هادی محمودی ///
- پاوه چه زمانی تاسیس شد و قدیمی ترین ساکنین پاوه چه کسانی بوده اند:
همانطور که گفته شد قدیمی ترین نامی که از پاوه در تنها ترین سند باستانی ایران باستان در دست است واژه پاوا (پوه) ؛ است که این واژه به معنای برافراشته در اوج ؛پایدار و ثابت است و در زمان زرتشت این منطقه خالی از هیچ سکنه و قریه ای بوده است و مردمانی به نام کرتو؛ گاها از این منطقه به عنوان منطقه ییلاقی خود استفاده می کرده اند و بعد ها در حدود هزاره دوم قبل از میلاد(۴۰۰۰ سال پیش)؛ اولین گروه از مردمان کرتو که به یکجانشینی رو آورده بودند به مرور زمان در منطقه ای در مجاوت پاوه امروزه با نام "آرتورگه" ساکن گردیده و اولین شهر باستانی آن زمان را پدید آورده که در حدود ۳۰۰۰ سال پیش آشوریان به این شهر حمله کرده و این شهر را به آتش کشیده و باخاک یکسان کردند که اکنون این شهر در زیر خاک مدفون است.
با توجه به اینکه عده زیادی از مردمان قدیم پاوه بر آیین یهودیت بوده اند و هنوز هم نام مکانهای سکونت آنها با زبان هورامی بر برخی مناطق پاوه وجود دارد؛ نظیر "بلچه و موسائیا"(مکان تجمع یهودیان) و "مزگی موسائی یا" (عبادتگاه یهودیان) ؛ "محله و موسائیا" (محله یهودی ها) و اینکه تنها گورانهایی که در قدیمی ترین اسناد با نام گورانهای یهودی از آنها یاد می شود ؛ گوران های ساکن قدیم قلعه پالنگان بوده اند میتوان به این نتیجه رسید که اجداد مردمان قدیم پاوه در حدود سال ۵۰۰ قبل از میلاد؛ از قلعه پالنگان به پاوه آمده اند و شالوده های اولیه پاوه کنونی را دسته ای از گورانهای قلعه پالنگان بنا نهادند؛ که بعدها دسته هایی از مردم گوران که بر ادیان دیگر بودند به این مکان آمده و به مرور زمان در مکانهایی دیگر از پاوه سکونت یافتند.
گورانهای اولیه که بر آئین یهودیت بوده بوده و از پالنگان به پاوه آمدند در مکانی از پاوه ساکن گردیدند که بعدها این مکان روستایی به نام "دگاگا" گردید که قدیمی ترین آثار و نشانه های سکونت در پاوه در این مکان موجود است.
گورانهای بعدی که به پاوه آمدند و یهودی نبودند در مکانهایی از پاوه ساکن گردیدند که بعدها این مکانها "بن ده" نام گرفت ( شامل اسامی قلاخوان ؛ میرائاوا ؛آسنگران ؛ قلم شائیان) و همچنین مکانی به نام "سرده «سه ردی»" و مکانهایی که بعدها «شه خه لیان»، «پشته»، «فیض ئاوا»، «سواره یا زواره» نام گرفتند ؛ساکن گردیدند که تمامی این ۱۰ مکان به مرور زمان و با ازدیاد جمعیت هر کدام روستایی جدا از دیگری گردید.
اولین روستا که سکونت گاه گورانها یهودی بود و "دگاگا" نام داشت ؛ بعدها به دلایلی که مشخص نیست ویران شده و کسانی که از این روستا زنده مانده بودند؛در ۹ روستای دیگر سکونت یافتند و عمدتا ساکن سه روستای قلاخوان ؛ میرائاوا ؛آسنگران گشتند.
و به مرور زمان و با ازدیاد جمعیت این روستاه ها و همچنین در آمیختن مردمان این روستا از طریق روابط سببی؛ تمامی این ۹ روستا به هم پیوستند و پاوه شکل گرفت و این مکانها که قبلا نام روستاه های جداگانه ای بودند با این اسامی بعدها که به هم پیوستند نامهای محله های قدیمی پاوه گردیدند.
در اینجا لازم به ذکر است که نتایج این تحقیق بیانگر این است که اجداد برخی از مردم کنونی هورامی و همچنین پاوه در دوران های دور بر دین یهودیت بوده اند که سبب افتخار مردمان قدیم هورامان و پاوه است زیرا:
- این نکته مهم را نباید فراموش کنیم که قبل از ظهور اسلام دین یهودیت که یک دین الهی بوده است که تحریف نگردیده و اینکه برخی مردمان هورامی بر دین یهودیت بوده یک افتخار برای مردمان هورامی آن زمان بوده است زیرا که در آن زمان که دینی به نام اسلام وجود نداشته و اکثریت مردمان خاورمیانه و ایران بر ادیانی نظیر توتیسم(پرستش مظاهر طبیعت و حتی پرستش حیوانات!)؛ بت پرستی؛ آتش پرستی و زرتشتیت و… بوده و اینکه برخی از مردمان هورامی آن زمان بر یک دین الهی(دین یهودیت) بوده اند یک افتخار برای مردمان هورامی است.
- نباید فراموش کنیم دین یهودیت یک دین الهی بوده و مردمان یهودی در قران همگی منحرف و گمراه نیستند بلکه در قران به پیروان حقیقی حضرت موسی(ع)؛ موسوی گقته میشود که این دسته از پیروان این دین انسانهای پرهیگازی بوده اند و حتی در صدر اسلامی بسیاری از این افراد که در مکه و یا مدینه بوده اند با وجود مسلمان نشدن از دوستان نزدیک پیامبراکرم(ص) بوده و بسیار مورد احترام پیامبراکرم(ص) بودند.
- پیروان دین یهودیت قبل از ظهور دین اسلام هدایت یافتگان حقیقی بوده اند و پیروی از این دین در آن زمان افتخار بوده است اما پس از ظهور اسلام که این دین تحریف گردیده بود پیروی از این دین گمراهی است و نه قبل از ظهور دین اسلام.
- هورامان و پاوه در آستانه ظهور پیامبر اسلام و ورود اسلام به این خطه:
در کتابهای معاصر نوشته شده اخیر در خصوص چگونگی ورود اسلام به این خطه عمدتا به این صورت شرح داده شده است:
"عبدالله بن عمر و ابو عبیده انصاری با پنج هزار سوار عازم شهر زوور می گردند و شبانگاه از رود سیروان گذشته و سحر دربرابر سپاه اکراد که برای دفاع حاضر شدند عرض اندام مینمایند در حمله اول ابوعبیده انصاری کشته می شود در حمله دوم و سوم که سه روز جنگ ادامه داشته لشکر اسلام غالب آمده و کوه و دشت را از خون اکراد رنگین و قرا و قصاب را خراب و آتشکده را خاموش می سازند و زنان و دختران را اسیر و اموال و اغنام را به غارت می برند و باقیمانده با آوردن ایمان امان می یابند. "
با ریشه یابی تمامی این نوشته ها در کتابهای تاریخی معاصر در خصوص نحوه ورود اسلام به خطه هورامان در آن زمان در میابیم که تنها سندی که این نویسندگان معاصر بدان اتکا کرده و نحوه ورود اسلام به هورامان را این چنین نوشته اند؛ یکی از آثار به جای مانده از دوره ورود اعراب به خاک اورامان یک پوست پاره در سلیمانیه حاوی چهار بیت شعربه خط پهلوی هورامی می باشد که هجوم اعراب به اورامان را در این چند بیت تو ضیح داده است و بدین شرح است:
"هور مزگان رمان آتران کژان ویشان شارده وه گوره گوره کان"
"زورکار ارب کردنه خاپور گنای پاله هتا شاره زور"
"شنو کنیکان و دیل بشینا میرد آزا تلی ژروی هوینا"
"روشت زردشت مانوه بیکس بزیکانیکا هورمز و هیچکس"
معنی اشعار:
هورمزگان یعنی هورمزگاهان = مسجدها خراب شدند .آتشها خاموش گشتند
بزرگ بزرگها خود را پنهان کردند ! اعراب ستمکار دهات شهر را تا شهر زور خاپور کردند
زنان و دختران به اسیری رفتند . دلیران از روی خون غلتیدند.
روش زردشت بیکس ماند هورمز به هیچ کس رحم نکرد.
ریشه یابی این سند:
با پی جویی این نوشته اگر بخواهیم بدانیم این سند کجاست و چه کسی برای اولین بار به وجود چنین سندی اشاره کرده است در میابیم که برای اولین بار در حدود سال ۱۲۶۰ ه.ش؛ شخصی به نام "دکتر سعید خان کردستانی" به وجود چنین سندی اشاره کرده است و این ۴ بیت را در کتابش نوشته است و ادعا کرده است که این سند که حاوی ۴ بیت شعر با زبان هورامی است در سلیمانیه کشف شده است و بعد از او نویسندگان دیگر تاریخ کُرد و کردستان با ارجاع نوشته اشان به نوشته دکتر سعیدخان این مورد را در کتابهایشان نگاشته اند.
اما خیلی جالب است که بدانیم اصل این سند وجود ندارد چه در موزه های سراسر کردستان و چه در سراسر موزه های اروپا و کسانی که در این خصوص تحقیق کرده اند و دنبال این سند گشته اند؛ نتوانسته اند این سند را پیدا کنند!!!
بعدها نویسندگان بعد از دکتر سعید خان کردستانی با اعتماد به او این نوشته را در کتابهایشان درج کرده اند؛ بدون اینکه این سند را از دکتر سعید خان بخواهند و با توجه خود سند این مورد را بنویسند.
متاسفانه اکثریت نویسندگان تاریخ کردستان که نگاهی هم به هورامان داشته اند و همچنین محققین هورامان ؛ بعلت نداشتن دانش مدرک شناسی و عدم آشنایی با اسناد و مدارک آرشیویی؛ سواد کافی برای حقیقت یابی و پی جویی صحت و سقم این ادعا را نداشته اند و با مشاهده این کپی از از اصل سند ؛ اظهارات دکتر سعیدخان کردستانی را تائید کرده اند:
نکته خیلی جالب و حیرت آور در این کپی از سند:
ایجاد نقطه برای حروف در اواخر سده اول هجری بوجود آمد اما تا قرن چهارم در الفبای نوشتاری چیزی به عنوان نقطه وجود نداشته است و حروف و کلمات بدون نقطه بودند و نقطه از اوایل قرن پنجم به حروف اضافه گردید و از این زمان در الفبای نوشتاری از نقطه استفاده گردیده است؛ حیرت آور است که دکترسعیدخان کردستانی ادعا کرده است که این سند مربوط به ابتدای قرن اول اسلامی است اما در آن از نقطه استفاده گردیده است که به وضوح ثابت می گردد که این نوشته که گفته شده است مربوط به قرن اول اسلامی است جعلی است و کسانی که اقدام به این سندسازی جعلی کرده اند از این موضوع آگاهی نداشته اند و به صورت بسیار ناشیانه چنین اشتباه بزرگی مرتکب شده اند!!!
جالب تر این است که بدانیم دکتر سعید خان کردستانی که اصالتا اهل هورامان بوده و یک مسلمان بوده؛ در آن زمان و مدتی قبل از نوشتن این نوشته و ادعای کشف این سند؛ به صورت مخفیانه در نتیجه ارتباط با چندنفر از مامورین انگلیسی در سنندج به دین مسیحیت گرویده است؛ در کتاب "طبیب محبوب" در شرح حال دکتر سعید خان کردستانی اشاره می شود همان فردی که به واسطۀ تبلیغات کشیش یوحنا و کشیش مارسیمون به مسیحیت گروید به سال ۱۲۵۸ خورشیدی به عنوان سال آشنایی افراد مذکور با سعیدخان اشاره شده است که اشاره میشود دکتر سعید خان کردستانی پس از آشنایی با این افراد وارد این گروه می گردد و مخفیانه به دین مسیحیت گرایش پیدا میکند.
"سعیدخان کردستانی پس از این ارتباط در مدت نه سال و در سه دوره زمانی متفاوت ؛ به انگلیس سفر کرد و در سال ١٢٧٢ به عنوان جانشین دکتر الکساندر وارد همدان شد و از خدمت در میسیون استعفا داد و گفته می شود که برای گذراندن دوره های تخصصی پزشکی برای همیشه به انگلیس رفت"
همانطور که اشاره گریدید این ادعاها هیچ سندیتی ندارد و در خصوص تمامی نوشته های این نویسندگان به صراحت باید اظهار کرد که هیچکدام از این نوشته ها مبتنی بر مستندات نیست و تنها اظهار نظر شخصی این نویسندگان است که هیچ مبنایی علمی ای ندارد و در هیچکدام از کتب تاریخی قبل از اسلام و حتی پس از اسلام تا زمان صفویه هیچ مطلبی در خصوص کشت و کشتار و قتل عام و به بردگی گرفتن مردم آن زمان هورامان توسط سپاه اسلام هیچ مطلبی وجود ندارد.
اما تنها اشاره ای که به رابطه کردها با اسلام میشود که سندیت دارد و در قدیمی ترین کتابها به آن اشاره میگردد و ارتباط خیلی عجیبی با هورامان آن زمان دارد مطلبی است در خصوص یکی از اصحاب پیامبر(ص) که در آن زمان و آستانه ظهور پیامبر اکرم(ص) از منطقه ای در اطراف شهر زوور آن زمان به مدینه در نزد پیامبر اکرم(ص) می رود و موفق به ملاقات پیامبر اکرم(ص) میگردد و به دین اسلام در می آید که به صورت خلاصه بدین شرح است:
"شخص با نام "گاوان" از طایف ای به نام "طایفه گاوانی" در "شهر زوور" در "ولایت جبال" به مدینه در نزد پیامبر(ص) میرود و پس از شناخت پیامبر(ص) به دین اسلام در می آید و در نزد اعراب بانام جابان الکردی معروف میشود که در مدینه باقی می ماند و در آنجا صاحب فرزندی میگردد که نام اورا "ابوبصیر" می گذارد که در منابع تاریخی صدر اسلام این شخص به "ابوبصیرالصردی" معروف است"
اما در خصوص اینکه گاوان و طایفه گاوانی دقیقا مربوط به کدام منطقه از مناطق هورامان آن زمان بوده در اسناد و کتب تاریخی صدراسلام تا کنون هیچ مطلبی کشف نگردیده است اما از روی کتب دوره های بعدی میتوان تا حدودی در یافت که گاوان از کدام منطقه بوده است و اطلاعات بیشتری به دست آورد که بدین شرح است:
- ابوالحسن علی بن الحسین المسعودی؛ تاریخنویس و جغرافیدان و دانشمند و جهانگرد عرب حدود ۱۲۰۰ سال پیش در سفری که ولایت جبال(نام قدیم کردستان که هورامان جزئی از آن بوده است) اشاره میکند که یکی از طوایف در این ولایت با نام گاوانیه وجود دارد که با نامهای دیگری آن را صدا میکنند: از جمله جاوانیه و جلالیه این طایفه همچنین به صورتهای دیگر آن گلالی یا جلالی، نام نام دارد (مروجالذهب، بیروت، ۱۹۸۹م، صفحه ۱۰۱، مسعودی، علی و التنبیه و الاشراف، به کوشش عبدالله اسماعیل صاوی، بغداد، ۱۳۵۷ق/ ۱۹۳۸م، صفحه ۷۸)
- جاوان کُرد (صحابی کُرد پیامبر) از قدیم در میان کردها طایفه بزرگی وجود داشته است که در تاریخ به نامهای مختلفی مثل جاوان، کاوان، گاوان، جابان، نام برده شده است. (تاریخ ابن اثیر، عماد اصفهانی در قرن ۶ هجری، سفرنامه ابن بطوطه، مروج الذهب مسعودی، قاموس المحیط فیروزآبادی، تاریخ امین زکیبگ)
- طایفه جاوان کرد بعد از حمله هلاکو به بغداد تبدیل به عرب شدهاند. ولی آنچه به واقعیت و حقیقت نزدیکتر است این است که طایفه گلالی کنونی که در کردستان عراق و ایران زندگی می کنند نوادگان همان طایفه هستند. (مصطفی جواد، «جاوان القبیله الکردیه المنسیه و مشاهیر الجاوانیین»، مجله المجمع العلمی العراقی، ج ۴)
- ابوبصیر فرزند جابان الکُردی در مکه توسط مشرکین زندانی و شکنجه شده و از هجرت او جلوگیری گردید، ابن مأمون ابن جابان از علمای حدیث بوده است و در سال ۱۷۲ هجری در جبال وفات یافته است.(مروج الذهب مسعودی، دایره المعارف اسلامی، طبقات الکبری سبکی، قاموس المحیط فیروزآبادی ،مغازی ابن اسحاق و فتوح الشام واقدی)
من حیث مجموع از مجموع این اسناد چنین بر می آید:
- تنها طایفه از مردمان کنونی هورامان که در این اسناد از آنها نام برده میشود و گاوان را از آن طایفه میداند طایفه گلالی ها است که در گذشته نام های دیگری داشته اند اما در سیر تطور خود به گلال تبدیل شده است.
عشیره گلالی یکی از عشیره های بزرگ کرد است که دامنه پراکندگی انها از پاوه تا استان اربیل عراق گسترش دارد و نزدیک به دوازده۱۲ روستای دیگر از گلالی ها در عراق نزدیک شهرهای حلبجه و سلیمانیه سکونت دارند که شغل اصلیشغل دامداری و باغداری و زراعت است که با مهاجران و ساکنان ان ۵۰۰۰خانواده می باشندکه در سال ۸۸۸-۸۵۷هجری برابر با سال ۱۴۹۳-۱۴۵۲میلادی گروهی از انها به شهر زور(شاره زوور)عراق کوچ و مابقی در همان روستا گلال امروز در پاوه ساکنند همچنین میرشرف خان بتلیسی در کتاب خود (شرف نامه)که در سال ۱۰۰۵هجری مطابق با ۱۵۹۶ میلادی نوشته شده درباره گلالی ها می نویسد که داسترک و نهاوند شهر زور عراق جایگاه و مکان گلالی ها بوده است.
روستای گلال یکی از روستا های تیره گلالی است که در خیلی از نقاط از جمله کرمانشاه،کردستان زندگی میکنند. این روستا در نزدیک شهر پاوه قرار دارد و جز سه روستای کهن منطقه هورامان به شمار می اید.
- با توجه به اینکه پسوند نام فرزند این شخص صردی بوده است به احتمال بسیار زیاد این پسوند نام سکونت گاه اولیه طایفه گلالی(گاوانیه) بوده است با جستجو در مکانه و محله های قدیمی ترین روستاها و قریه های خطه هورامان در می آبیم تنها جایی که میتوان با این پسوند تطبیق داد؛ محله ای قدیمی در پاوه کنونی است که مشهور به محله "سرده «سه ردی»" که میتوان اظهار داشت این واژه در زبان عربی تبدیل به "الصردی" شده است.
- از آنجا که قدیمی ترین سکونت گاه طایفه گلالی ها؛ پاوه بوده است میتوان اظهار داشت گاوان از طایفه گلالی ها بوده است که این طایفه در صدر اسلام در محله "سرده «سه ردی»" در پاوه سکونت داشته اند.
- با توجه به اینکه بشارت ظهور پیامبر خاتم در کتاب دینی یهودیان(تورات) به آنها داده شده بود و اینکه با توجه به اسناد قدیمی پاوه برخی از مردمان پاوه در آن زمان بر آئین یهودیت بوده اند قطع به یقین این شخص بر آئین موسویت بوده است و با توجه به ظاهر شدن نشانه های ظهور پیامبر اسلام(ص)؛ اقدام به مسافرت به سرزمین حجاز آن زمان گرفته و به ملاقات پیامبراکرم(ص) رفته است.
تجمیع و نتیجه گیری:
هورامان یک واژه متاخر است که از اواسط عهد صفویه برای اولین بار به مناطق و حد فاصل هورامان تخت تا حدود فاوج(نام پاوه در زمان صفویه) اطلاق گردید و به مرور زمان کل این مناطق من حیث مجموع اورامان(اورامانات) نامیده شد؛ واژه اورمان(ORMAN)در زبان ترکی به معنی جنگل میباشد و به این علت که اورامانات بر نام جنگلهای مناطق کرد نشین ایران اطلاق گردیده که در حدود ۵۰۰ سال پیش این جنگلها از اکنون وسیعتر بوده است و به این دلیل بوده که صفویان به این منطقه اورامان به معنای "منطقه جنگلی" نام نهاده اند و به مرور زمان این واژه به "هورامان" تبدیل گردیده است که همین امر سبب گردیده که تعابیر مختلف و متناقضی از این واژه ترکی بشود که به مرور زمان این معانی ازمعنای اصیل و ابتدایی وصحیح این واژه فاصله گرفته شدند.
این منطقه در بامداد تاریخ خالی از هر روستا و یا قریه ای بوده است و تمامی مردم ساکن پاوه و هورامان آن زمان مردمانی به نام کرته؛ کرتی یا کرتو بوده اند که مانند تمامی مردم ایران زندگی کوچ نشینی داشته اند که در سراسر منطقه آن زمان بر مبنای معیشت دامداری و شیوه ییلاق و قشلاق زندگی می کرده اند.
قدیمی ترین یکجانشینان این خطه که در سنگ نوشته های آشوریان اشاره می گردد مردمانی به نام کرتو بوده که در شهری در دامنه های زاگرس با نام "ءاتوور" که سکونت گاه آنان بوده ساکن بوده اند و آتشکده ای نیز در این شهر نیز موجود بوده است در اواسط هزاره اول قبل از میلاد آشوریان به زاگرس لشکر کشی کرده و این شهر را تصرف کرده اند و ویران کرده و سپس به آتش کشیده اند.
شهر معروف باستانی "ءاتوور" که توسط آشوریان حدود سه هزار سال پیش به آتش کشیده شده است و اکنون در زیر خاک مدفون است همین آتورگه کنونی و در مکانی در حد فاصل بانوره تا روستای زردوئی است که باید در این خصوص کاوشهای باستان شناسی انجام شود و بقایای این شهر را از زیر خاک بیرون آورد.
گورانها آن گونه که از تحقیقات زبان شناسی و آواشناسی زبان آنها ثابت گردیده است؛ مردمانی بودند که ساکنین شمال ایران و حاشیه دریای مازندران بودند که از حدود هزاره اول قبل از میلاد(تقریبا ۳۰۰۰ سال پیش) از حاشیه های دریای خزر به مناطق مجاور کُردستان آمده اند و به مرور زمان وارد مناطق کُرد نشین شده که تاکنون و بر اساس مستندات تاریخی و تحقیقات باستان شناسی سکونت گاه اولیه تمامی مردمان گوران؛ هنگام مهاجرت از حاشیه دریای مازندران به غرب ایران در حدود ۳۰۰۰ سال قبل ؛ قلعه پالنگان و مناطق مجاور آن بوده است و به مرور زمان مردمان گوران با ازدیاد جمعیت در سرتاسر سرزمین کنونی کردستان پراکنده گشتند که به مرور زمان روستاه های فراوانی را ایجاد کردند و در واقع ریشه های تمامی مردم هورامی زبان کنونی ساکن در شهرهای پاوه و مریوان تا نوسود و نودشه و هورامان تخت و … به منطقه پالنگان برمی گردد که در حقیقت اجداد تمامی مردمان هورامی زبان کنونی ساکن در آن منطقه بوده اند که بعدها و به مرور زمان در سرتاسر خطه هورامان پراکنده گشتند.
قدیمی ترین نامی که از پاوه در تنها ترین سند باستانی ایران باستان در دست است واژه پاوا (پوه) ؛ است که این واژه به معنای برافراشته در اوج ؛پایدار و ثابت است و در زمان زرتشت این منطقه خالی از هیچ سکنه و قریه ای بوده است و مردمانی به نام کرتو؛ گاها از این منطقه به عنوان منطقه ییلاقی خود استفاده می کرده اند.
گورانهای اولیه که بر آئین یهودیت بوده بوده و از پالنگان به پاوه آمدند در مکانی از پاوه ساکن گردیدند که بعدها این مکان روستایی به نام "دگاگا" گردید که قدیمی ترین آثار و نشانه های سکونت در پاوه در این مکان موجود است که بعدها به دلایلی که مشخص نیست ویران شده و گورانهای بعدی که به پاوه آمدند و یهودی نبودند در مکانهایی از پاوه ساکن گردیدند که بعدها این مکانها "بن ده" نام گرفت ( شامل اسامی قلاخوان ؛ میرائاوا ؛آسنگران ؛ قدیم شار) و همچنین مکانی به نام "سرده «سه ردی»" و مکانهایی که بعدها «شه خه لیان»، «پشته»، «فیض ئاوا»، «سواره یا زواره» نام گرفتند ؛ که تمامی این ۹ مکان به مرور زمان و با ازدیداد جمعیت این روستاه ها و همچنین درآمیختن مردمان این روستاها از طریق روابط سببی؛ تمامی این ۹ روستاه به هم پیوستند و پاوه شکل گرفت و این مکانها که قبلا نام روستاهای جداگانه ای بودند با این اسامی بعدها نامهای محله های قدیمی پاوه گردیدند.
تنها اشاره ای که به رابطه کردها با اسلام میشود که سندیت دارد و در قدیمی ترین کتابها به آن اشاره میگردد و ارتباط خیلی عجیبی با هورامان آن زمان دارد مطلبی است در خصوص یکی از اصحاب پیامبر(ص) که در آن زمان و در آستانه ظهور پیامبر اکرم(ص) از منطقه ای در اطراف شهر زوور آن زمان به مدینه در نزد پیامبر اکرم(ص) میرود و موفق به ملاقات پیامبر اکرم(ص) میگردد و به دین اسلام در می آید که به صورت خلاصه بدین شرح است:
"شخص با نام "گاوان" از طایف ای به نام "طایفه گاوانی" در "شهر زوور" در "ولایت جبال" به مدینه در نزد پیامبر(ص) میرود و پس از شناخت پیامبر(ص) به دین اسلام در می آید و در نزد اعراب بانام جابان الکردی معروف میشود که در مدینه صاحب فرزندی با نام "ابوبصیر" می گردد که در منابع تاریخی صدر اسلام این شخص به "ابوبصیرالصردی" معروف است؛ که تا کنون و براساس مستندات تاریخی این شخص از طایفه گاوانی های هورامان بوده که بعدها به طایفه گلالی تغییر نام یافتند که ظاهرا سکونت گاه اولیه آنها مکانی به نام "سرده «سه ردی»" در پاوه بوده است و بعدها دامنه پراکندگی انها از پاوه تا استان اربیل عراق گسترش گرفت و نزدیک به دوازده۱۲ روستای دیگر از گلالی ها در عراق نزدیک شهرهای حلبجه و سلیمانیه بوجود آمد.
عکس "سنگنوشته اورامان" واقع در تنگی ور پالنگان مندرج در مقاله
عکس "بنچاق اورامان" واقع در موزه برلین؛ مندرج در مقاله
عکس "پوست نوشته اورامان" واقع در موزه سلیمانیه مندرج در مقاله
ثبت دیدگاه