داریوش احمدیان ///
اظهارات جان کری، وزیر امور خارجه دولت باراک اوباما مبنی بر چند نوبت دیدار با محمدجواد ظریف در دو سال اخیر واکنشهای اعتراضی بسیاری را در آمریکا برانگیخته است.
دولتمردان آمریکایی معتقدند این اقدام جان کری اقدامی خلاف منافع ملی ایالات متحده و به ضرر مردم آمریکا است. از طرف دیگر شاهد آن هستیم که در تهران و از سوی مقامات سیاسی ایران سیاست سکوت درباره این موضوع دنبال میشود.
حتی رسانههای جناح تندرو که خود را دلواپس میخواندند هم بر خلاف موارد مشابه واکنش تندی را به ملاقات ظریف و کری نشان ندادند وتریبونهای نماز جمعه نیز که در اغلب اوقات نقش سخنگویی این طیف را برای اقشار خاصی در جامعه ایران ایفا میکنند سکوت را به بیان سخنان اعتراضی مرسومترجیح دادهاند. از سکوت تهران میتوان به این نتیجه رسید که ظاهراً دیدارهای ظریف و کری بر اساس تصمیمی در سطوح بالای نظام بوده است.
معنای دیگر این فرضیه آن است که بالاخره و پس از گذشت چهار دهه مقامات جمهوری اسلامی از آن نگاه کلیشهای که آمریکا را یکدست میدیدند عبور کردهاند و برای مذاکره با گروهی از سیاسیون آن کشور ممنوعیتی قائل نیستند. این مهم از آن جهت اهمیت دارد که سالهایی طولانی به درازای چهار دهه تبلیغات رسمی در ایران مدعی بود که از دموکراتها تا جمهوریخواهان دو روی یک سکه هستند و امکان مذاکره با هر دو حزب وجود ندارد. این تغییر رویکرد حتی اگر محدود به چند دیدار نمادین با وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده آمریکا باشد در نوع خودش گام اولیه قابل تاملی است.
اما از سوی دیگر شاهد اعتراض دولت ترامپ به این دیدارها بودیم. این موضوع را میتوان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد. نخست آنکه ترامپ و همحزبیهای جمهوریخواه او تا مدتی دیگر در کارزار انتخابات کنگره به مصاف دموکراتها خواهند رفت و در انتخابات۲۰۲۰ نیز احتمالا شاهد رقابتترامپ و کری خواهیم بود. طبیعی است که این دو حزب به دلیل رقابتهای سیاسی با یکدیگر نسبت به اقداماتی که از سوی طرف مقابل انجام شود نگاهی منفی و معترضانه داشته باشند. وجه دوم این موضوع آن است که اعتراضترامپ و دیگر دولتمردان آمریکا به مسائلی است که در مذاکرات ظریف و کری مطرح شده است؛ مسائلی که به سادگی میتوان حدس زد همراستا با سیاستهای دولتترامپ نیست و در برخی موارد همچون توافق هستهای در نقطه مقابل آن قرار میگیرد.
شاید مهمتر از این حواشی آن است که این مذاکرات چه عایدی برای ایران خواهد داشت و آیا به تامین شدن منافع ملی کمکی خواهد کرد یا خیر؟ ! مذاکره با جامعه مدنی و سیاسیون خارج از قدرت رسمی در کشورهای مختلف امری رایج در دیپلماسی است اما این موضوع آن هنگام فایدهمند خواهد بود که در پازل مذاکره و رابطه با قدرت رسمی کشور هدف قرار بگیرد. این تصور که مذاکره با دولتمردان سابق آمریکا میتواند جایگزین دیپلماسی رسمی و مذاکره با دولتمردان امروز حاضر در ایالات متحده باشد به نوعی سادهسازی موضوع و عدم پذیرش پیچیدگی موجود در روابط دیپلماتیک میان کشورها است. از همین رو میتوان گفت دیدارها و مذاکرات جواد ظریف و جان کری آن هنگام میتواند در راستای منافع ملی ارزیابی شود که وجه مهمتر و اصلی دیپلماسی به فراموشی سپرده نشود و مذاکره و گفتگو با دولت مستقر در آمریکا از گزینههای روی میز ایران به کلی حذف نشده باشد.
منبع : بهار نیوز
ثبت دیدگاه