روزنامه شرق نوشت: فیلمها از زوایای مختلف در شبکههای اجتماعی میچرخد. صدای فریادهای مادران و صورت بیحسوحال متهم و جو متشنج در سالن آمفیتئاتر مدرسه، با صدای مادری را که رسا از حق فرزندش دفاع میکند، بارها بالا و پایین میکنیم.
ماجرا، ماجرای مدرسهای غیرانتفاعی است و ادعا، ادعایی است بسیار وحشتناک. میگویند بچههای مدرسه که یکی از بهترین مدارس منطقه دو تهران است، آزار جنسی دیدهاند. خبرها اول از یک رسانه داخلی منتشر شد و بعد ابعاد گستردهتری پیدا کرد؛ آنقدر بزرگ و بزرگتر شد تا کلافی سردرگم و گرهخورده روی زمین ماند که وقتی با مادر چند نفر از دانشآموزان مدرسه تماس میگیریم، جز دشنام چیزی عایدمان نمیشود. آنها میگویند هدفشان از رسانهایکردن ماجرا احقاق حق دانشآموزان مدرسه بود؛ اما حالا با بزرگترکردن بیشازپیش ماجرا، آنها تصمیم به سکوت گرفتهاند.
تراژدی را میشود در دو خط خلاصه کرد؛ معلم ۲۸ساله، متأهل و دارای یک فرزند سهساله، جزء محبوبترین معلمان مدرسه، حالا به اتهام آزار و اذیت دانشآموزانی که چون جان او را دوست داشتهاند، زندانی است. گفته میشود معلم با ارسال فیلمهای پورنو به دانشآموزان متوسطه اول این مجتمع آموزشی (یعنی دانشآموزان پایه هفتم، هشتم و نهم) و همچنین دستمالی آنها و خوردن مشروبات الکلی با آنها متهم به برقراری روابط خارج از عرف است و همچنین دانشآموزان را وادار به برقراری ارتباط جنسی با یکدیگر کرده. مسئلهای که گویا با چککردن ساعت یکی از دانشآموزان (اپل واچ) از طرف پدر دانشآموز و دیدن فیلمی مستهجن لو میرود و بعد ابعاد گستردهتری پیدا میکند.
پیگیری ویژه
اما چیزی که مهم است، شاید این باشد که هنوز زوایای قضیه برای خود والدین نیز روشن نیست؛ اما آنها اشد مجازات برای متهم، تعطیلی مدرسه و تودیع خسارت از آموزشوپرورش را حقوق مسلم خود میدانند. بلافاصله پس از رسانهایشدن این اتفاق رئیس مرکز اطلاعرسانی و روابطعمومی وزارت آموزشوپرورش به پیگیری اتفاق پیشآمده تأکید کرد. مرتضی نظری درباره اقدامات آموزشوپرورش در ماجرای آزار و اذیت جنسی تعدادی از دانشآموزان یکی از مدارس پایتخت اظهار کرد: هر اقدامی که لازم باشد، برای دفاع از حقوق دانشآموزان این مدرسه انجام خواهیم داد و آموزشوپرورش با حساسیت ویژهای این مسئله را بررسی میکند.
او افزود: وزارت آموزشوپرورش در بالاترین سطح ممکن و با استفاده از تمام ظرفیتهای قانونی، قضائی و حقوقی موضوع را بررسی میکند و با قصور و تقصیر مسئولان مرتبط این ماجرا در هر سطحی که محرز شود، اقدام قاطع انجام خواهد داد و به افکار عمومی تضمین میدهیم که به خاطر برهمخوردن آرامش خانوادهها به دلیل تخطی یک نیروی آزاد و غیررسمی کوتاه نمیآییم. چون ابعادی از مسئله نیاز به اعلام نظر مراجع قضائی، حقوقی و روانکاوان دارد، باید ابعاد موضوع مشخص و محرز شود تا نتایج پیگیریهای خود را به صورت مستمر از طریق رسانهها منعکس کنیم، البته در این ماجرا تا حد بسیار زیادی کوتاهی، تعلل و بیتفاوتی مدیر و مؤسس مدرسه محرز و پرونده مدرسه در شورای نظارت در حال بررسی است. نظری بیان کرد: آموزشوپرورش شهر تهران بهطور ویژه در این زمینه فعالیتهای حقوقی، بازرسی و پیگیری قضائی را انجام میدهد.
همچنین وزیر آموزشوپرورش در حکمی به بازرس ویژه وزارتی درباره رسیدگی به ماجرای آزار و اذیت دانشآموزان مدرسهای در منطقه دو تهران را ابلاغ کرد. وزیر آموزشوپرورش در ابلاغ این حکم به بزرگیزاده با اشاره به اتفاق بسیار شنیع انجامشده در یکی از واحدهای آموزشی منطقه دو تهران از او خواست تا ضمن مراقبت در تسریع پیگیریها، با فوریت و اولویت، همه عوامل مرتبط با اتفاق یادشده از ابتدا تاکنون را با گروهی از صاحبنظران موضوع بررسی دقیق کرده و هرگونه مسامحه احتمالی در هریک از واحدهای سازمانی متبوع را که موجب بروز آن شده است، سریعا گزارش کنn
مدرسه گران و خوشنام
سه شماره تلفن به دستمان رسیده که نام صاحبان آنها را نمیدانیم؛ اما میدانیم از والدین دانشآموزان مدرسه مورد نظر هستند. اولین شماره تلفن را میگیریم و خانمی عصبانی گوشی را برمیدارد و میگوید: «خانم، من نمیدانم شما چقدر در جریان این موضوع هستید. از دیروز تا حالا فضای مجازی از این ماجرا منفجر شده و الان خانوادهها درگیر مشکلات روحی شدهاند و آنقدر کامنتها وحشتناک بود و به بچههای ما توهین کرده بودند که همه ما دچار حمله عصبی شدهایم. من اصلا مشکلی با رسانهایشدن ماجرا ندارم و خودم از موافقان رسانهایشدن بودهام؛ ولی تصمیمی که گرفته شده، این است که اصلا مصاحبهها را بایکوت کنیم. الان هم هیچ کاری نکنید، الان خانوادهها دل خوشی از خبرنگاران ندارند و آنقدر حال بدی از اتفاقات این چند روز و واکنش رسانهای دارند که ترجیح میدهند فعلا سکوت کنند. آموزشوپرورش هم بهشدت پیگیر این اتفاقات است. از طرفی اخبار منتشرشده ضدونقیض است و تعداد بچههایی که آزار شدهاند، هم اشتباه درج شده». دومین شماره تلفن هم ترجیح میدهد سکوت کند و میگوید آنها تنها در انتظار گرفتن حق بچههایشان بودهاند؛ اما حالا بچهها و خانوادهها به خاطر چند اشتباه در مظان اتهام قرار گرفتهاند.
مدرسه در یکی از فرعیهای خیابان حضرت ابوالفضل بلوار مرزداران است، یک مجتمع آموزشی بزرگ و غیرانتفاعی و مشهور که به گفته اهالی محل خیلیها آرزو داشتهاند در آن مدرسه درس بخوانند. بالای سردر مدرسه دوربینهای مداربستهای نصب شده که گویا در چند وقت اخیر خیلی به کار مسئولان مدرسه نیامده، اما فضای مدرسه آرام است و خبری از هیاهوهای منتشرشده در روزهای اخیر نیست. پیرمردی در کمرکش کوچه ایستاده و مدرسه را نگاه میکند، از او سؤال میکنم که چقدر درباره مدرسه میداند و او میگوید پسرش زمان مدیریت آقای «م» اینجا درس میخوانده، حدودا پنج سال پیش و حالا از شنیدن خبرها در کانالهای تلگرامی وحشت کرده و آمده تا ببیند این اتفاق برای بچههای دورههای تحصیلی قبلی مدرسه هم افتاده یا نه. از پلههای مدرسه بالا میروم، دو نگهبان با پیراهن مردانه آبی جلوی در نشستهاند، به بهانه ثبتنام فرزند وارد مدرسه میشوم و میگویند اتاق معاون آموزشی طبقه بالاست. بالا هم خبری نیست، فضا آرام و به دور از هیاهوست و شبیه همه مدرسههایی است که سعی میکنند بهتر از بقیه باشند، روی یک دیوار بنری بزرگ نام شاگردان ممتاز مدرسه و معدلشان درج شده. دفتر معاون آموزشی هم آرام است اما کسی آنجا نیست.
از یکی از کارمندان درباره نحوه ثبتنام سؤال میکنم و او میگوید بعد از دو مرحله مصاحبه درباره ثبتنام به ما اطلاع خواهند داد. هیچ مسئله غیرعادیای در مدرسه به چشم نمیخورد. داخل کوچه میروم و از چند خانه درباره اتفاقات اخیر سؤال میکنم، ساکنان محل میگویند مدرسه جزء خوشنامترین مدارس است و آدمهای پولدار منطقه فرزندانشان را در مدرسه ثبتنام میکردند و از شنبه تا دوشنبه مدرسه شلوغ بوده و حتی یکی از خانوادهها میخواسته مدرسه را آتش بزند… دوباره داخل مدرسه میشوم، تا مشخص شود هنوز اقدام به ثبتنام میشود یا خیر. از نگهبان درباره هزینههای ثبتنام میپرسم و او مرا به امور مالی ارجاع میدهد، به گفته مسئول مالی مدرسه، هزینه ثبتنام در مدرسه برای پایه هفتم سال گذشته حدود ۹ میلیون تومان بوده که برای سال جدید ۲۰ درصد افزایش پیدا خواهد کرد، این هزینه فارغ از هزینه ناهار و سرویس است و برای آن نیز جداگانه باید حدود شش میلیون پرداخت شود. فرم ثبتنام را میگیرم و از مدرسه خارج میشوم.
افسار از دست ما در رفته
ساعت یک ظهر، پدر یکی از دانشآموزان، همان پدری که قصد آتشزدن مدرسه را داشته، به دعوت ما به روزنامه شرق میآید. او درباره اتفاقات آرام و شمرده صحبت میکند، خونسرد به نظر میرسد، اما ترجیعبند حرفهایش یک چیز است، او میگوید: آن مدرسه بیش از ۱۵۰ دانشآموز در مقطع متوسطه اول داشته است. این اتفاق در متوسطه مقطع اول افتاده و هنوز هم جزئیات آن برای ما مشخص نیست. خود من با پسرم صحبت کردم و حتی او را نزد روانکاو بردم، برای پسر من آسیب در حد نشاندادن فیلمهای مستهجن و دادن مشروبات الکلی بوده، آقای «ح» با چند تا از دانشآموزان اقدام به کشیدن سیگار میکرده، اما در بعضی از بچهها گویا این آسیب جدیتر بوده، گویا وادار به برقراری رابطه جنسی بین بچهها میکرده، ما تصمیم به رسانهایکردن این ماجرا گرفتیم تا پشتمان خالی نشود، اما الان ظاهرا افسار از دست ما در رفته و همه میگویند کاش آنقدر مسئله رسانهای نمیشد.
پدر این دانشآموز در پاسخ به این سؤال که آیا از کادر آموزشی این مدرسه تا پیش از این اتفاق راضی بودهاند، میگوید: من و مادر پسرم متارکه کردهایم و پسرم نزد مادرش زندگی میکند، پس از متارکه با اینکه محل زندگی پسرم از مدرسه دور شد، اما چون ما از کادر آموزشی رضایت نسبی داشتیم، مدرسه را تغییر ندادیم. من برای ثبتنام پسرم در پایه هشتم حدود ۱۶ میلیون تومان هزینه کردهام. اما در سالهای گذشته مدرسه فقط به سمت پولدرآوردن رفت، در واقع در ابتدای امر بود که مدرسه برای جذب مشتری کادر آموزشی مجرب آورده بود. این مدرسه در تهران شناختهشده بود، اما در سالهای گذشته میانگین سنی معلمان پایین آمد و این اتفاقها هم افتاد.
از خانواده دانشآموزان برای کسب اطلاع دعوت شده، آنها مصر به ادامه این پرونده هستند. او تأکید میکند: به گفته بچهها حداقل هفتهای دو بار این معلم که معاون آموزشی بوده، با بچهها در محیطهای داخلی مدرسه مشروبات الکلی مصرف میکرده، بچههای قلدرتر مدرسه به او نزدیک میشدند و برایش کشیک میدادند. او از طریق نرمافزار ویسپی برای دانشآموزان فیلمهای مستهجن ارسال میکرده، اما ما نمیدانیم که بین آنها و بچهها چه گذشته است. روز اول خود معلم به این اقدامات اعتراف کرده ولی حالا کلا زیر ماجرا زده.
او ادامه میدهد: من روز اول آنقدر عصبی بودم که بنزین ریختم تا مدرسه را آتش بزنم، چون احساس میکنم آنها فقط دنبال ماستمالیکردن اتفاق بودند. خواسته ما به برکناری این معلم ختم نمیشود، بچههای ما الان بخواهند از این مدرسه به هر مدرسهای بروند با انگهای بدی از مدارس طرد میشوند، این مدرسه باید تعطیل شود و آموزشوپرورش باید به ما نامه بدهد که بچههایمان را در یک مدرسه ثبتنام کنیم. به گفته این پدر، معلم مربوطه جزء محبوبترین معلمان مدرسه است و با طرح نقشه رفاقت با دانشآموزان به آنها نزدیک شده، همچنین گلایه او از کادر مدرسه، عدم کنترل درست اتفاقات است. او میگوید: ما به بچههایمان تلفن همراه نمیدادیم، اما همیشه تلفن همراه معلمهای جوان مثل معلم پرورشی که یک بچه ۱۸، ۱۹ ساله است و همین آقای «ح»، دست بچههای ما بود. بچههای ما مدام با این مردان جوان تنها بودند. از طرفی این آقا اتاق جدا نداشته، مگر میشود مدیر مدرسه متوجه رفتارهای او نشده باشد؟
ثبت دیدگاه