بالندگی روحیه مزبور در چنین شرایطی بسیار واضح و روشن بوده و نیازی به استدلال ندارد. برای مثال در حادثه تلخ و جانگداز اخیر استان کرمانشاه شکفتن خصلتهای انساندوستانه برای همگان مشهود بود بهگونهای که هر کس در حد وسع و توان خویش در سرازیر نمودن سیل کمکهای دلسوزانه و بیدریغ سهیم بود و مسابقه سرسامآوری در جریان بود که مایه بسی مباهات و امتنان و شکرگذاری است و بدون تردید برای همیشه در حافظه تاریخ باقی خواهد ماند. ولی ای کاش این روحیه مبارک و ستودنی، محدود و منحصر به این اوقات و حوادث معدود نمیشد و به صورت خصلتهای ثابت و ماندگار درآمده و همه آسیبدیدگان و نیازمندان جامعه را در بر میگرفت که متأسّفانه فقدان این روحیه در میان کثیری از مردم مشهود و ملموس به نظر میرسد.
جان کلام اینکه: همچنانکه کتاب هدایت الهی یکی از ویژگیهای بارز آخرین امّت بهرهمند از نعمت هدایت ربّانی را «وسطیّت» بر میشمارد، بایستی در همه ابعاد زندگی – اعم از بعد فکری، عبادی، اخلاق و… – این خصلت مهم چراغ فروزان پیش رویمان باشد و نباید در پرتگاه «افراط» و «تفریط» سقوط کنیم.
بنا بر این باید در حین تحلیل حوادث و موضعگیریهای متفاوت نیز از این امر غفلت نورزیده و راه افراط و تفریط نپیماییم، برای مثال: در تحلیل پدیده زمینلرزه نه کاملاً مادّیگرایانه موضع گرفته و تنها علل و عوامل مادّی را مد نظر قرار دهیم و نه اینکه عوامل ظاهری را متروک و مغفول نهاده و تنها مقوله «گناه» – آن هم با نگاهی محدود و سطحینگرانه بدان – را دخیل بدانیم.
از خداوند رحمان و رحیم میطلبیم همه ما را به راه راست هدایت فرموده و در راستای فهم صحیح دین و دنیا یاریمان دهد و روحیه اخوّت و مودّت راستین را در قلوبمان شکوفا نماید. أللهم أرنا الحق حقاً و أرزقنا إتباعه و أرنا الباطل باطلاً و أرزقنا اجتنابه.
بانه – ۴ / ٩ / ٩۶
منبع : اصلاح وب
١- دیدگاه نخست که کاملاً مادّیگرایانه و عاری از رنگ و بوی هدایت ربّانی است، حوادث و رخدادهای مزبور را اینطور تحلیل و ارزیابی مینماید که گویا طبیعت از آدمیان خشمگین است و جام غضبش را بر سر آنان فرو میریزد. در این میان خالقی مدیر و مدبر کاملاً غایب و هیچ نقشی ندارد.
٢- دیدگاه دوم برخلاف دیدگاه اول کاملاً الهی و همه چیز را به خداوند نسبت میدهد، ولی متأسّفانه پیروان این دیدگاه در تحلیلی بسیار ساده و قشرینگرانه ضمن اذعان به وجود دستان پر توانی پشت این ماجراها و بدون دخالت دادن اسباب و عوامل مقتضی، بر این باوراند که خدای علیم حکیم از آدمیان طغیانگر و نافرمان خشم گرفته و از این طریق ایشان را گوشمالی داده تا درس عبرتی برای دیگران باشند و از ادامه مسیر انحراف پرهیز نمایند. البته بدون تردید گناه و معصیت نقش اساسی دارد ولی نه آن باور و ارزیابی ساده و سطحی نگرانه از مقوله گناه و انحصار آن در مواردی همچون ترک نماز و روزه و… که بعدا توضیحاتی در این زمینه ارائه خواهد شد.
ما مسلمانان و پیروان ادیان و مکاتب توحیدی معتقدیم که خداوند قادر متعال از یک سو مخلوقات و موجودات را به دو نوع هدایت غریزی و هدایت تشریعی راهنمایی میفرماید تا هر کدام از آنها مسیر زندگی خویش را تعیین و انتخاب نمایند و از سوی دیگر نظام هستی را بر اساس قانون اصلی و لایتغیر اسباب و مسبّبات – جز در موارد معجزه که نسبت به حالت و قاعده همیشگی بسیار کم و نادر میباشند – اداره مینمایند. بدون شک اکثر موجودات – به استثنای بخشی از حیات انسان و جن که دو موجود صاحب اراده و انتخاب میباشند و غالب ابعاد و موارد زندگی این دو نیز متأثّر از هدایت فطری است و کمترین دخالت و تصرفی در آنها ندارند – از نوع نخست هدایت برخوردارند و از این طریق به حیات و وظیفه مقرّر خویش ادامه میدهند. ولی زندگی همه موجودات – چه آن دسته از مخلوقات که صاحب اراده هستند و چه آنهایی که فاقد ارادهاند و به طور کلی تحت تاثیر هدایت غریزی میباشند – بر اساس نظام اسباب و مسببات میچرخد؛ یعنی هیچ حادثه و پدیده و فعلی در این عالم به وقوع نمیپیوندد – جز در حالت معجزه که قبلاً اشاره کردیم – مگر اینکه پیشتر دو چیز وجود داشته باشد؛ یکی خواست و مشیّت خداوندگار بسیار عالم و با حکمتی که پشت پرده آن نهفته است و دیگری سببی متناسب با آن فعل و حادثه که انسانها یا از طریق وحی بدان پی بردهاند و یا در حوزه علوم تجربی پرده از روی آن برداشتهاند.
بنابراین جهان هستی دستگاه واحد متعدّدالاجزائی است که هیچ کدام از بخشها و حوادث متعلّق بدانها بیارتباط با همدیگر نیستند بلکه همه آنها ضمن ادای مسؤولیت محوله زمینه مساعد را برای سایرین نیز فراهم میسازند، به قول شاعر پرآوازه مرحوم پروین اعتصامی:
قطرهای کز جویباری میرود از پی انجام کاری میرود
و همچنین انحراف از مسیر و کج و معوّج حرکت کردن هم پیش روی سایر اجزاء سنگاندازی نموده و حرکت آنها را یا به طوری کلی از ریل خارج و یا حداقل کندش نموده و آسیبهای بعضاً جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت.
یکی از اجزاء این دستگاه عظیم و به هم پیوسته انسان است، بسیاری از آسیبها و عواقب زیانبار به وجود آمده در کره زمین معلول حرکات و اقدامات ناموزون این مخلوق مرید و مختار است؛ برای مثال: افزایش گازهای گلخانهای – به گازی در جو یک سیاره گفته میشود که در محدوده مادون قرمز به جذب و انتشار پرتوها میپردازد – ناشی از پارهای فعالیتهای نادرست و غیر قانونی انسانهاست. به گفته کارشناسان این حوزه: سوزاندن سوختهای فسیلی و تخریب جنگلها موجب افزایش غلظت مقادیر دی اکسید کربن میشود و گازهای گلخانهای ناشی از صنعت و کشاورزی بیرویه نقش عمدهای در گرم شدن جهان دارند. گرچه کشورهای صنعتی جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای در سال ١٩٩٧ پیمانی موسوم به پیمان (کیوتو) منعقد ساختند ولی این معضل همچنان باقی است و کماکان مشکلات عدیدهای به بار میآورد.
سوراخ یا تخریب لایه اوزن نیز چنین است – لایه اوزن گازی نامرئی و از جنس اکسیژن است که در بالای سطح زمین قرار دارد و وظیفه آن محافظت از زمین در برابر تابش اشعه ماوراء بنفش خورشید محسوب میگردد. اگر این لایه نازک و به تدریج از بین برود اشعه مزبور به راحتی به سطح زمین نفوذ کرده و سبب بروز بیماریهای مختلفی از جمله سرطان پوست و آب مروارید در انسان میشود – یعنی عواملی در ضربه زدن بدان دخیل است که محصول فعّالیّتهای بشری میباشند، از جمله: اسپریهای خوشبو کننده، یخچال، مواد پاک کننده و شوینده، کشاورزی، کپسولهای آتشنشانی، کولر و…
رانش و آرامش کره خاکی نیز از این قاعده مستثنی نیست، یعنی عواملی در استقرار و یا به لرزه انداختن آن نقش دارند که بدون شک انسانها در پارهای از آنها دخیلاند، زیرا چنانچه کارشناسان میگویند میتوان دلیل اصلی آن را افزایش بیش از حد فشار داخل سنگها و طبقات درونی زمین برشمرد. البته بدون تردید فعال شدن گسل زلزله بر اثر افزایش فشار داخل سنگها هم معلول علل و عواملی است که شاید تاکنون برای ما مکشوف و معلوم نباشد، هرچند تحقیقاتی پیرامون تأثیر آزمایشهای اتمی بر وقوع زمینلرزه صورت گرفته ولی تاکنون به درجه یقین نرسیده و ممکن است در آینده یافتههای تازهای در این باره به دست آید.
یکی از پیامهای مهم قرآنی این است که: «آنچه از مصائب و بلا به شما میرسد به خاطر کارهایی است که خود کرده اید…»
(شوری – ٣٠) حال سوال این است که آیا حوادث طبیعی نیز ناشی از گناه و انحراف آدمیان است؟!
در پاسخ به این پرسش مهم باید گفت بله بدون شک گناه و معاصی انسانها هم در ایجاد و به وقوع پیوستن این نوع معضلات و مشکلات نقش بسزایی دارند، ولی نکته حایز اهمیت در این زمینه اینکه نباید نگاهی محدود و سطحی نگرانه به مقوله گناه داشت و آن را در گناهانی همچون ترک نماز و روزه و… محصور کرد. بلکه باید در مقیاسی وسیع بدان نگریست و عملکرد ناموزون و نامیمون انسانها به طور عموم و به ویژه کشورها و ابرقدرتهای طاغی و یاغی را در چارچوب دایره وسیع گناه قرار داده و عامل به وجود آمدن بسیاری از مصایب و بلایا قلمداد نمود.
البته نباید و نشاید این موضوع حسّاس و حیاتی را هم از نظر دور داشت که ترک اعمال و تکالیف پرورش دهنده و سرنوشتسازی نظیر نماز، روزه، حج، انفاق و… عامل اساسی مشکلات زیادی به شمار میرود، چرا که مقصود و مراد خداوند متعال از انجام اعمال مزبور تنها قالبی بیقلب و تهی از آثار مادی و معنوی نیست. به ویژه نماز که رکن رکین شعایر عبادی است و نمیشود ساده و بیتفاوت از کنارش گذشت و یا به آثار و عواقب زیانبار ترک و عدم اهتمام بدان وقعی ننهاد.
نکته بسیار مهم در این زمینه اینکه: نباید بشر ناقص و محدود العلم ادعای پرده برداشتن از روی تمام حکمتهای افعال خداوندی داشته باشد که دارای علم و حکمت بیمنتهاست؛ زیرا نظم جهان هستی به حدی پیچیده و رازآلود است که کشف و رمزگشایی از همه آنها برای ما به هیچ وجه امکانپذیر نمیباشد. لذا برای خداباوران پذیرش این اصل که نه تنها هیچ کدام از کارهایش عبث و بیهوده و یا ستمکارانه نیست بلکه حکمتهای ریز و دقیقی در ورای هر کدام از آنها نهفته است، بسیار آسان و قابل هضم است وباید اذعان و یقین داشته باشند آنچه برایشان مکشوف است گوشهای از آن دریای بیکران بوده و شاید هم راز پارهای از آنها کاملاً و برای همیشه نامعلوم و در خفا بماند.
زمینلرزه و دیگر حوادث طبیعی نیز که جزو افعال خداوند هستند از این قاعده مستثنی نمیباشند و حکمتها و رازهای بسیار ریز و مهمی پشت پرده آنها وجود دارند و شاید یکی از آنها عصیان و نافرمانی انسانها باشد، یعنی خداوند حکیم از این طریق میخواهد غافلان را از خواب عمیق غفلت و چسپیدن به لذایذ و امکانات زودگذر دنیوی، بیدار نموده و نقطه عطفی برای بسیاری از ایشان به شمار رود. ولی نکته مهم این است که لزوماً تنها حکمت همین یک مورد نیست و نباید بلافاصله کسانی که مورد هجوم این نوع بلایا قرار میگیرند، افرادی متمرّد و عاصی قلمداد شوند.
شاید یکی از حکمتهای بسیار مهم در اینگونه مواقع و حوادث، احیا و تقویت روحیه تعاون و نوعدوستی و فاصله گرفتن از خصلتهای ناپسندی همچون بخل و مالدوستی مفرط و بیتفاوتی در برابر مظلومان و درماندگان باشد که رشد و بالندگی روحیه مزبور در چنین شرایطی بسیار واضح و روشن بوده و نیازی به استدلال ندارد. برای مثال در حادثه تلخ و جانگداز اخیر استان کرمانشاه شکفتن خصلتهای انساندوستانه برای همگان مشهود بود بهگونهای که هر کس در حد وسع و توان خویش در سرازیر نمودن سیل کمکهای دلسوزانه و بیدریغ سهیم بود و مسابقه سرسامآوری در جریان بود که مایه بسی مباهات و امتنان و شکرگذاری است و بدون تردید برای همیشه در حافظه تاریخ باقی خواهد ماند. ولی ای کاش این روحیه مبارک و ستودنی، محدود و منحصر به این اوقات و حوادث معدود نمیشد و به صورت خصلتهای ثابت و ماندگار درآمده و همه آسیبدیدگان و نیازمندان جامعه را در بر میگرفت که متأسّفانه فقدان این روحیه در میان کثیری از مردم مشهود و ملموس به نظر میرسد.
جان کلام اینکه: همچنانکه کتاب هدایت الهی یکی از ویژگیهای بارز آخرین امّت بهرهمند از نعمت هدایت ربّانی را «وسطیّت» بر میشمارد، بایستی در همه ابعاد زندگی – اعم از بعد فکری، عبادی، اخلاق و… – این خصلت مهم چراغ فروزان پیش رویمان باشد و نباید در پرتگاه «افراط» و «تفریط» سقوط کنیم.
بنا بر این باید در حین تحلیل حوادث و موضعگیریهای متفاوت نیز از این امر غفلت نورزیده و راه افراط و تفریط نپیماییم، برای مثال: در تحلیل پدیده زمینلرزه نه کاملاً مادّیگرایانه موضع گرفته و تنها علل و عوامل مادّی را مد نظر قرار دهیم و نه اینکه عوامل ظاهری را متروک و مغفول نهاده و تنها مقوله «گناه» – آن هم با نگاهی محدود و سطحینگرانه بدان – را دخیل بدانیم.
از خداوند رحمان و رحیم میطلبیم همه ما را به راه راست هدایت فرموده و در راستای فهم صحیح دین و دنیا یاریمان دهد و روحیه اخوّت و مودّت راستین را در قلوبمان شکوفا نماید. أللهم أرنا الحق حقاً و أرزقنا إتباعه و أرنا الباطل باطلاً و أرزقنا اجتنابه.
بانه – ۴ / ٩ / ٩۶
ثبت دیدگاه